پرسش:
ادعای نولدکه، مبنی بر تراز اول نبودن قرآن، چقدر صحیح است؟ چه فرقی بین یک کتاب اعجازآمیز با شاهکار ادبی وجود دارد؟ آیا قرآن فقط معجزه است یا افزون بر این، شاهکار ادبی و یک متن تراز اول نیز است؟
پاسخ:
چکیده:
هدف اصلی خاورشناسان از مراجعه به قرآن آگاهی از تاریخ صدر اسلام بود؛ اما چون قرآن کتاب تاریخ نبود، به هدف خود نرسیدند. آنان بهجای اصلاح نگاه نادرست خود، قرآن را نقد و متهم به ناکارآمدی کردند. چنانکه نولدکه قرآن را کتاب شعر دانسته و چون قواعد شعر در آیات آن مراعات نشده، مدعی شده که قرآن متن ادبی تراز اولی نیست! درحالیکه مشکل اصلی از ذهنیت اشتباه اوست، نه از قرآن و سبک ادبی منحصربهفرد آن.
مقدمه
تئودور نولدکه، ضمن قابلْشمردن ارزش بلاغی قرآن، آن را از نظر زیباشناختی بههیچروی اثر تراز اولی نمیداند. از نظر او پیامبر صلیاللهعلیهوآله بههیچوجه در سبکْ، استاد نیست و این تعصب مسلمانان است که یک تولید معیوب ادبی را تا حد شاهکاری بیبدیل بالا بردهاند. نولدکه معتقد است اگر قرآن بینقص از آب درآمده بود، میشد آن را معجزه شمرد؛ چراکه تا پیش از قرآن اثر قابلی در نثر عربی تولید نشده بود و هرچه بود به شعر بود؛ البته از نظر نولدکه نمیتوان بر پیامبر خرده گرفت که چرا نثری که تولید کرده، معیوب است؛ چرا که کارهای آغازین هیچوقت بینقص نیست. در نوشتار حاضر ادعای نولدکه بررسی و نقد خواهد شد.
چرایی مخالفت مستشرقان با منحصربهفرد بودن سبک قرآن
در تحقیقات قرآنی شرقشناسان، سبک زیبای قرآن معمولاً نهتنها مورد تحسین قرار نگرفته، بلکه مورد تردید واقع شده است. برخی محققان در مقام بیان چرایی این عکسالعمل خاورشناسان، به عدم تسلط آنان بر علوم ادبی، خصوصاً علم بلاغت، اشاره میکنند و آن را دلیلی برای عدم درک زیبایی و اعجاز بیانی قرآن میدانند. هرچند این دلیل در مورد برخی از خاورشناسان پذیرفته است، اما در حق مستشرقانی همچون نولدکه که آگاهی کافی از زبان عربی و شعر جاهلی داشتهاند، پذیرفتنی نیست و باید علت را در جای دیگری جستوجو کرد.
نویسندگان مقاله «بازسازی افق انتظارات خاورشناسان با تکیه بر واکنش زیباییشناختی به قرآن کریم» این مسئله را بررسی و به این نتیجه رسیدهاند که خاورشناسان معمولاً به دو دلیل درک کاملی از اعجاز بیانی قرآن ندارند:
دلیل1: عدم تطابق انتظارات پیشینی خاورشناسان با قرآن
خاورشناسان پیش از مطالعه قرآن، آثار ادبی مختلفی را مطالعه کردهاند و در اثر این مطالعه، انتظاراتی در آنان نسبت به متن ادبی ایجاد شده است. آنان وقتی به سراغ قرآن میآیند، ناخودآگاه قرآن را براساس این انتظارات بررسی میکنند و هرجایی از آن که با انتظارات آنان براساس باشد، مورد تحسین قرار میگیرد و سایر موارد تخطئه میشوند. نولدکه نیز از این قاعده مستثنی نبوده است. معیارهای زیباییشناختی او مبتنی بر سبک شعر جاهلی شکل گرفته است. او قرآن را به مثابه شعر مسجع که لازم است طول ابیات آن با هم مساوی و قافیه در همه ابیات آن یکسان باشد، میبیند. از نظر او، تطابق و هماهنگی آیات و سورههای قرآن با شعر جاهلی به منزله زیبایی و سبک نیکوی آنها به شمار میرود و عدم تبعیت از این معیارها، نشانه ضعف بیانی آنها است. بهعنوان مثال، باور وی به شعر و مسجع بودن قرآن سبب شده از نگاه او عدم یکسانی طول آیات یک سوره نشانه پریشانی آن سوره و عدم اتحاد فاصله یک آیه با فواصل سایر آیات آن سوره، قرینه الحاقی بودن آن آیه باشد.
چنانکه نولدکه تحت تأثیر ادبیات یونانی که در زمانهاش در آلمان به عنوان یک الگو پذیرفته شده بود و همچنین پذیرش مبانی ارسطو و معیارهای او در فن خطابه، انتظار داشت هر سوره آغاز و پایانی مشخص و هر آیه رابطهای منطقی با آیات قبل و بعد خود داشته باشد. او بر این باور است که سورههایی نظیر سوره یوسف که از این قاعده پیروی میکنند، از ترکیب زیبایی برخوردار هستند و سورههای دیگر که اینگونه نیستند، زیبا به شمار نمیآیند.
اگرچه انتظارات یک خواننده معمولاً بهصورت ناخودآگاه شکل میگیرند؛ اما نباید به یک قاعده الزامی در تمام اشکال ادبی تبدیل شود تا اگر اثری از انتظارات یا مبانی مورد قبول ما تبعیت نمیکرد، ضعیف تلقی شود.
دلیل2: بررسی متن ادبی به مثابه سند تاریخی
اگر متن ادبی، نه به مثابه یک پدیده هنری، بلکه بهعنوان یک سند اجتماعی یا تاریخی، مورد بررسی قرار بگیرد، در این حالت وجوه بلاغی متن در درجه اول از اهمیت، تلقی نمیشود. برای نمونه، اگر متنی که دارای عناصر ادبی است، در خدمت اهداف غیرهنری قرار بگیرد، زیباییهای آن به چشم نمیآیند. زیباییهای ادبی قرآن در نظر شرقشناسان تحت تأثیر وظایفی قرار گرفته که آنان در پژوهشهای قرآنی خود به آنها پرداختهاند. آنان ﻫﻤﭽﻮن ﭘﮋوﻫﺸﮕﺮی ﻫﺴﺘﻨﺪ ﻛﻪ دﻳﻮان ﺷﻌﺮی را ﺑﺪون ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ دﻻﻳﻞ زﻳﺒﺎیی و ﺗﺄﺛﻴﺮﮔﺬاری آن، ﺻﺮﻓﺎً ﺟﻬﺖ استخراج رﺳﻮم ﻣﺮدم یک دوره، بررسی میکنند. برای نمونه، هدف ﻧﻮﻟﺪﻛﻪ از بررسی سبک قرآن، ﺑﺎزﭼﻴﻨﺶ ﻣﺠﺪد ﺳﻮرهﻫﺎ ﺑﺮ ﻣﺒﻨﺎی ﺗﺮﺗﻴﺐ ﮔﺎهﺷﻤﺎراﻧﻪ و اﺛﺒﺎت دیدگاه ﺧﻮد درباره ﺗﻜﻮﻳﻦ ﺗﺪریجی ﻗﺮآن و ﺗﺒﻌﻴﺖ سبکی ﺳﻮرهﻫﺎ از اﺣﻮال ﻣﺆﻟﻒ آنها که از نگاه او پیامبر بوده، اﺳﺖ. هر جا از قرآن که با این نظریه او هماهنگ بوده، سبکش مورد تحسین و مدح قرار گرفته و هرجا هماهنگ نبوده، مأیوس شده و گناه را به گردن ضعف بیانی قرآن انداخته است!(1)
تفاوت کتاب الهی با شاهکار ادبی
کتابهای الهی با شاهکارهای ادبی از جهات مختلفی متفاوت هستند. اولین و مهمترین تفاوت در منبع آنها است. کتاب آسمانی همچون قرآن محصول وحی، اما شاهکار ادبی محصول خلاقیت نویسنده است. تفاوت دیگر آنها در هدف و کارکرد است. هدف کتاب الهی هدایت آدمی و کارکرد آن رساندن او به سعادت است؛ اما شاهکارهای ادبی معمولاً با این هدف و کارکرد نوشته نمیشوند. سومین تفاوت درباره مطالب آنها است. کتابهای الهی معمولاً موضوع واحدی ندارند و به هرآنچهکه مایه راهنمایی انسان شود اعم از اعتقادی، اخلاقی، تاریخی، حقوقی، سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و ... میپردازند و بههمیندلیل، مباحث گسترده و متنوعی در آنها مطرح است؛ اما شاهکارهای ادبی معمولاً موضوع واحدی دارند و مثلاً فقط در رابطه با یک فرد، حادثه تاریخی، رویداد اجتماعی و... هستند.
قرآن به مثابه یک شاهکار ادبی؟
شاهکار ادبی به اثری نوشتاری گفته میشود که بهدلیل خصوصیات خاص خود، نظیر سبک بینظیر، عمق موضوع، شخصیتپردازی دقیق، ساختار محکم، زبان زیبا و خلاقانه، و نوآوری در لفظ و محتوا در ادبیات برجسته شده است. این آثار معمولاً مفاهیم را هنرمندانه منتقل میکنند و تأثیرگذار، الهامبخش و تغییردهنده هستند. یکی از ویژگیهای مهم شاهکارهای ادبی، ماندگاری آنها است. این آثار با گذشت زمان همچنان ارزشمند و مورد توجه خوانندگان و منتقدان باقی میمانند. هرچند قرآن همه ویژگیهای لازم برای شاهکار ادبی بودن همچون زیبایی، نوآوری، تأثیرگذاری و ماندگاری را بیشتر از هر شاهکار ادبی دیگری در جهان داشته و همچنان نیز دارد، ولی به نظر میرسد شاهکار ادبی به آثاری اطلاق میشود که محصول خلاقیت بشری هستند؛ بنابراین، قراردادن قرآن در کنار چنین آثاری، اگر کسر شأن آن نباشد، سبب فزونی رفعت آن نخواهد شد.
نتیجهگیری:
مراجعه خاورشناسان به قرآن، نه بهعنوان کتاب الهی یا اثر ادبی، بلکه با هدف اطلاع از تاریخ صدر اسلام بوده است؛ اما قرآن کتاب تاریخ نیست و به همین دلیل، خاروشناسان به هدف خود نرسیدند. آنان بهجای این که نگاه نادرست خود به قرآن را نقد و اصلاح کنند، به نقد قرآن روی آوردند و کوشیدند با إعمال تغییراتی در ساختار آن، از جهت ترتیب سور و آیات، به مقصود خود برسند که البته ناکام ماندند. چنانکه آنان معمولاً پیش از رجوع به قرآن و مطالعه آن، گمان میکنند که قرآن نیز کتابی همچون کتاب مقدس سایر ادیان یا دیوان شاعران و... است؛ اما پس از مراجعه به قرآن، آن را متفاوت با ذهنیت خود و همچنین هرکتاب دیگری مییابند و درنتیجه، آن را حمل بر ضعف قرآن در مرحله تکوین یا تدوین میکنند. برای نمونه، نولدکه قرآن را به مثابه کتاب شعر دیده و توقع داشته آیات آن از نظر ثبات طول، اتحاد فاصله (قافیه) و مسجع بودن همانند ابیات شعر باشند، ازاینرو هرکجای قرآن که به ذهنیت خودش نزدیک بوده را تحسین و مابقی موارد را تخطئه کرده و در نهایت، مدعی شده قرآن یک متن ادبی تراز اول نیست. این در حالی است که مشکل از قرآن و سبک ادبی منحصربهفرد آن نیست؛ بلکه مشکل از ذهنیت نادرست نولدکه مبنی بر شعرپنداری قرآن و مقایسه نابهجای اوست.
پینوشتها:
1. دلاور ابربکوه، زهرا و ...، بازسازی افق انتظارات خاورشناسان با تکیه بر واکنش زیباییشناختی به قرآن کریم، مطالعات قرآنی و فرهنگ اسلامی، دوره7، شماره1، 1402ش، صص71-47.