با سلام بر استاد محترم
همانطور که جسم انسان مادي بوده و خداوند غیرمادی، موجودات خيالي انسان از چه سنخي هستند غیرمادی هستند؟
به نام خدا و با سلام و تشکر از ارتباط شما با مرکز ملي پاسخگويي به سؤالات ديني و آرزوي توفيق روزافزون.
براي پاسخ به پرسش مذکور، توجه شما را به اين نکات جلب میکنیم:
1. اصطلاح «موجودات خيالي» در فلسفه معاني مختلفي دارند. اما با عنايت به پرسشهای ديگري که درزمینه موجودات خيالي مکاتبه فرموديد، روشن میشود که منظور شما از موجودات خيالي تصوراتي است که فقط در ذهن موجودند و مصداق خارجي ندارند؛ يعني تصوراتي که ما اعتبار میکنیم بیآنکه در خارج تحقق داشته باشند؛ همچون تصور اسب بالدار يا غول بي شاخ و دم يا سيمرغ.
با عنايت به اين تعريف از موجودات خيالي، تجرد و ماديت آنها را موردبررسی قرار میدهیم.
2. در ابتدا میبایست تعريف مشخصي از مجرد و مادي داشته باشيم. فلاسفه تعاريف مختلفي درباره مجرد و مادي مطرح کردهاند.
مثلاً برخي از فلاسفه، موجود مجرد را موجودي مجرد از حجم و اندازه و مکان و زمان دانستهاند و به همين جهت، مصداق موجود مجرد را خداوند يا موجودات عقلاني (همچون ملائکه) دانستهاند که فاقد حجم و مقدار و مکان و زماناند. (1)
اما برخي از فلاسفه معتقدند که موجود مادي گاهي چنين است که فاقد حجم و مقدار و زمان و مکان و شکل و شمايل است. (همانند خدا و برخي از ملائکه) اما گاهي همچنین است که داراي حجم و مقدار و زمان و مکان و شکل و شمايل است (همانند تصوراتي که ما درباره درخت و اسب و غيره داريم که داراي ماده نيست. اما فاقد شکل و شمايل نيز نمیباشد. تصور من از فلان درخت، داراي شکل و شمايل و موقعيت مکاني و زماني خاص است). در اين صورت، نبايد موجود مجرد را به معناي موجود فاقد حجم و مقدار و زمان و مکان دانست. از اين منظر، موجود مجرد، موجودي است که محسوس نيست و وجودش مادي نيست؛ خواه داراي زمان و مکان و شکل و شمايل باشد، خواه نباشد. بر همين اساس موجودات مجرد را به دو قسم مجرد عقلي و مجرد مثالي تقسيم کردهاند. به موجود مجردي که شکل و شمايل و حجم و مقدار و زمان و مکان ندارد، مجرد عقلي میگویند؛ اما به موجود مجردي که اين خصايص را دارد و درعینحال مادي نيست، مجرد مثالي میگویند.(2)
به نظر میرسد ديدگاه اخير ديدگاه بهتري است چراکه با اصطلاح مادي و مجرد نيز سازگاري بهتري دارد. موجود مادي موجودي است که وجودش درگرو ماده است و بدون ماده باقي نمیماند و به همين جهت که مادي است، به حس درمیآید. اما موجود مجرد موجودي است که مجرد از ماده است يعني بدون ماده نيز باقي میماند و به حس درنمیآید.
3. حالا با عنايت به اين تعريف از تجرد، سراغ تصورات خيالي میرویم. تصورات خيالي تصوراتي هستند که ذهن از جانب خودش آنها را اعتبار میکند. در مورد تصورات خيالي بايد به اين نکته دقت کرد که اين تصورات عمدتاً از تصورات بسیطتری ساخته میشوند که آنها واقعي هستند اما ذهن با ترکيب و تجزيه تصورات واقعي و خارجي، تصورات جديدي از جانب خودش میسازد که مسبوق به سابقه نيست و داراي مصداق خارجي نمیباشد. مثلاً ذهن هم از اسب تصور دارد و هم از بال. اين دو تصور، واقعي و خارجي هستند و محسوس میباشند اما ذهن در آنها تصرف میکند و اين دو را باهم ترکيب میکند و تصوري جديدي میسازد که مصداق خارجي ندارد: اسب بالدار.
اسب بالدار نيز تصور است و محسوس نمیباشد و وجودش مادي نيست بلکه برآمده از تصرف ذهني در تصورات سابق است. ازآنجاییکه تصور اسب بالدار، تصور مادي نيست و محسوس نمیباشد و وجودش درگرو ماده نيست، اين تصور خيالي را نيز مجرد از ماده میدانیم. آري، تصور اسب بالدار داراي شکل و شمايل حجم و مقدار است (چنانچه میتوان تصور اسب بالدار غولپیکر و يا اسب بالدار کوچکتر از مگس را در نظر گرفت و يا اسب بالدار در آسمان يا اسب بالدار روي چمنزار را متصور شد) اما همانطور که عرض کرديم اين خصوصيات سبب نمیشود که اين تصور خيالي را مادي بدانيم چراکه در مادي نبودن، قيد نشده بود که حتماً فاقد خصايص مذکور باشد. همینکه موجودي مادي و محسوس نباشد، کافي است که آن را غيرمادي و مجرد بدانيم.
4. بنابراين، روشن میشود که موجودات خيالي نيز مجرد هستند و اینطور نيست که موجود مجرد منحصراً خدا باشد. موجود مجرد از ماده هم میتواند خدا باشد و هم میتواند مخلوق خدا باشد. مجرد بودن يک خصيصه وجودي است که هم در موجودات واجبالوجود وجود دارد و هم در موجودات ممکنالوجود. نهایتاً تجرد داراي مراتب مختلفي است و گاهي داري شکل و شمايل و زمان و مکان مثالي است؛ و گاهي چنين نيست و مجرد تام است که مصداق آن فقط خداوند است.
پینوشتها:
1. خفري، تعليقه بر الهيات شرح تجريد ملاعلي قوشچي، ص115.
2. نبويان، محمدمهدي، جستاري در فلسفه اسلامي، ج3، صص247-251.