پاسخ ارائه شده به سؤالِ یک پرسشگر با مشخصات خاص است. در صورتی که سؤال یا ابهامی برای شما ایجاد شده از طریق درگاه های پاسخگویی پیگیری فرمائید.
مسئله قمه زنی مسئله نوپدید و جدید است که حداکثر قدمتی 500 ساله دارد و موافقت با آن، دلایل کافی و قابل قبولی ندارد بلکه ادله بسیاری عدم جوازش را اثبات می کنند.
قمه زنی و تعظیم شعائر

پرسش:
گروهی از مراجع، قمه زنی را جزو تعظیم شعایر و مصداق عزاداری و ماتم گرفتن بر عاشورای حسینی می دانستند و به همین جهت با آن موافقت داشته و حتی آن را ترویج می کردند! اما از سوی دیگر، تعدادی از مراجع آن را نهی می کنند و مصداق ضرر رساندن به خود و هتک شیعه می دانند! آیا مراجع موافق قمه زنی، نمی دانستند که این کار ضرر دارد یا جلوه خشنی دارد؟! با اینکه می دانستند اما آن را ضرر و خشونت موجه و لازم می دانستند! حقیقتش این اختلاف نظر برایم عجیب است و نمی دانم حق با چه کسی است! لطفا راهنمایی بفرمایید.
 

پاسخ:
حماسه عاشورا، حماسه ای جاودان و تأثیر گذار در فرانید هدایت و تکامل انسان است که طریقه و سبک عزاداری شیعیان، در زنده نگاه داشتن یاد و پیام آن، بسیار اثرگذار است. اگر مصادیقی از عزاداری، با اصول و اهداف اسلامی، مخالفت داشت، می بایست آنها را اصلاح نمود و در سبک عزاداری تغییر ایجاد کرد تا مبادا عزاداری، از روح و پیام عاشورا تهی شود و در تقابل با اهدافی قرار گیرد که آن حماسه به منظور پاسداشت آنها رقم خورده بود. یکی از مصادیق عزاداری امام حسین علیه السلام که خاستگاه بحث های بسیار بوده و امروزه از مصادیق وهن شیعه و نامشروع دانسته می شود، مسئله «قمه زنی» است که به معنای کوبیدن شمشیر یا شبه آن بر سر به قصد جاری شدن خون، می باشد. این مسئله همواره مطرح است که اصلا چه عاملی سبب شد، چنین رفتار ناپسندی در میان شیعیان ظاهر گشته و چرا برخی از اندیشمندان شیعی، با آن موافقت داشته اند؟

با این مقدمه به سراغ سوال یاد شده رفته و پاسخ آن را در قالب چند نکته تقدیم می کنیم:

نکته اول:
از نظر تاریخی، پیشینه قمه زنی، به دوران صفویه (یعنی تنها به پانصد سال پیش) بازگشته و این رسم، در زمان قاجار، خصوصا در عهد ناصرالدین شاه، رواج بسیار یافته است.(1)   برخی معتقدند، رسم قمه زنی، اقتباسی از مراسم مشابهی است که هر ساله، جریان ارتدوکس مسیحی، در سالروز مصلوب شدن حضرت عیسی علیه السلام برگزار می کنند.(2) استاد شهید، مرتضی مطهری معتقد است که: «قمه‌زنی و بلندکردن طبل و شیپور، از ارتدکس‌های قفقاز به ایران سرایت کرد و چون روحیه مردم برای پذیرش آن آمادگی داشت، همچون برق در همه جا دوید.»(3)   
در نتیجه، می بایست، مسئله قمه زنی را مسئله ای نوپدید دانست که در دوران حضور امامان معصوم علیهم السلام در میان مردم، سابقه نداشته و شروع آن حدود 800 سال پس از این دوران، یعنی در زمان دودمان صفویه بوده و در آن زمان نیز این اعمال نه به صورت کنونی، بلکه به صورت فردی و بسیار محدود و بی ضابطه انجام می گرفته است. و خاستگاه آن نیز معمولا شهرهایی بوده است که دراویش و صوفیه در آن نفوذ بیشتر داشته اند.(4)   

نکته دوم:
موافقان مسئله قمه زنی برای اثبات بیان خود، به سه دسته از دلایل، استناد می کنند:
1-شواهد روایی
2-شواهد تاریخی 
3-سیره متشرعه
در دسته «شواهد روایی»، روایاتی دال بر جواز و استحباب برخی اعمال غیر از گریه، وجود دارد. روایات مذکور در قالب های مختلفی گزارش شده است که گروهی از آنها، بر استحباب جزع در مصیبت سید الشهدا و اهل بیت علیهم السلام، دلالت می کند. گروه دوم، بر جواز لطمه (به صورت زدن، سینه زنی و زنجیر زنی) و گریبان چاک کردن در مصیبت سیدالشهدا و اهل بیت علیهم السلام، دلالت می کنند؛ و گروه دیگر، ناظر بر استحباب نوحه سرایی بر امام حسین و معصومان علیهم السلام است.(5)  
در دسته «شواهد تاریخی و سیره»، برخی به عمل حضرت زینت سلام الله علیها در کوبیدن سر خود به چوبه محمل(6)  اشاره کرده و نیز برخی به نوع عملکرد زنان حرم، در مصیبت حضرتش در روز عاشورا که گریبان دریده و برگونه لطمه زدند(7)  استناد می کنند با این استدلال که سکوت امام سجاد علیه السلام در این میان، به معنای تایید این عمل می باشد.
در دسته «سیره متشرعه» نیز، برخی به رویکرد و فتوای برخی از فقها اشاره داشته که یکی از مهمترین این فتاوی، فتوای میرزای نائینی است که در تاریخ ۵ ربیع‌الاول ۱۳۴۵ق نگاشته شده است.(8)  

نکته سوم:
به نظر می رسد، هیچکدام از دلایل موافقان مسئله قمه زنی، مشروعیت لازم را نداشته و به شدت نقد پذیر است. چرا که:

اولا، روایات جزع، مطلق نبوده و تنها منحصر به مصادیق خاصی که در روایت بدان اشاره شده است، می باشد. لذا نمی توان مسئله قمه زنی را در ذیل آن گنجاند. در واقع، مخالفان قمه زنی، با اصل جزع برای عزای حضرت، مشکلی ندارند، بلکه مشکل ایشان صدق عنوان جزع، بر پدیده قمه زنی است.(9)  باقی شواهد روایی ایشان نیز به همین شکل دچار اشکال بوده و اصطلاحا دلیل اعم از مدعاست.

ثانیا، در خصوص شواهد تاریخی نیز باید گفت، خود سیره عملی اهل بیت علیهم السلام بهترین روش برای روشن ساختن منظور ایشان از جزع و کیفیت عزاداری است و ایشان هیچگاه قمه زنی یا رفتاری مشابه با آن را انجام نداده اند.
از سوی دیگر، عمل زنان اهل حرم در روز عاشورا را نباید به مثابه عملی عادی و در شرایطی طبیعی تفسیر کرد، چرا که ایشان در وضعیت بسیار دشوار و وصف ناپذیری بودند که خارج از عرف و عادت بوده و لطم (پنجه بر صورت زدن) ایشان را می توان واکنشی غیر ارادی دانست. و سکوت امام سجاد علیه السلام با وضعیت بیماری شدید، که خوف جانسپاری ایشان می رفت، نمی تواند به منزله موید شرعی آن قلمداد شود. در نتیجه نمی توان از آن حکمی عمومی ساخت. چه اینکه این عمل، دیگر از سوی ایشان در تاریخ تکرار نشده و تنها محدود به وضعیت سخت عاشورا است.
در خصوص، روایت سر شکستن حضرت زینب سلام‌الله علیها نیز باید گفت، این روایت روایتی مرسله بوده که بزرگان علم حدیث نظیر محدّث قمی، آن را نقد کرده اند.(10)   و از نظر محتوایی نیز مخالف سفارش امام حسین علیه السلام به خواهرشان قلمداد می شود.(11)  چه اینکه اساسا شتری که اسیران بر آن سوار بودند، اساسا بدون محمل بود.(12) 

ثالثا، در خصوص سیره متشرعه نیز باید گفت، زمانی این سیره قابل دفاع است که مخالف سیره اهل بیت علیهم السلام نباشد و امتداد آن به زمان معصومین علیهم السلام برسد.(13)   در حالی که همانطور که پیشتر اشاره شد، مسئله قمه زنی، یک مسئله نوپدید و سابقه آن به صدها سال بعد از دوران حضور معصومین علیهم السلام می رسد.

نکته چهارم:
مخالفان مسئله قمه زنی، علاوه بر ابطال دلایل موافقان، به بیان دلایل مخالفت خود پرداخته اند که بیان آن در این مختصر نمی گنجد. ایشان، مسئله قمه زنی را مخالف دستورات قرآن، مخالفت روایات این باب، مخالف قواعد عقلی و فقهی، بدعت و غیر عقلانی دانسته اند که در نتیجه موجبات وهن مذهب و سبک جلوه دادن تفکرات شیعی را به دنبال دارد.(14)  درباره استناد قمه زنی به تعظیم شعائر نیز گفتنی است: اگرچه اصل عزاداری از مصادیق تعظیم شعائر است اما شیوه آن باید طبق اهداف و احکام شرعی باشد و نمی توان مستند به تعظیم شعائر، دلبخواهی و به هر شکلی، عزاداری کرد.

نتیجه:
از آنچه بیان شد روشن می شود که مسئله قمه زنی مسئله نوپدید و جدید است که موافقت با آن، دلایل کافی و قابل قبولی ندارد بلکه ادله بسیاری عدم جوازش را اثبات می کنند. از این رو، بسیاری از مراجع معاصر با این پدیده مخالفت کردند و ادله جواز یا استحباب قمه زنی را نقد نمودند. 

پی نوشت:
1. منتظرالقائم، اصغر و زهرا سادات کشاورز، «بررسی تغییرات اجتماعی مراسم و مناسک عزاداری عاشورا در ایران».
2. شریعتی، علی، مجموعه آثار، ج۹، ص170-171
3. مطهری، مرتضی، جاذبه و دافعه علی، ص154
4. مسائلی، مهدی، قمه زنی سنت یا بدعت؟، ص23
5. آقانوری، علی، «بررسی و نقد دیدگاه‌های عالمان شیعی در باب لطم و قمه‌زنی».
6. سپهر کاشانی، محمدتقی، ناسخ التواریخ، ج7، ص 54و 55.
7. مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، موسسه الطبع و النشر، ج82، ص 106
8. ربانی خلخالی، علی، عزاداری از دیدگاه مرجعیت شیعه، ص55.
9. محمودی، سید محسن، مسائل جدید از دیدگاه علما و مراجع تقلید، ج4، ص34
10. قمی، شیخ عباس، مفاتیح الجنان، ج1، ص 49
11. عاملی، زین الدین بن نور، مسکن الفواد و حب الاولاد، ج3، ص272
12. قمی، شیخ عباس، مفاتیح الجنان، ج1، ص 493
13. مظفر، محمد رضا، اصول فقه همراه شرح، شرح عبدالله اصغری، ج2، ص 373.
14. قانع، احمد علی، «قمه زنی عزاداری یا خرافه؟».