پاسخ ارائه شده به سؤالِ یک پرسشگر با مشخصات خاص است. در صورتی که سؤال یا ابهامی برای شما ایجاد شده از طریق درگاه های پاسخگویی پیگیری فرمائید.
کلینی و صدوق و نائبان خاص
آثار به جا مانده از صدوق و کلینی، نشانگر آن است که آنها، جایگاه خاص و ممتازی برای نواب اربعه قائل بودند. اما تمرکز آنها بر گردآوری و ثبت احادیث بود.

پرسش:

چرا کلینی و صدوق که عصر غیبت صغری و نیابت خاص نواب اربعه را درک کردند، در کتاب‌های علمی خود، خصوصاً در ابواب مربوط به غیبت، اطلاعات زیادی درباره نائبان خاص ارائه نکردند یا روایاتی از آن‌ها نقل ننمودند یا با آن‌ها نامه‌نگاری نمی‌کردند و ...؟ آیا در حقانیت نائبان تردید داشتند یا آن‌ها را فقط مسئول تدبیر امور اجرایی می‌دانستند؟ در هر صورت، تلقی آن‌ها از نائبان چه بوده است؟

پاسخ:

دوران غیبت امام زمان (عج) به دو بخش کوتاه و بلند (صغری و کبری) تقسیم می‌شود. در دوران غیبت صغری که 69 سال به طول انجامید، ایشان از طریق نائبان خاص خود با شیعیان در ارتباط بودند. این نائبان چهار تن از بزرگان شیعه بودند که امام زمان هر یک از آن‌ها را به مدت چند سال برای این منصب تعیین نمود. در ادامه، به بررسی جایگاه و وظایف این بزرگواران در میان شیعیان و همچنین دلایل کمتر پرداخته شدن به معرفی آن‌ها توسط برخی محدثان شیعه، خواهیم پرداخت.

نکته اول:

در عصر غیبت صغری عالمان شیعه عمدتاً به تدوین جوامع حدیثی شیعه

پرداختند. این کتاب‌ها، به ویژه آثار جناب کلینی و صدوق، تنها شامل نقل احادیث هستند و تقریباً هیچ اظهارنظر شخصی یا مطلبی غیر از متن حدیث، حتی شرح و تفسیر حدیث، در آنها مشاهده نمی‌شود. حتی درجایی که مرحوم صدوق کتابی را با عنوان «الاعتقادات» با هدف بیان اعتقادات کلامی شیعه تألیف می کند، باز هم عمدتاً به قرآن و احادیث استناد کرده و از سوی خود مطلب زیادی به آن اضافه نمی‌کند. بنابر‌این عدم نگارش شرح‌حال نائبان خاص و ذکر جزئیات درباره آن‌ها چندان عجیب نیست؛ خصوصاً اینکه وظیفه اصلی نائبان خاص، تدبیر امور اجرایی بود و مسائل دینی و فرهنگی، عمدتاً از طریق عالمان وارسته، ساماندهی می‌شد.

نکته دوم:

جناب صدوق در زمان رحلت آخرین نائب خاص امام زمان (عج) در اوایل جوانی به سر می برد و از آنجا که این مراودات از سوی وکلا و نمایندگان انجام می‌شد، او هنوز در جامعۀ شیعه به جایگاه خاصی دست نیافته بود تا با نائبان خاص ارتباط برقرار کند. با این حال پدر بزرگوار ایشان، جناب علی‌بن بابویه قمی، به عنوان یک شخصیت برجسته در جامعه شیعه با حسین بن روح نوبختی، سومین نایب خاص امام زمان (عج)، مکاتبه داشت.[1]

شیخ صدوق نیز اگرچه با نائبان خاص ارتباط زیادی نداشت و درباره

آن‌ها چندان ننوشت، اما با این حال، در کتاب‌های ایشان می‌توان مطالبی یافت که نشان‌دهنده ایمان و اعتقاد او به نائبان امام و ارتباط پدرش با برخی از نواب اربعه است. برای مثال، شیخ صدوق بسیاری از توقیعات شریف امام زمان (عج) را در کتاب «کمال‌الدین و تمام‌النعمه» ذکر کرده است که به طور طبیعی، این توقیعات از سوی امام و به‌واسطۀ نائبان خاص به دست شیعیان رسیده بود. نقل این توقیعات نشان دهنده اطمینان و اعتقاد شیخ صدوق به نواب اربعه است.[2] همچنین، وی در روایات خود به‌طور مشخص از برخی از این نواب خاص نقل حدیث کرده است.[3] با توجه به رویکرد شیخ صدوق و علمای مکتب قم در نقل روایات از افراد ثقه و قابل اعتماد شیعه و عدم نقل از روایان ضعیف و حتی مقابله جدی با این جریان[4] و همچنین تعریف و تمجید شیخ صدوق از برخی از این نائبان،[5] می توان به ایمان و اعتقاد عمیق او به نیابت این اشخاص پی برد.

نکته سوم:

در مورد جناب کلینی نیز باید گفت:

با توجه به اینکه وی در دوره غیبت صغری حضور داشت و با سه تن از نواب خاص هم‌عصر بود، در کتاب خود، یعنی کتاب شریف «الکافی»، روایتى درباره توثیق دو تن از نوّاب امام زمان (عج) و تأیید ارتباط آن‌ها با آن حضرت ذکر کرده‌ است.[6] با این حال، کلینی از این بزرگواران هیچ حدیثی نقل نکرده است؛ ظاهراً به این دلیل که نوّاب اربعه در آن دوران بیش از آنکه به‌عنوان شخصیتی علمى شناخته شوند، در مواردى که نیاز بود، شخصیتی اجرایى براى ارتباط با امام زمان (عج) شناخته می‌شدند. به همین دلیل، شیعیان عمدتاً براى حلّ مشکلات دشوار و غیرطبیعی به این نواب مراجعه می‌کردند و به‌ندرت، به‌منظور سؤال شرعى یا استماع حدیث به آن‌ها رجوع می‌کردند. گویا شیعیان از دوره پایانى غیبت صغری، به این مسئله عادت کرده بودند تا نیازهاى دینى و مذهبى خود را از طریق مراجعه به عالمان و فقیهان و راویان حدیث حل نمایند.[7]

نتیجه:

آثار به جا مانده از صدوق و کلینی، نشانگر آن است که آنها، جایگاه خاص و ممتازی برای نواب اربعه قائل بودند. اما به دلیل تمرکز صدوق و کلینی بر گردآوری و ثبت احادیث، تنها به نقل روایات اکتفا کردند و از طرح مطالب دیگر مانند توضیح زندگی نائبان خاص خودداری نمودند.

گذشته از اینکه، سالیانی بود که نقش مرجعیت علمی به عالمان شیعه واگذار شده بود و نواب اربعه فقط دارای منصب نیابت بودند. به همین دلیل، مردم به نواب اربعه برای دریافت حدیث یا نقل آن، مراجعه نمی‌کردند و نام نواب اربعه در کتاب‌های حدیثی کلینی و صدوق نیز کمتر بازتاب یافته است.

پی نوشت ها:

[1]. شیخ طوسی، محمد بن حسن، کتاب الغیبه، تحقیق عباد الله تهرانی و علی احمد ناصح، قم: موسسه المعارف الاسلامیه، ۱۴۱۱ق، ص ۱۸۸.

[2]. صدوق، محمد بن علی، کمال الدین و تمام النعمه، محقق / مصحح: على اکبر غفارى، تهران: نشر اسلامیه، چ 2، 1395ق ، ص 482-522.

[3]. «و ما کان فیه عن محمّد بن عثمان العمریّ- قدّس اللّه روحه- فقد رویته عن أبی؛ و محمّد بن الحسن؛ و محمّد بن موسى بن المتوکّل- رضی اللّه عنهم- عن عبد اللّه بن جعفر الحمیریّ، عن محمّد بن عثمان العمریّ»؛ صدوق، محمد بن علی، من لا یحضره الفقیه‌، محقق/مصحح: على اکبر غفارى، قم: دفتر انتشارات اسلامى ، چ2، 1413ق، ج 4، ص 510.

[4]. کرمی، محسن، «نگاهی تحلیلی به رفتار احمد بن عیسی در تبعید برخی از راویان»، دانش‌ها و آموزه‌های قرآن و حدیث، سال اول، تابستان 1397ش، شماره 1،ص 68-72.

[5]. «و ما کان فیه عن محمّد بن عثمان العمریّ قدّس اللّه روحه»؛ صدوق، من لا یحضره الفقیه‌، ج 4، ص 510. شیخ صدوق با تعبیر «قدس الله روحه» به تمجید خاص از محمد بن عثمان عمری نائب خاص دوم امام زمان پرداخته است.

[6]. «قَدْ أَخْبَرَنِی أَبُو عَلِیٍّ أَحْمَدُ بْنُ إِسْحَاقَ عَنْ أَبِی الْحَسَنِ ع قَالَ سَأَلْتُهُ وَ قُلْتُ مَنْ أُعَامِلُ أَوْ عَمَّنْ آخُذُ وَ قَوْلَ مَنْ أَقْبَلُ فَقَالَ لَهُ- الْعَمْرِیُّ ثِقَتِی فَمَا أَدَّى إِلَیْکَ عَنِّی فَعَنِّی یُؤَدِّی وَ مَا قَالَ لَکَ عَنِّی فَعَنِّی یَقُولُ فَاسْمَعْ لَهُ وَ أَطِعْ فَإِنَّهُ الثِّقَهُ الْمَأْمُونُ وَ أَخْبَرَنِی أَبُو عَلِیٍّ أَنَّهُ سَأَلَ أَبَا مُحَمَّدٍ ع عَنْ مِثْلِ ذَلِکَ فَقَالَ لَهُ- الْعَمْرِیُّ وَ ابْنُهُ ثِقَتَانِ فَمَا أَدَّیَا إِلَیْکَ عَنِّی فَعَنِّی یُؤَدِّیَانِ وَ مَا قَالا لَکَ فَعَنِّی یَقُولَانِ فَاسْمَعْ لَهُمَا وَ أَطِعْهُمَا فَإِنَّهُمَا الثِّقَتَانِ الْمَأْمُونَانِ»؛ کلینی، محمد بن یعقوب بن اسحاق، الکافی، محقق / مصحح علی اکبر غفارى و محمد آخوندى، تهران: دار الکتب الإسلامیه‏، چ 4، 1407ق، ج 1، ص 330.

[7]. معموری، علی، مجموعه مقالات فارسی کنگره بین المللی ثقه الاسلام کلینی (جایگاه و بازتاب‌های کلامی کتاب الکافی در بازسازی مذهب شیعه)، قم: دارالحدیث، 1387ش، ج 2، ص 285.