پاسخ ارائه شده به سؤالِ یک پرسشگر با مشخصات خاص است. در صورتی که سؤال یا ابهامی برای شما ایجاد شده از طریق درگاه های پاسخگویی پیگیری فرمائید.
آيا تفأل زدن به قران ( نه استخاره!) از نظر شرعي درست است؟
درباره ي استخاره سه ديدگاه وجود دارد: 1- دیدگاه افراطی: ... 2-دیدگاه تفریطی:... 3-دیدگاه معتدل:...

 آيا تفأل زدن به قران ( نه استخاره!) از نظر شرعي درست است؟ گاهي اوقات نيتي يا سوال در ذهنم ايجاد ميشد نيت ميكردم وقران را باز مي كردم( نه اينكه بين دو راه شك كنم چيزي مثل فال نه استخاره) در جستجوهاي اينترنتي به حديثي از امام صادق عليه السلام برخوردم كه فرموده بودند كه به قران تفال نزنيد من هم اين كار را كنار گذاشتم اما بعد در يكي از برنامه هاي ديني ا از يكي از كارشناسان مطلب شنيدم كه در حين صحبتاشون همين كارو از كسي نقل كردن كه فلاني ....بعد قران باز كرد اين ايه اومد.... حالا سوالم اينه كه اين كار درسته و به نتيجش ميشه اعتماد كرد گاهي اوقات وقتي نيت ميكنم اياتي مياد كه خيلي منو نااميد ميكنه و فكر ميكنم اينده تاريكي دارم يا جواب دعامو نميگيرم

درباره ي استخاره سه ديدگاه وجود دارد:

1. ديدگاه افراطي: كه اين ديدگاه از آنِ كساني است كه عقل را محدود دانسته و مشورت را نيز رايزني با عقل هاي محدود تلقي مي كنند. از نظر اين گروه در همان ابتداي كار بايد به سراغ تسبيح يا قرآن رفت و از خداوند راه صحيح و خير را طلب نمودو نيازي به مشورت با افراد با تجربه و كاردان وجود ندارد.

2. ديدگاه تفريطي: اين ديدگاه به كلي منكر استخاره است.

3. ديدگاه معتدل: كه صاحبان آن معتقدند با توجه به جايگاه عقل و مشورت، استخاره عين خرد ورزي است. بسياري از روايات وجود دارد كه در آنها استخاره مورد تأييد و سفارش امامان معصوم ـ عليهم السلام ـ واقع شده است. در اين نوشتار ضمن تبيين مفهوم استخاره دلايل جواز استخاره با قرآن را ذكر مي نماييم و نيز رواياتي كه در آنها تفأل به قرآن مورد نهي واقع شده است، را بررسي مي نماييم.

معناي استخاره:

استخاره دو معني دارد: يكي از آنها معناي حقيقي استخاره است (يعني استخاره ي مطلق) و در اخبار و روايات ما از آن بيشتر نام برده شده و پيش خواص متعارف است و آن، طلب خير نمودن از خدا است.

اين نوع استخاره در تمام كارهايي كه انسان مي كند، خوب و مستحب است.

معني ديگر استخاره اين است كه پس از آنكه انسان به كلي در امري متحير و وامانده شد، به طوري كه نه عقل، او را به خوبي و بدي آن، راهنمايي كرد و نه عقل و مشورت ديگران، راه خير و شر را به او فهماند و نه خداي جهان درباره ي آن كار، تكليفي و فرماني داشت كه راهنماي او باشد، در اين صورت كه هيچ راهي براي پيدا كردن خوب و بد در كار نيست، اگر يكي پيدا شود و انسان را به يك سوي كار، دلگرم كند و با ارادهي راسخ و اميدوارانه به كار وادار كند، چه منّت بزرگي به انسان دارد. اينجا دينداران مي گويند: خداي عالم كه پناه بيچارگان و دادرس افتادگان است، در حالت تحير و دودلي، يك راه اميدي بر روي انسان باز كرده و اگر انسان با اين حال اضطرار به او پناه ببرد و از او راهنمايي جويد، خداي جهان كه قادر بر پيدا و نهان است، يا دل او را به يكسو مي كشاند و راهنماي قلب او مي شودكه او مقلب القلوب است، يا دست او را به يك طرف تسبيح مي اندازد (در هنگام استخاره با تسبيح) يا در استخاره با قرآن به وسيله ي قرآن، دل او را گرم مي كند.(1)

لازم به ذكر است كه از روايات، صحّت هر دو معني استفاده مي شود.

درباره ي استخاره با قرآن، رواياتي از پيشوايان معصوم ـ عليهم السلام ـ نقل شده است كه به برخي از آنها اشاره مي شود:

1 ـ روايت شده است كه شخصي به امام صادق (ع) عرض كرد:

گاهي مي خواهم كاري انجام دهم ولي متحير هستم كه آيا انجام دهم يا نه؟

امام صادق(ع) به او فرمود: «هنگام نماز ـ كه شيطان از هر وقت ديگر از انسان دورتر است ـ قرآن را بگشا، اولين آيه اي كه در آغاز صفحه دست راست مي بيني، عمل كن».(2)

2 ـ از رسول خدا(ص) نقل شده است كه فرمود: «هنگام استخاره با قرآن، ابتدا سه بار سوره ي توحيد را بخوان. سپس سه بار صلوات بر محمد و آلش بفرست، سپس بگو:

اللَّهُمَّ إِنِّي تَفَأَّلْتُ بِكِتَابِكَ وَ تَوَكَّلْتُ عَلَيْكَ فَأَرِنِي مِنْ كِتَابِكَ مَا هُوَ الْمَكْتُومُ مِنْ سِرِّكَ الْمَكْنُونِ فِي غَيْبِك

يعني : خدايا به كتاب تو تفأل مي زنم، و بر تو توكل مي كنم و از كتابت آنچه را كه در نهان غيب تو، پوشيده شده به من بنمايان.

پس از اين دعا، قرآن را بگشا و از سطر اول، صفحه ي سمت راست، مقصود خود را به دست آور».(3)

3 ـ وقتي خبر تولد زيد را به پدر بزرگوارش امام سجاد(ع) دادند، امام(ع) به اصحاب خود رو كرد و فرمود: « نام اين كودك را چه بگذارم؟

هر كس، نامي گفت. حضرت قرآن طلبيد قرآني را به آن حضرت دادند، به قرآن تفأل زد، اين آيه آمد: لا يَسْتَوِي الْقَاعِدُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ غَيْرُ أُولِي الضَّرَرِ وَالْمُجَاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ فَضَّلَ اللَّهُ الْمُجَاهِدِينَ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ عَلَي الْقَاعِدِينَ دَرَجَةً وَكُلا وَعَدَ اللَّهُ الْحُسْنَي وَ فَضَّلَ اللَّهُ الْمُجَاهِدِينَ عَلَي الْقَاعِدِينَ أَجْرًا عَظِيمًا(4)

بار ديگر قرآن را گشود، اين بار در آغاز صفحه اول قرآن، اين آيه آمد:

إِنَّ اللَّهَ اشْتَرَي مِنَ الْمُؤْمِنِينَ أَنْفُسَهُمْ وَأَمْوَالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَيَقْتُلُونَ وَيُقْتَلُونَ وَعْدًا عَلَيْهِ حَقًّا فِي التَّوْرَاةِ وَالإنْجِيلِ وَالْقُرْآنِ وَمَنْ أَوْفَي بِعَهْدِهِ مِنَ اللَّهِ فَاسْتَبْشِرُوا بِبَيْعِكُمُ الَّذِي بَايَعْتُمْ بِهِ وَذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ(5)

امام سجاد(ع) به اين دو آيه نظر انداخت و ديد هر دو در مورد جهاد در راه خدا است و از آنچه كه رسول خدا(ص) و علي(ع) در مورد زيد فرموده بودند كه در صلب امام سجاد(ع) پديد مي آيد، دريافت كه اين كودك همان زيد است، آنگاه مكرّر به حاضران فرمود:

سوگند به خدا اين همان زيد است و نام او را زيد گذاشت.»(6)

اما درباره روايتي كه از تفأل به قرآن نهي مي كند بايد بگوييم كه شيخ بزرگوار كليني از امام صادق(ع)روايت كرده است كه «به قرآن تفأل مكن»(7).

علامه مجلسي (ره) مي فرمايد: اين حديث را تأويل كرده اند به اين كه از فال گشودن قرآن براي استنباط احوال آينده از آيات نهي شده است، چنان كه برخي از جاهلان، اين روش را وسيله اي براي كسب روزي خود قرار داده اند و به اين صورت، مردم را فريب مي دهند و ممكن است مقصود، نهي از تفألي باشد كه بيشتر مردم از ديدن يا شنيدن بعضي امور اعتقاد پيدا مي كنند و برخي را مبارك و برخي ديگر را شوم مي گيرند، بدين صورت كه از آيات قرآن كريم نيز فال نيك و فال بد گرفته شود. و شايد يك حكمتش اين باشد كه اگر موافق نيفتاد باعث كم اعتقادي مردم به قرآن نگردد.(8)

تذكر اين نكته نيز لازم است كه كساني كه با قرآن، انس و الفتي ندارند و محكم و متشابه آن را نمي شناسند و از علم تفسير، بهره اي ندارند، بايد از استخاره و تفأل با قرآن، سخت بپرهيزند و آيات خدا را به بازي نگيرند، شايد اين حديث شريف در اصول كافي، خطاب به اين دسته از افراد باشد. زيرا استخاره و تفال معمولاً معناي يكساني دارند، چنانكه در دعاي استخاره با قرآن مي گوييم: «اللهم تفألت بكتابك، يعني خدايا به كتاب تو فال مي زنم» شايد بتوان اين فرق را هم قائل شد كه از ميان انواع استخاره، استخارههايي كه ابزار محسوسي مثل قرآن، تسبيح، ديوان، شعر، كاغذ و …. دارند، آنها را فال هم مي گويند و استخاره هايي كه هيچ ابزاري جز دعا و قلب ندارند، آنها را فقط استخاره مي گويند.(9)

به جاي چنين كاري بهتر است مقداري از قرآن را تلاوت كنيد و ثواب آن را ببريد.

پي نوشت ها:

1. ابوالفضل طريقهدار، كندوكاوي در بارهي استخاره و تفأل، قم، انتشارات مدين، چاپ دوم، 1374، ص 98 ، به نقل از كشف اسرار، امام خميني، قم، انتشارات پيام اسلام، ص 89.

2. مجلسي، محمد باقر، مفاتيح الغيب، چاپ اول، بيروت، دارالكتب العلميه، 1411، ص 42.

3. نوري، مستدرك الوسائل، آل البيت 1408، چاپ اول، ج 4، ص 305.

4. نساء، آيه 95.

5. توبه، آيه 111.

6. ابوالفضل طريقهدار، كندوكاوي در بارهي استخاره و تفأل، قم، انتشارات مدين، چاپ دوم، 1374، ص 26 به نقل از عيون اخبار رضا، ج 1، ص 195.

7. كليني، اصول كافي، دار الكتب چ 4، سال1365، ج 2، ص 629.

8. مجلسي، محمد باقر، مفاتيح الغيب، چاپ اول، بيروت، دارالكتب العلميه، 1411، ص 42.

9. ابوالفضل طريقهدار، كندوكاوي در بارهي استخاره و تفأل، قم، انتشارات مدين، چاپ دوم، 1374، ص 21.