۱۳۹۱/۰۴/۱۰ ۰۳:۴۷ شناسه مطلب: 70718
با سلام، ما با يكسري دلايل ثابت مي كنيم كه پيامبر عزيزمان و اهل بيت پاكش (كه درود خدا بر آنان باد) از هر گونه گناه اعم از صغيره و غير آن منزه هستند. حال با اين وجود چرا از باب مثال، حضرت سجاد (عليه السلام) اين چنين با جملات و التماس از درگاه خدا مي خواهند كه گناهانشان را ببخشند. بالاخره حتي اگر بگوييم حسنات الابرار سيئات المقربين باز هم منزه بودن از هرگونه تأكيد مي كنم هرگونه، خطا و اشتباه را زير سوال نمي برد؟
پاسخ:
اعتقاد ما به عصمت ائمه بر اساس ادله متقن عقلی و نقلی است و با این وجود برخی نقل های دیگر مانند توبه و استغفار ائمه نمی تواند اصل دلیل متقن عقلی و نقلی را مخدوش کند، بخصوص که این نقل های دسته دوم دارای توجیهات روشن و قابل قبولی است؛ به طور کلی برای توبه و استغفار حضرات معصومین(ع) که در منابع روایی بیان می شود حکمت های متعددی قابل طرح است که به جلوهای از آن ها اشاره میشود:
1ـ توبه و استغفار همیشه و برای همگان به معنای طلب آمرزش از گناه نیست، بلکه استغفار گاهی نشانه مقام معنوی است ، چنان که در کلامی از امیرمؤمنان(ع) آمده است:
الاستغفار درجة العلّیین؛(1) استغفار درجه بلندپایگان است».
چه بسا استغفار نمودار میزان خشیت فرد از مقام ربوبی و بیان کننده دغدغه خاطر او نسبت به عجز و تقصیر در پیشگاه حضرت حق است.
2ـ استغفار اهل بیت(ع) نشانه عمق و ژرفای معرفت آن ها نسبت به حق تعالى است، زیرا عظمت خداوند را به خوبی درک کردهاند. در خلوت و در نجواهای دوستانه با اشک و ناله و استغفار با حضرت دوست سخن میگویند، بنابراین یکی از دلایل استغفار آن ها ژرفای معرفت آنان به صفات متعالی و کمالات نامتناهی حق و شناخت کاملشان نسبت به فقر وجودی و کاستی های عالم امکان در پیشگاه غنی مطلق و کمال نامتناهی حضرت حق است. این حقیقتی است که در دعای عرفه سالار شهیدان بازگو میشود:
الهی مَن کانت محاسنه مساوی فکیف لا تکون مساویه مساوی؛(2) خدایا ! موجودی که زیباییها و خوبیهایش نسبت به کمالات حق تعالى کاستی و نقص و بدی محسوب شود، پس چگونه نقایص و بدیهای او کاستی نباشد؟ »
3ـ انسان کامل چنان تحت تأثیر کبریا و عظمت حق تعالى قرار میگیرد که همچون گناهکاران، خاشعانه با خداوند سخن میگوید. از این روست که در دعای عرفه سالار شهیدان آمده:
«یا مَنْ ألبسَ أولیاءهُ ملابس هیبته، فقاموا بین یدیه مستغفرین؛(3) ای کسی که اولیا بر اثر تجلی هیبت و جلال تو در پیشگاهت استغفارگویان میایستند».
4ـ استغفار نشانه اظهار عجز و قصور است نسبت به معرفت حقیقی خداوند و همچنین نسبت به عبودیت و بندگی حقیقی خداوند که به دلیل انجام مسئولیت های فردی و اجتماعی از اولیاء ترک می شود ؛ از این رو در مناجات امام سجاد(ع) آمده:
«الهی قصرت عن بلوغ ثنائک کما یلیق بجلالک و عجزت العقول عن إدراک جمالک و لم تجعل للخلق طریقاً إلى معرفتک إلاّ بالعجز عن معرفتک؛(4) پروردگارا، زبانها از ادای حق ستایش، آن گونه که شایسته تو است ،قاصر و عقلها از درک حقیقت ذات تو عاجزند، زیرا برای بندگانت راهی جز اظهار عجز از معرفت تو وجود ندارد».
پس استغفار اهل بیت (ع) نوعی اظهار عجز در مقابل عظمت الهی و عذرخواهی از خداوند است، چرا که نتوانستد آن گونه که شایستة ساحت قدس او است حق او را ادا کنند.
5ـ انسان کامل به دلیل برخورداری از نور عصمت، نه تنها مرتکب گناه و معصیت نمیشود، بلکه از هر گونه لغزش ناشی از سهو و نسیان نیز مصون است. با این وجود در مناجات با حضرت حق همواره عذرخواهی گناه و نافرمانی خود است. این امر بالاترین عامل تربیتی برای توده مردم است که از این خطر بترسند و بدانند که معصیت پدیدهای است که حتى افراد معصوم نیز از خوف گرفتار شدن به آن ناله و استغفار میکنند.
6ـ بر اساس «حسنات الابرار سیّئات المقرّبین» چه بسا چیزهایی که برای سایر مردم حسنه محسوب میشود یا دست کم گناه تلقی نمیگردد، برای انسان کامل نوعی گناه به حساب میآید، مثلاً از آن جا که انسان کامل همواره در محضر و حضور حق و غرق تماشای جمال حضرت دوست است، اگر لحظهای از آن وحدت خالص به کثرت توجه کند، یا به غیر یاد حق مشغول شود، یا آسایش و لذتی از طریق خوردن، نویشدن، خوابیدن و... برای او حاصل شود،این گونه امور را سزاوار خود نمیداند و در پیشگاه حق استغفار میکند. در مناجات خمس عشر آمده:
«الهی استغفرک من کلّ لذّةٍ بغیر ذکرک ومِن کلّ راحةٍ بغیر اُنسک ومِن کلّ سرورٍ بغیر قربک و مِن کلّ شغلٍ بغیر طاعتک؛(5) معبودا !از هر لذتی که از غیر یاد تو برایم حاصل شده و هر آسایشی که به غیر از اُنس با تو نصیب من شده و از هر سرور و شادمانی که بر غیر از قرب تو برای من پدید آمده و از هر کاری جز طاعت تو آمرزش میخواهم و استغفار میکنم».
از امام صادق(علی السلام) آمده:
«توبه افراد عادی مربوط به گناهانی است که در شرع به صراحت از آن ها نهی شده است، امّا خواص مؤمنان به دلیل دارا بودن ملکه عدالت مرتکب معاصی مردم عادی نمیشوند، اما اگر به جهت جنبه بشری، دچار غفلتی شوند و گرایش غیر الهی و سرگرمی پیدا کنند، آن حالت را برای خود گناه میدانند و توبه میکنند.
در مرتبه بالاتر، کسانی که به مرحله معرفت کامل رسیدهاند و در اسما و صفات الهی سیر میکنند (اصفیای الهی) گرفتار غفلت از حق و اشتغال به امور غیر الهی نمیشوند، اما این مرحله آزمونهایی در پیش دارد که گذر از آن ها دشوار است. کسی که در این جایگاه قرار میگیرد دچار تنگناهای گوناگون میشود که اگر صبر و شکیبایی خود را از دست بدهد و به نوعی از قضای الهی راضی نباشد، نارضایتی برای او نوعی گناه است. باید از حالتی که آن را تنفس کرب میگویند، توبه نمایند، اما کسی که از عهده آزمونهای گوناگون به خوبی برآمده و به مقام ولی الله رسیده، از گناهان مراحل قبل مصون است.
همواره در حضور و محضر حق به سر میبرد و ذهن و قلب او متوجه او است. در آینه دل او جز جمال زیبایی حضرت دوست خطور نمیکند، چنین شخصی ممکن است به لحاظ جنبه بشری، گاهی در صفحه تفکر و تذکر او خاطرهای خطور کند. او را از آن حالت حضور کامل، اندکی دور نماید، چنین حالتی را ولی الله برای خود گناه میداند. میکوشد آن را با توبه و استغفار جبران کند، بالاخره کسی که به مقام بلند نبوت و رسالت بار یافته است، باید چون اقیانوس بیکران در برابر حوادث و سختیها و پیشآمدهای گوناگون، آرام و بیاضطراب و چون کوه استوار باشد، اما اگر به دلیل جنبه بشری حادثهای در دریای دل او موجی پدید آورد و گرفتار اضطراب و تشویش شد، چنین حالتی را گناه تلقی میکند و توبه و استغفار مینماید».(6)
پینوشتها:
1. سيد رضي ، نهج البلاغه، نشر هجرت ، قم، 1414 ق، حکمت 417.
2. شیخ عباس قمی ، مفاتیح الجنان، اعمال ایام سال ، ماه ذی الحجه، دعای عرفه.
3. همان.
4. همان، مناجات خمسه عشر، مناجات عارفین.
5. همان، مناجات ذاکرین.
6. صادقی ، سیمای اهل بیت در عرفان امام خمینی، نشر مؤسسه آثار امام خمینی 1386ش، ص 294 ـ 303.