۱۳۸۹/۰۶/۰۶ ۲۲:۵۲ شناسه مطلب: 17782
علت سستی و کم رغبتی به نماز چیست؟
با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما در اين ماه عزيز؛ و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز؛
بعضي از عوامل که به طور كلي موجب سستي و ترک نماز ميشود، عبارتند از:
1ـ عدم آشنايي به فلسفه و حقيقت نماز که مهم ترين عامل سستي در نماز و ارتباط با خدا است. آنچه که موجب ميگردد برخي از نماز، رويگردان باشند و يا نسبت به آن تساهل کنند، ندانستن فلسفه نماز و يا درکي غلط از آن است. يا علم و معرفت آن ها از ذهن و فكر به درون و جان نيامده است.
2ـ تنبلي و سستي و تن پروري: عادت به سستي و از زير بار مسئوليتها در رفتن باعث ميشود که جوان براي خواندن نماز بي اهميت باشد.
3ـ مسامحه و سهل انگاري و عدم مسئوليت پذيري که در بعضي از کارها دامنگير جوانان است، در مسئله اي مانند نماز و عبادت خدا نيز وجود دارد. پدران و مادراني که به نماز اهميتي نميدهند يا آن را با سستي و تنبلي، خارج از وقت فضيلت انجام ميدهند، نميتوانند از فرزندان خود انتظار داشته باشند که براي نماز اهميتي خاص قائل شوند.
4ـ عدم شناخت درست از آثار سبک شمردن يا ترك نماز: اگر افراد به اهميت نماز آگاه شوند و بدانند نماز ستون دين و بازدارنده از فحشا و منکرات است و سستي در انجام نماز چه پيامدهايي دارد، قطعاً سستي نخواهند کرد.
براي تداوم نماز عوامل متعددي وجود دارد كه جهت رعايت اختصار به برخي از آن ها اشاره ميشود:
1ـ شناخت اهميت نماز.
نماز از منظر اسلام اهميت ويژه اي دارد؛ تا آن جا كه از آن به عنوان ستون دين(1) و نور چشم پيامبر(ص) ياد شده است. (2)
از سوي ديگر ترك نماز از گناهان كبيره به حساب آمده است.(3)
پيامبر فرمود: " از ما نيست كسي كه نماز را خوار شمارد ".(4)
نماز است سرخط آزادگي * دواي غم و درد دل مردگي(5)
نماز عامل مهمي در تزكية روح و درون انسان است و اهميت ندادن به نماز به لحاظ عدم آشنايي به حقيقت آن و احساس نياز نكردن نسبت به آن، از عوامل ترك نماز و سستي در آن به شمار ميآيد. انسان بر اساس فطرت خود،همواره به سوي چيزي كه برايش اهميت دارد، توجه و اهتمام ميكند. اگر براي انسان، امري مهم و ضروري جلوه كند، آن را به هر صورت ممكن انجام خواهد داد. آشنا شدن به حقيقت نماز و اين كه نماز جزء نياز ما است، جزء زندگي حيات ما است و فايده و آثار نماز در دنيا و آخرت تجلّي ميكند، باعث ميشود انسان با شوق بيش تري به اقامة نماز بپردازد و از سستي در نماز و يا ترك آن خودداري نمايد.
كسي كه نماز را سربار خود و صرفاً يك تكليف طاقت فرسا بداند، به حقيقت آن پي نبرده و اهمتي به آن نميدهد.
نماز مهمترين فريضه از فرايض الهي است، اقامه آن مايه سعادت و ترك آن باعث شقاوت ميباشد امام صادق(ع) فرمود: "محبوبترين اعمال پيش خداوند عزوجل نمازاست، و آخرين وصيت پيامبران الهي نمازاست"(6) حضرت در حديث ديگر فرمود: "تارك الصلاه بهرهاي از اسلام نبرده است"(7) اگر انسان به درستي فكركند كه خداوند چرا دستور داده كه بندگانش نماز بخوانند هيچگاه نماز را ترك نميكند و چنانچه به هر علتينمازش ترك شود، فوراً جبران نموده و قضا ميكند.
قرآن ميفرمايد: "يا ايها الناس انتم الفقراء الي الله و الله هو الغنيالحميد؛ اي مردم شما همگي نيازمند خداييد، تنها خداوند است كه بي نياز و شايسته هر گونه حمد و ستايشاست"(8) وقتي خداي متعال از عبادت ما سودي نميبرد و از طرفي نماز و ساير عبادتها را واجب نموده است،معلوم ميشود اين دستورات براي خوش بختي و سعادت خود ما است.
هنگامي كه از عمق جان درك كرديم كه نماز در تأمين خوش بختي و سعادت ما نقش اساسي و تعيين كننده دارد ،با عشق و علاقه نماز ميخوانيم چرا كه نماز محور قبولي ساير اعمال است و در قيامت اولين سوال از نماز ميباشد. امام باقر(ع) فرمود: "اولين محاسبه بنده در مورد نماز انجام ميگيرد، اگر نماز مورد قبول واقعشد، بقيه اعمال هم مقبول ميافتد"(9).
نماز از واجباتي است كه خداوند در هيچ حالتي حتي در هنگام بيماري،راضي به ترك آن نيست. تارك نماز بيش ترين ظلم را نسبت به خود روا ميدارد و خود را از شفاعت پيامبر(ص)محروم ميكند. حضرت فرمود: "هر كه نماز را عمداً ترك كند، از پناه خدا و پناه پيغمبرش بيزاري جستهاست"(10). پس انساني كه معتقد به خدا و قيامت است و ميداند هر چه از خوب و بد انجام بدهد، نتيجهاش بهخودش باز ميگردد ،عاشقانه به سوي نماز ميشتابد و آن را در اول وقت ميخواند.
نبي گرامي اسلام(ص) فرمود:"فضيلت اول وقت نماز بر آخر وقت مانند فضيلت آخرت بر دنيا است"(11).
2ـ شناخت پيامدهاي ترك نماز.
يكي از عوامل و راهكار مهم دوباره نماز خواندن شناخت پيامدهاي منفي ترك نماز است. در قرآن بر ترك نماز وعدة عذاب داده شده است: " بهشتيان از دوزخيان ميپرسند: چه چيز شما را به دوزخ كشانيد، جهنميان در پاسخ گويند: ما از نمازگزاران نبوديم ". (12)
رسول خدا (ص) ميفرمايد: "كسي كه نماز خود را سبك گيرد و در به جا آوردنش سستي نمايد، خداوند او را به پانزده بلا مبتلا ميكند؛ شش بلا در دنيا و سه تا در موقع مردنش و سه در قبر و سه در قيامت و هنگامي كه از قبر بيرون ميآيد.
اما شش بلاي دنيوي:
1ـ خداوند بركت را از عمرش كم ميكند.
2ـ بركت را از روزيش بر ميدارد.
3ـ از صورتش نشانة نيكوكاران را بر ميدارد.
4ـ هر كار خيري كند، پذيرفته نميشود و براي آن اجري ندارد.
5ـ دعايش مستجاب نميشود.
6ـ از دعاي نيكوكاران بهره اي ندارد".(13)
3ـ رفع موانع.
ترك نماز مبتني بر عواملي است كه بايد از آن ها پرهيز شود. انسان بالفطره گرايش به عبارت دارد. معصيت، دنياگرايي، ندادن زكات، تكبر، حرام خوردن، آشاميدن شراب، حسد و ... از عوامل و موانع تأثير گذار ترك نماز به حساب آمده است.
4ـ شناخت آثار نماز.
يكي از راه هاي تداوم نماز، شناخت آثار معنوي، سياسي و اجتماعي نماز است. اگر انسان با فلسفه و علل تشريع نماز اشنايي داشته باشد، نماز را ترك نميكند.
5ـ توبه.
بي تردي ترك نماز گناهي است كه نياز به گناه زدايي دارد. يكي از عوامل مهم تأثيرگذار گناه زدايي، توبه است. توبه كه نوعي بازگشت و دگرگوني است، سبب ميشود كه قلب انسان صفا گرفته و بار ديگر معنويت در آن تجلي نموده و از گناه جلوگيري شود. امام علي(ع) فرمود: " جز اين نيست كه پشيماني بر گناه سبب ترك آن ميشود".(14)
كسي روز محشر نگردد خجل كه شب ها به درگه بَرَد سوز دل
اگر هوشمندي، ز داور بخواه شب توبه تقصير روز گناه
اگر بنده اي، دست حاجت برار وگر شرمسار، آب حسرت ببار
نيامد بدين در كسي عذر خواه كه سيل ندامت نشستن گناه(15)
6ـ استعانت از خداوند:
انجام عبادت، به ويژه نماز خواندن توفيق عبادت را ميطلبد. عبادت و ارتباط با خدا بر قرار نمودن ميطلبد كه از خدا خواسته شود توفيق عبادت دهد. شايد بر همين اساس معصومان (ع) و بزرگان دين از خدا ميخواستند كه به آنان توفيق عبادت دهد. در دعاي حضرت مهدي (عج) آمده است : "اللّهم ارزقنا توفيق الطاعه ..."(16) كه يكي از مصاديق بارز طاعت، عبادت است.
از ديگر موجبات سستي در نماز و عدم اهتمام به آن، عادت به عبادت است ; به اين معنا كه انسان، اصل نماز وافعال و اذكار آن را از روي عادت به جا آورد، به طوري كه به حقيقت و روح نماز توجه نداشته باشد. عمل بر اثرعادت، عبادت را از حالت آگاهانه خارج مينمايد و تبديل به يك عمل غير آگاهانه ميكند، به طوري كه روح اعمال فراموش شده و تنها ظاهر اعمال هدف قرار ميگيرد.
مذموم بودن عادت به اين معنا نيست كه استمرار، مداومت و كثرت اعمال اشتباه است، بلكه ملاك ارزش، مقدار توجه و آگاهي در عمل است . مردان الهي در عين كثرت عبادت و دعا، به مقدار توجه و آگاهي خود در اعمال ميافزايند و از عبادت لذت بيش تري ميبرند.
پينوشتها:
1. من لا يحضره الفقيه، ج 1، ح 639.
2. مكارم الاخلاق، ج 2، ص 461.
3. عبدالحسين دستغيب، گناهان كبيره، ج 2، ص 183.
4. فروع كافي، ج 3، ص269.
5. نماز از ديدگاه قرآن و حديث، ص 77 - 78.
6. محمد محمديريشهري، ميزان الحكمهْْ، ماده صلاهْْ، شماره 10534.
7. بحارالانوار، ج 79، ص 232.
8. فاطر (35) آيه 15.
9. ميزان الحكمهْْ ماده صلاهْْ، شماره 10570.
10. صادق احسانبخش، آثار الصادقين، ج 1، ص 133، حديث 15796 - ح 2.
11. همان، ص 110، حديث 15708، ح 2.
12. مدثر (74) آيات 40 ـ 41.
13. گناهان كبيره، ج 2، ص 187 ـ 188.
14. وسائل الشيعه، ج 11، ص 349.
15. عبدالحسين دستغيب، گناهان كبيره، ج 2، ص 408.
16. مفاتيح الجنان، دعاي حضرت مهدي (عج) .