۱۳۸۹/۰۶/۱۱ ۰۰:۱۳ شناسه مطلب: 18206
امامان به خاطر عصمتی که دارند یا بینش خاصی که خداوند به آنها عطا کرده گناه نمی کنند درنتیجه گناه نکردن برای آنها مزیتی ندارد چون هرکس چنین بینشی داشت گناه نمی کرد. ضمنا عصمت با آیه ای از قرآن که حضرت محمد (ص) می گوید من بشری چون شما هستم تناقض دارد. نظر شما چیست؟
پاسخ:
برخلاف تصور شما بر اين باوريم كه عصمت انبيا و امامان (ع) به هيچ وجه جبرى نبوده، برخاسته از ايمان قوى و آگاهى هاى برتر آنان است؛ زيرا آنان نيز مانند ديگر افراد بشر داراى غرايز و علائق مادى و گرايش فطرى و الهى (هر دو) هستند. مى توانند به اختيار خود راه سعادت يا شقاوت را برگزينند.
همچنين مقام عصمت و پاكي براي ايشان به راحتي و آساني به دست نيامده ، بلكه بر اثر تلاش و سختي و مبارزه با هواي نفس و آزمون هاي الهي و علم و آگاهي از حقيقت گناه و معصيت و دروي از آن ها براي آنان حاصل شده است؛ پيامبران و امامان (ع) به مقتضاى مسئوليتى كه براى هدايت مردم دارند، از علم و عصمت موهبتى خداوند به عنوان پايه بهره مندند، اما افزون بر آن را با عبادت و ايثار و زهد و تقوا و.... به دست مى آورند. در هر صورت اختيار از آنان سلب نشده است. هرگاه كوتاهى كنند و ترك اولى از آنان سرزند، گرفتار مشكلات و سختى ها مى شوند.
در واقع بهره مند شدن هر انساني از الطاف خداوند، به جهت شايستگي هاي است كه در وجود او است. خداوند از آن خبر دارد. اگر چه ممكن است شايستگي هنوز به مرحله عمل و تحقق نرسيده باشد، اما چون خداوند علم ازلي به شايستگي وجود آنان دارد، آنان را مورد عنايت خود قرار مي دهد.
بنابراين گناه نكردن معصومين و معصوم بودن آن ها هم اختيارى است و هم خدادادى، يعنى خداوند شناختى به آن ها داد كه با وجودى كه قدرت بر ارتكاب گناه داشتند، ولى از روى اختيار خود گناه نكردند، البته كار خداوند نيز بدون وجود لياقت ها و شايستگى ها نبوده است.
اگر ما نيز چنين شايستگي مي داشتيم، از لطف و عنايت خاص و ويژه برخوردار بوديم.
بنابراين خلقت آن ها طورى نبود كه هواهاى نفسانى و غرائز مختلف نداشته باشند. آن ها هم وقتى روزه مى گرفتند، مثل ما گرسنه و تشنه مى شدند. در جنگ و جهاد وقتى زخم برمى داشتند احساس درد مى كردند، ولى به خاطر خدا صبر مى كردند.
مقام عصمت اختصاص به پيامبر و امام ندارد، بلكه هر انسانى اين شايستگى را دارد كه به مقام مصونيت از گناه دست يابد. انسان (خواه امام و پيامبر يا هر شخص ديگر) با سعى و تلاش معنوى و در سايه علم و اراده مىتواند به معصوميت دست يابد؛ تنها برخى از مراتب خاص عصمت است كه اختصاص به پيامبر و امام دارد، و آن به جهت مقام نبوت و امامت، يعنى هدايت و راهنماى انسانها است.
حال كه ملكه عصمت، وابسته به تلاش معنوى شخص باشد، تفاوتى نخواهد كرد كه شخص، امام و پيامبر باشد يا انسان ديگر. امام يا پيامبر مى تواند قبل يا بعد از مقام امامت و نبوت به آن دست يابد.
از اين جهت تفاوتى در اختيارى بودن آن و سعى و تلاش براى دست يابى بر آن نمى كند؛ يعنى چون فرض كنيم كه تنها در سايه تلاش و اعمال خود به اين مقام دست مى يابند، اين فرض مى تواند قبل از بعثت و امامت يا بعد از آن جارى باشد، هر چند ممكن است از جهت شدت و ضعف عصمت و مراتب آن، بعد و قبل از بعثت و امامت متفاوت باشد، اما در اصل قضيه تفاوتى ندارند.
اصولاً بايستى انسانى كه به مقام رسالت و امامت مى رسد، شايستگى و آمادگى درونى را از جهت طهارت و پاكى داشته باشد، تا بتواند قلب او جايگاه وحى يا ميثاق امامت قرار گيرد. اگر كسى به شايستگى و طهارت در سايه اعمال و تلاش خود دست نيافته باشد، چگونه مىتواند مقام رفيع وحى الهى و امامت و ميثاق خداوند را دريافت نمايد؟! به همين خاطر، شيعه معتقد به عصمت قبل از امامت و نبوت است. با اين بيان روشن مى شود كه بايد امام و پيامبر قبل از رسيدن به اين مقام، آمادگى را از هر جهت دريافت كرده باشند، تا بتوانند عهده دار عهد و پيمان الهى شوند، كه يك جهت آمادگى، عصمت و طهارت درونى است.
دليل بر اين سخن داستان حضرت ابراهيم در آيات قرآن است.
وقتى حضرت ابراهيم(ع) تقاضاى امامت نسل خويش را نمود، خداوند فرمود: "لا ينال عهدى الظالمين؛ عهد من (امامت) به ستمگران نمىرسد".(1) خداوند در اين آيه به صراحت بيان داشته كه امامت شامل ستمگران نمى شود. مرحوم علامه طباطبائى در توضيح واژه "ظالمين" مى فرمايند:
"مراد هر كسى است كه ظلمى از او سر زده باشد، هر چند يك ظلم، آن هم ظلمى بسيار كوچك، يا ظلم، شرك به خداوند باشد، يا معصيت و يا اين كه در تمام عمرش باشد يا در ابتداى عمر و يا بعد توبه كرده و صالح شده باشد.
هيچ يك از اين افراد نمى توانند امام باشند؛ پس امام تنها آن كسى است كه در تمام عمرش كوچكترين ظلمى را مرتكب نشده باشد".(2)
ظلم تنها ستم نمودن به ديگران نيست، بلكه ظلم به معناى وسيع كلمه در مقابل عدل است و شامل ظلم به خويشتن نيز مىشود. ظلم بدين معنا است كه شخص، كار يا چيزى را در موقعيتى كه شايسته آن نيست، قرار دهد.(3)
از آن جا كه مقام رسالت و امامت، مقامى بس عظيم است، يك لحظه گناه و نافرمانى و سوءپيشينه باعث سلب لياقت مى گردد.
به همين خاطر ائمه اطهار براى اثبات خلافت بلافصل على(ع) به اين آيه استدلال كردهاند، چرا كه غير از اميرمؤمنان، همگى در دوران جاهليت بتپرست بودند. تنها على(ع) حتى يك لحظه در مقابل بت سجده نكرد؛ از اين استدلال روشن مى شود كه پيامبر و امام هرگز نبايد گناه مرتكب شده باشد.
جهت اطلاع بيش تر مى توانيد به كتابهاى زير مراجعه فرماييد:
1 - قيام قرآن، ج9، ص 135، مكارم شيرازى.
2 - راه و راهنماشناسى، مصباح يزدى.
در مورد بخش دوم شما ماهم ادعا نكرديم كه امامان معصوم يا پيامبران بشر نيستند بلكه بشري هستند كه خطا و اشتباه نمي كنند در واقع ايشان فوق بشر نيستند بلكه انسان ها مافوقي هستند كه بر اثر علم و اگاهي زيادي كه دارند از خطا و اشتباه در مصون هستند، مانند پزشكاني كه چون اطلاعات پزشكي دارند و آن را رعايت مي كنند ،كمتر مريض مي شوند . نمي توان گفت پس ايشان انسان نيستند .
بنا براين تناقضي بين آيه فوق و مقام عصمت وجودندارد زيرا مي گويد پيامبر بشري مانند شماست جز اين كه به او وحي مي شود . منافات ندارد كه با تلاش خود به درجه عصمت رسيده باشد.
پى نوشت ها:
1.بقره(2) آيه 124.
2 . تفسير الميزان،، ذيل آيه.
3 . تفسير نمونه، ج1، ص 442.