الحاح در دعا

اصرار بر استجابت دعا نه تنها مورد نهی نیست؛ بلکه در روایات تأکید شده که انسان در دعا کردن مداومت داشته باشد و از اجابت نشدن سریع آن دلسرد نشود.

پرسش:

در برخی احادیث بر لزوم تأکید بر دعا و درخواست از خدا توصیه شده؛ در حالی که در برخی دیگر، از اصرار بر خواسته‌ها نهی شده است. آیا این دو مطلب با یکدیگر تناقض دارند؟

پاسخ:

مقدمه

دُعا، طلب و درخواست بندگان از خداوند برای رسیدن به خواسته‌هاست. در متون دینی، دعا به‌عنوان یکی از راه‌های ارتباط با خدا و برترین عبادت‌ها شمرده شده است. در پرتو دعا انسان با بزرگ‏ترین منبع فیض هستی ارتباط صمیمانه برقرار می‌کند و از تنهایی نجات می‌یابد. برای استجابت دعا شرایطی وجود دارد. یکی از شرایط آن، اصرار بر دعا از سوی بنده است. این نوشتار به بررسی این شرط در روایات می‌پردازد.

پاسخ اجمالی

دُعا، طلب و درخواست بندگان از خداوند برای رسیدن به خواسته‌ها است. در روایات اسلامی تأکید شده که انسان در دعا کردن مداومت داشته باشد و از اجابت نشدن سریع آن دلسرد نشود. بنابراین در دعا و خواستن حاجت از پروردگار نباید مسامحه و سهل‌انگاری شود؛ بلکه باید اصرار ورزید و پافشاری کرد. اما در برخی موارد، از اصرار نامناسب در دعا نهی شده است که منظور از این روایات این است که نباید چیزی را با اصرار نادرست و به‌زور از خداوند بخواهیم، بلکه باید به حکمت او اعتماد کنیم. پس انسان باید بر خواسته خود در هنگام دعا اصرار داشته باشد، اما بر استجابت ظاهری یا همان نتیجه مشخص، اصرار نداشته باشد. اصرار بر دعا امری مطلوب است، البته به شرطی که با رضایت به قضا و قدر الهی همراه باشد.

پاسخ تفصیلی

1. روایات مرتبط با اصرار بر دعا

در روایات اسلامی تأکید شده که انسان در دعا کردن مداومت داشته باشد و از اجابت نشدن سریع آن دلسرد نشود.

از پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله نقل شده: «إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُلِحِّینَ فِی الدُّعَاءِ؛(1) خداوند اصرارکنندگان در دعا را دوست دارد

ولید بن عقبه هجری می‌گوید: شنیدم امام صادق علیه‌السلام می‌فرمود:‏ «وَ اللَّهِ لَا یُلِحُّ عَبْدٌ مُؤْمِنٌ عَلَی اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فِی حَاجَتِهِ إِلَّا قَضَاهَا لَهُ؛(2) به خدا سوگند، هیچ بندهای در دعا پافشاری و اصرار به درگاه خدای عزّوجلّ نکند مگر اینکه حاجتش را برآورد

امام صادق علیه‌السلام فرمودند: «إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ کَرِهَ إِلْحَاحَ النَّاسِ بَعْضِهِمْ عَلَی بَعْضٍ فِی الْمَسْأَلَهِ وَ أَحَبَّ ذَلِکَ لِنَفْسِهِ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یُحِبُّ أَنْ یُسْأَلَ وَ یُطْلَبَ مَا عِنْدَهُ؛(3) خدا بد دارد که بنده‌ها بر یکدیگر در انجام حاجت اصرار ورزند و اصرار را نسبت به خودش دوست دارد، خداوند عزّوجلّ دوست میدارد که از او درخواست شود و آنچه نزد او است خواهش شود

امام صادق علیه‌السلام از رسول خدا صلّی‌اللّه‌علیه‌وآله نقل فرمودند:‏ «رَحِمَ اللَّهُ عَبْداً طَلَبَ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ حَاجَهً فَأَلَحَّ فِی الدُّعَاءِ اسْتُجِیبَ لَهُ أَوْ لَمْ یُسْتَجَبْ لَهُ وَ تَلَا هَذِهِ الْآیَهَ «وَ أَدْعُوا رَبِّی عَسی أَلَّا أَکُونَ بِدُعاءِ رَبِّی شَقِیًّا»(4)؛(5) خداوند بندهای را رحمت کند که از خدای عزّوجلّ‌ حاجتی را بخواهد و درباره آن اصرار ورزد، چه اجابت شود و چه نشود، سپس این آیه را خواند: «و به درگاه پروردگارم دعا کنم به امید اینکه در دعا به درگاه پروردگارم بدبخت نباشم»».

در برخی از ادعیه، خداوند با این صفات معرفی شده: «یَا مَنْ لَا یُخَیِّبُ الْمُلِحِّینَ عَلَیْه‏؛(6) ای آن‌که اصرارکنندگان درگاهت را ناامید نمیسازى!»؛ «یا من... وَ لَا یُبْرِمُهُ إِلْحَاحُ الْمُلِحِّین‏؛(7)‏ ای کسی که... اصرار و پا فشاری اصرارکنندگان او را به ستوه نیاورد

امام صادق علیه‌السلام فرمودند:‏ «لَوْ لَا إِلْحَاحُ الْمُؤْمِنِینَ عَلَی اللَّهِ فِی طَلَبِ الرِّزْقِ لَنَقَلَهُمْ مِنَ الْحَالِ الَّتِی هُمْ فِیهَا إِلَی حَالٍ أَضْیَقَ مِنْهَا؛(8) اگر مؤمنان برای طلب روزی نزد خداوند اصرار نمیورزیدند خداوند آنها را از آن حال به تنگدستی بیشتری منتقل میکرد

امام صادق علیه‌السلام فرمودند: «إن الله ... جَبَلَ بَعْضَ الْمُؤْمِنِینَ عَلَی الْإِیمَانِ فَلَا یَرْتَدُّونَ أَبَداً وَ مِنْهُمْ مَنْ أُعِیرَ الْإِیمَانَ عَارِیَّةً فَإِذَا هُوَ دَعَا وَ أَلَحَّ فِی الدُّعَاءِ مَاتَ عَلَی الْإِیمَانِ‏؛(9) همانا خداوند... مؤمنان را به سرشت ایمان آفریده و هرگز برنمیگردند و برخی باشند که ایمانی به عاریت دارند و هرگاه دعا کند و در دعا اصرار ورزد با ایمان بمیرد

امام صادق علیه‌السلام می‌فرماید:

«إِنَّ الْعَبْدَ الْوَلِیَّ لِلَّهِ یَدْعُو اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ فِی الْأَمْرِ یَنُوبُهُ فَیَقُولُ لِلْمَلَکِ الْمُوَکَّلِ بِهِ اقْضِ لِعَبْدِی حَاجَتَهُ وَ لَا تُعَجِّلْهَا فَإِنِّی أَشْتَهِی أَنْ أَسْمَعَ نِدَاءَهُ وَ صَوْتَهُ وَ إِنَّ الْعَبْدَ الْعَدُوَّ لِلَّهِ لَیَدْعُو اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ فِی الْأَمْرِ یَنُوبُهُ فَیُقَالُ لِلْمَلَکِ الْمُوَکَّلِ بِهِ اقْضِ لِعَبْدِی حَاجَتَهُ وَ عَجِّلْهَا فَإِنِّی أَکْرَهُ أَنْ أَسْمَعَ نِدَاءَهُ وَ صَوْتَه‏؛(10) بنده‌ای که دوست خداست، وقتی حادثه‌ای برایش رخ می‌دهد، به درگاه خدا دعا می‌کند. خداوند به فرشته‌ای که موکل بر اجابت اوست می‌فرماید: حاجت بنده‌ام را برآور، ولی در آن شتاب مکن که من میل دارم صدا و آواز او را بشنوم. اما بنده دشمن خدا وقتی دعا می‌کند، خداوند بر فرشته موکل به آن حاجت دستور می‌دهد حاجتش را زود برآورید و در برآوردن آن شتاب کنید. که من خوش ندارم صدا و آواز او را بشنوم

از این روایت استفاده می‌شود خداوند وقتی بنده مؤمنی را دوست داشته باشد، اجابت دعای او را به تأخیر می‌اندازد، به دلیل آن که صدای او را دوست دارد و می‌خواهد بنده، بیشتر به درگاهش الحاح و اصرار کند؛ چون تأخیر در اجابت سبب تکرار دعا می‌شود و در نتیجه باعث تقویت نیروی روحی و ایمان دعا کننده می‌گردد. اما فاسق را چون دوست ندارد، فوراً دعایش را اجابت می‌کند تا آن را تکرار نکند.

محمد بن مسلم گوید: به امام گفتم به من دعائی بیاموز: «فَقَالَ فَأَیْنَ أَنْتَ عَنْ دُعَاءِ الْإِلْحَاحِ قَالَ قُلْتُ وَ مَا دُعَاءُ الْإِلْحَاحِ فَقَالَ اللَّهُمَّ رَبَّ السَّمَاوَاتِ السَّبْعِ وَ مَا بَیْنَهُنَّ وَ رَبَّ الْعَرْشِ الْعَظِیمِ وَ رَبَّ جَبْرَئِیلَ وَ مِیکَائِیلَ وَ إِسْرَافِیلَ وَ رَبَّ الْقُرْآنِ الْعَظِیمِ وَ رَبَّ مُحَمَّدٍ خَاتَمِ النَّبِیِّینَ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِالَّذِی تَقُومُ بِهِ السَّمَاءُ وَ بِهِ تَقُومُ الْأَرْضُ وَ بِهِ تُفَرِّقُ بَیْنَ الْجَمْعِ وَ بِهِ تَجْمَعُ بَیْنَ الْمُتَفَرِّقِ وَ بِهِ تَرْزُقُ الْأَحْیَاءَ وَ بِهِ أَحْصَیْتَ عَدَدَ الرِّمَالِ وَ وَزْنَ الْجِبَالِ وَ کَیْلَ الْبُحُورِ ثُمَّ تُصَلِّی عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ ثُمَّ تَسْأَلُهُ حَاجَتَکَ وَ أَلِحَّ فِی الطَّلَبِ؛(11) فرمود: تو کجایی که دعای الحاح را بخوانى، گفتم: دعای الحاح چیست‌؟ در پاسخ فرمود: بارخدایا! پروردگار هفت آسمان و آنچه میان آنهاست و پروردگار عرش بزرگ و پروردگار جبرئیل و میکائیل و اسرافیل و پروردگار قرآن عظیم و پروردگار محمد خاتم پیامبران، راستی من از تو خواهش دارم به آنچه آسمان بر آن برپاست و به آنچه زمین بدان برپاست و بدان پراکنده کنی جمع را و جمع کنی پراکنده را و زنده‌ها را با آن روزی دهی و آمار کنی شمار ریگ‌ها و وزن کوه‌ها و پیمانه دریاها را. سپس درود فرستی بر محمد و آل محمد و سپس حاجت خود را بخواهی و درخواست خود تکرار کنى

این روایات نشانگر مجاز بودن و مطلوب بودن اصرار بر دعاست. بنابراین در دعا و خواستن حاجت از پروردگار نباید مسامحه و سهل‌انگاری باشد؛ بلکه باید اصرار ورزید و پافشاری کرد. ازاین‌رو، پافشاری و اصرار بر دعا، نه‌تنها گناهی ندارد، بلکه کار بسیار خوبی است و خدا آن را دوست دارد.

2. روایات درباره نهی از اصرار نامناسب در دعا

در منابع روایی، تأکید بر دعا و اصرار در آن فراوان است؛ اما در برخی موارد، از اصرار نامناسب در دعا نهی شده است. در ادامه، برخی از روایات که به نوعی توصیه می‌‌کنند در دعا زیاده‌روی و اصرار نادرست نکنید، ذکر می‌شود.

الف. نهی از عجله و بیصبری در دعا

امام صادق علیه‌السلام فرمود: «إِنَّ الْعَبْدَ إِذَا دَعَا لَمْ یَزَلِ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی فِی حَاجَتِهِ مَا لَمْ یَسْتَعْجِلْ؛(12) همانا چون بنده دعا کند خدای تبارک و تعالی در کار حاجت او است مادامی که آن بنده شتاب نکند

در منابع اهل سنت از پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله نقل شده: «لَا یَزَالُ یُسْتَجَابُ لِلْعَبْدِ مَا لَمْ یَدْعُ بِإِثْمٍ أَوْ قَطِیعَهِ رَحِمٍ‌. مَا لَمْ یَسْتَعْجِلْ‌». قِیلَ‌: یَا رَسُولَ اللَّهِ‌! مَا الِاسْتِعْجَالُ؟ قَالَ «یَقُولُ‌: قَدْ دَعَوْتُ‌، وَ قَدْ دَعَوْتُ‌، فَلَمْ أَرَ یَسْتَجِیبُ لِی. فَیَسْتَحْسِرُ عِنْدَ ذَلِکَ‌، وَ یَدَعُ الدُّعَاءَ‌؛(13) دعای بنده مستجاب می‌‌شود، مادامی که برای گناه یا قطع رحم دعا نکند و عجله نورزد. پرسیدند: چگونه عجله می‌‌کند؟ فرمودند: می‌‌گوید: دعا کردم و دعا کردم، اما اجابتی ندیدم، پس ناامید می‌‌شود و دعا را ترک می‌‌کند.» در این روایت، نهی از عجله و ناامیدی در دعا آمده است. نباید به گونه‌ای دعا کرد که اگر سریع مستجاب نشد، فرد ناراحت و ناامید شود.

ب. تعیین تکلیف نکردن برای خداوند در دعا

برخی افراد اصرار دارند که حتماً و سریعاً دعایشان مستجاب شود، در حالی که ممکن است تأخیر در اجابت به نفع آنان باشد. امام علی علیه‌السلام فرمودند: «رُبَّمَا أُخِّرَتْ عَنْکَ الْإِجَابَهُ، لِیَکُونَ ذَلِکَ أَعْظَمَ لِأَجْرِ السَّائِلِ، وَ أَجْزَلَ لِعَطَاءِ الْآمِلِ؛(14) گاهی در اجابت دعا تأخیر می‌‌افتد تا پاداش درخواست‌کننده بزرگ‌تر و عطای آرزومند کامل‌تر شود.» این روایت توصیه می‌کند که بنده باید به حکمت خداوند اعتماد داشته باشد و اصرار بیش از حد نداشته باشد.

هنگام دعا، انسان نباید برای خداوند تعیین تکلیف کند که حاجت را چگونه و چه زمانی برآورده کند، بلکه باید باور داشته باشد که خداوند بهترین تصمیم را می‌گیرد. قرآن کریم می‌فرماید: «وَ عَسَی أَن تَکْرَهُوا شَیْئًا وَهُوَ خَیْرٌ لَّکُمْ وَعَسَی أَن تُحِبُّوا شَیْئًا وَهُوَ شَرٌّ لَّکُمْ وَاللَّهُ یَعْلَمُ وَأَنتُمْ لَا تَعْلَمُونَ؛(15) چهبسا چیزی را خوش نداشته باشید، در حالی که خیر شما در آن است، و چهبسا چیزی را دوست داشته باشید، در حالی که شرّ شما در آن است؛ و خدا می‌‌داند و شما نمی‌دانید

این آیه نشان می‌‌دهد که گاهی اصرار بر چیزی که فکر می‌کنیم به نفع ماست، ممکن است در واقع به ضرر ما باشد. پس نباید چیزی را با اصرار نادرست و به‌زور از خداوند بخواهیم؛ بلکه باید به حکمت او اعتماد کنیم.

پس انسان باید بر خواسته خود در هنگام دعا، اصرار داشته باشد؛ اما نباید بر استجابت ظاهری یا همان نتیجه مشخص، اصرار کند. مثلاً؛ شخصی که صاحب فرزند نمی‌شود، نباید ناامید شده و دست از دعا کردن بر دارد، بلکه باید تا آخر عمر دعا کند تا خداوند به او فرزند صالح عطا کند؛ اما بر استجابت و نتیجه آن اصرار و پافشاری نکند و از این‌که به‌ظاهر این دعا برآورده نمی‌‌شود، بی‌تابی نکرده و از رحمت الهی ناامید نشده و افسرده نگردد.

ج. دعا باید همراه با تواضع و تسلیم باشد

امام علی علیه‌السلام فرمودند: «خَیْرُ الدُّعَاءِ مَا صَدَرَ عَنْ صَدْرٍ نَقِیٍّ وَ قَلْبٍ تَقِیٍّ؛(16) بهترین دعا آن است که از سینهای پاک و دلی پرهیزکار برخیزد.» دعایی که با پاکی قلب و تسلیم در برابر حکمت الهی باشد، بهتر از دعایی است که همراه با اصرار نامناسب و طلبکاری از خداوند باشد.

در روایات توصیه به دعا و اصرار بر آن شده، زیرا از پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله نقل شده: «الدعاء مخ‏ العبادة؛(17) دعا مخ و اصل عبادت است.» دعا تأثیر معنوی فراوانی برای انسان دارد. آنچه در دعا اهمیت دارد توجه به حقیقت و پی بردن به ارزش دعا است. زیرا دعا نوعی مناجات و توسل موجودی بی‌ارزش با وجود بی‌نهایت است. در پرتو این مناجات، موجود بی‌ارزش، ارزش پیدا کرده و مورد توجه حق تعالی قرار می‌گیرد. «مَا یَعْبَأُ بِکُمْ رَبِّی لَوْلَا دُعَاؤُکُمْ؛(18) پروردگارم برای شما ارجی قائل نیست اگر دعای شما نباشد.» دعا و توسل به حق تعالی صرفاً ابزاری برای گرفتن حاجت نمی‌باشد؛ بلکه مقصود عبادت و تقرّب به خداوند است. بنابراین دعا کننده چه نتیجه دلخواه بگیرد، چه نگیرد، عبادت کرده و به خداوند نزدیک شده است.

نتیجهگیری:

اصرار بر استجابت دعا نه‌ تنها مورد نهی نیست؛ بلکه در منابع حدیثی به آن توصیه شده است. در روایات تأکید شده که انسان در دعا کردن مداومت داشته باشد و از اجابت نشدن سریع آن دلسرد نشود. اصرار نشانه‌ی امید و توکل است، وقتی بنده‌ای مکرر دعا می‌‌کند، نشان‌ دهنده‌ی اعتماد او به خداوند و امید به رحمت الهی است. تأخیر در استجابت به معنای رد شدن نیست، گاهی تأخیر در اجابت به صلاح بنده است، زیرا خداوند بهتر می‌داند که چه زمانی و چگونه به دعای بنده‌اش پاسخ دهد. اصرار نباید به نوعی طلبکار بودن تبدیل شود، دعا باید همراه با تواضع و پذیرش حکمت الهی باشد، نه اینکه انسان به‌ گونه‌ای دعا کند که گویی به اجابت آن حق دارد. اصرار بر دعا امری مطلوب است، البته به شرطی که با رضایت به قضا و قدر الهی همراه باشد.

پی‌نوشت‌ها:

1. ‏شعیری، محمد بن محمد، جامع الأخبار، مطبعه حیدریه، نجف، چاپ اول، بی‌تا، ص131.

2. کلینى، محمد بن یعقوب بن اسحاق، الکافی، دارالکتب الإسلامیه، تهران، چاپ چهارم، 1407ق، ج‏2، ص475.

3. کلینى، محمد بن یعقوب بن اسحاق، الکافی، دارالکتب الإسلامیه، تهران، چاپ چهارم، 1407ق، ج‏2، ص475.

4. سوره مریم، آیه 48.

5. کلینى، محمد بن یعقوب بن اسحاق، الکافی، دارالکتب الإسلامیه، تهران، چاپ چهارم، 1407ق، ج‏2، ص475.

6. علی بن الحسین علیه‌السلام، امام چهارم، الصحیفه السجادیه، دعای ششم، دفتر نشر الهادى، قم، چاپ اول، 1376ش، ص204.

7. کلینى، محمد بن یعقوب بن اسحاق، الکافی، دارالکتب الإسلامیه، تهران، چاپ چهارم، 1407ق، ج‏2، ص594.

8. کلینى، محمد بن یعقوب بن اسحاق، الکافی، دارالکتب الإسلامیه، تهران، چاپ چهارم، 1407ق، ج‏2، ص261.

9. کلینى، محمد بن یعقوب بن اسحاق، الکافی، دارالکتب الإسلامیه، تهران، چاپ چهارم، 1407ق، ج‏2، ص419.

10. کلینى، محمد بن یعقوب بن اسحاق، الکافی، دارالکتب الإسلامیه، تهران، چاپ چهارم، 1407ق، ج‏2، ص490.

11. کلینى، محمد بن یعقوب بن اسحاق، الکافی، دارالکتب الإسلامیه، تهران، چاپ چهارم، 1407ق، ج‏2، ص585.

12. کلینى، محمد بن یعقوب بن اسحاق، الکافی، دارالکتب الإسلامیه، تهران، چاپ چهارم، 1407ق، ج‏2، ص474.

13. مسلم بن حجاج،‌ صحیح مسلم، دارالحدیث، 1412ق، ج4، ص2096.

14. شریف الرضى، محمد بن حسین، نهج البلاغه (للصبحی صالح)، هجرت، قم، چاپ اول، 1414ق، ص399، نامه 31.

15. سوره بقره، آیه ۲۱۶.

16. کلینى، محمد بن یعقوب بن اسحاق، الکافی، دارالکتب الإسلامیه، تهران، چاپ چهارم، 1407ق، ج‏2، ص468.

17. إبن فهد حلى، احمد بن محمد، عده الداعی و نجاح الساعی، دارالکتب الإسلامی، چاپ اول، 1407ق، ص29.

18. سوره فرقان، آیه 77.