اعتراف

گونه امام علی (علیه السلام) از حضرت خضر تعلیم می‌گیرد؟
پيرامون دعاي كميل گفته‌شده كه اين دعاي خضر بوده كه حضرت به كميل تعليم داده است نه این‌که خود حضرت از خضر تعلیم‌یافته است ...

در دعای کمیل:

 اولاً چگونه امام علی (علیه السلام) از کسی که خود از او اعلم و افضل است (خضر) تعلیم می‌گیرد؟

ثانیاً آنجا که می‌گوید فتجاوزت بما جری...ولک الحمد...

1-چرا یک فرد باید تقصیر گناهی که به اختیار خود آن را انجام داده به گردن قضا و قدر بیندازد؟

2-این‌که فردی گناه کرده جای استغفار دارد یا حمد و سپاس؟

پاسخ:

اولاً: پيرامون دعاي كميل گفته‌شده كه اين دعاي خضر بوده كه حضرت به كميل تعليم داده است نه این‌که خود حضرت از خضر تعلیم‌یافته است.
ثانیاً: برفرض اينكه امیرالمؤمنین (ع) از كسي همچون خضر دعايي بياموزد به معناي افضل و اعلم بودن خضر نخواهد بود. چنانچه در روايات داريم كه پيامبر خاتم (ص) گاه از جبرئيل مطلبي را می‌آموخت؛ اما قطعاً پيامبر از جبرئيل اعلم و افضل بوده است چون‌که ارتباط با عالم غيب و دريافت معارف الهي گاه باواسطه صورت می‌پذیرد و از طريق واسطه به انبیاء و اولياء می‌رسد و اين بدان معنا نيست كه واسطه‌ها از جهت مقام بالاتر هستند.
این‌گونه مناجات كردن و عرض حال نمودن در پيشگاه پروردگار يك نوع اقرار است و اظهار عقايد است. اقرار به اينكه اختيار و انتخاب‌های ما انسان‌ها پيچيده در مقدرات الهي است. هيچ فعلي از ما رخ نمی‌دهد. چه خوب و چه بد الا اينكه در مجراي تقديرات الهي رقم می‌خورد. درواقع هنگامی‌که انسان با اختيار تمام خود مقدمات يك فعلي را فراهم كرده و اسباب علل يك معلولي را تكميل می‌کند چه اينكه معلول عمل خيري باشد و چه شري همه اين مراحل در ظرف مقدرات الهي رقم می‌خورد اگر خدا اراده نمی‌کرد كه دست‌وبال بشر در تمام اين مراحل باز باشد هیچ‌گاه مقدمات فعلش به نتيجه نمی‌رسید. درنتیجه اين اظهار و اقرار فرار از عمل نيست و متهم كردن مقدرات خدا نيست. بلكه اقرار به توحيد است و این‌که خدايا تو در همه حال باتدبیری كه در نظام احسن به جريان انداخته‌ای به من فرصتي داده‌ای تا به كمالات خود نائل آيم ولي من با عمل اختياري خود در همين مجري تقصير کرده‌ام.
اما پيرامون پرسش آخر بايد گفت:
اولاً: در عبارت دعا، نسخه بدلي وجود دارد كه می‌فرماید: «فلک الحجه علی فی جمیع ذلک» يعني بجاي حمد كلمه «حجة» آمده است در اين صورت معني واضح و روشن است معناي عبارت: خدايا در جميع اين حالات تو علیه من حجت داري و من هيچ دليل حجتي براي اين تقصيرات ندارم.
ثانیاً: برفرض اينكه كلمه «الحمد» در دعا آمده باشد معنا این‌گونه خواهد بود: در این‌که خداوند اين مقام و منزلت را دارد كه در همه اين حالات آگاه به حال ما بوده است حضرت را وا‌داشته است كه ابتدا پروردگار را تحمید و سپاس گويد آنگاه به عذرخواهی و اقرار به تقصير بپردازد.

با سلام، گفته های زیر در نهج البلاغه از امام علی (علیه السلام) می باشد، ما شیعیان می گوییم که امامان همه معصومند ولی در خیلی از دعاها می بینیم که امامان به گناهان خود اعتراف نموده وطلب بخشش می کنند و نمونه اش را شما در سخن زیر می توانید مشاهده کنید، به نظر من مطلب خیلی روشن است و نمی توان ادعا کرد که امامان معصومند.

سخن امام علی (علیه السلام): «الحمد لله الذي لم يصبح بي ميتًا ولا سقيمًا... ولا مأخوذًا بأسوأ عملي... ولا مرتدًا عن ديني، ولا منكرًا لربي...، ولا ملتبسًا عقلي، أصبحت عبدًا مملوكًا ظالمًا لنفسي... اللهم إِني أعوذ بك أن أفتقر في غناك، أو أضل في هداك،... اللهم إِنّا نعوذ بك أن نذهب من قولك، أو أن نفتن عن دينك، أو تتابع بنا أهواؤنا دون الهدى الذي جاء من عندك»[1]. «ستايش خدايي را سزاست که شَبَم را به صبح آورد بي‌آنکه مرده يا بيمار باشم... و مرا به کيفر بدترين کاري که از من سرزده است، مواخذه ننمود... و نه مرا از دينش روي‌گردان ساخت و نه منکر پروردگارم گردانيد... و نه عقلم را از دست داده‌ام... . در حالي روز را آغاز مي‌کنم که بنده‌اي بي‌اختيار و بر خود ستمکارم ... بار خدايا! به تو پناه مي‌آورم از اينکه در سايه بي‌نيازي تو، تهي‌دست باشم. و يا در پرتو رهنمودت، گمراه گردم ... بار خدايا به تو پناه مي‌آوريم از اينکه از فرموده تو بيرون روم و يا از دين تو منحرف گرديم، يا از هواهاي نفساني خود پيروي کنيم و از هدايتي که از سوي تو آمده است پيروي نکنيم».

پاسخ:
به طور کلی برای توبه و استغفار حضرات معصومین(علیهم السلام) که در منابع روایی بیان می شود حکمت های متعددی قابل طرح است که به جلوه‌ای از آن اشاره می‌شود:
1ـ توبه و استغفار همیشه و برای همگان به معنای طلب آمرزش از گناه نیست، بلکه استغفار گاهی نشانه مقام معنوی است، چنان که در کلامی از امیرمؤمنان(ع) آمده است:
الاستغفار درجة العلّیین؛(1) استغفار درجه بلندپایگان است».
چه بسا استغفار نمودار میزان خشیت فرد از مقام ربوبی و بیان کننده دغدغه خاطر او نسبت به عجز و تقصیر در پیشگاه حضرت حق است.
2ـ استغفار اهل بیت(ع) نشانه عمق و ژرفای معرفت آن ها نسبت به حق تعالى است، زیرا عظمت خداوند را به خوبی درک کرده‌اند. در خلوت و در نجواهای دوستانه با اشک و ناله و استغفار با حضرت دوست سخن می‌گویند، بنابراین یکی از دلایل استغفار آن ها ژرفای معرفت آنان به صفات متعالی و کمالات نامتناهی حق و شناخت کامل‌شان نسبت به فقر وجودی و کاستی های عالم امکان در پیشگاه غنی مطلق و کمال نامتناهی حضرت حق است. این حقیقتی است که در دعای عرفه سالار شهیدان بازگو می‌شود:
الهی مَن کانت محاسنه مساوی فکیف لا تکون مساویه مساوی؛(2) خدایا ! موجودی که زیبایی‌ها و خوبی‌هایش نسبت به کمالات حق تعالى کاستی و نقص و بدی محسوب شود، پس چگونه نقایص و بدی‌های او کاستی نباشد؟»
3ـ انسان کامل چنان تحت تأثیر کبریا و عظمت حق تعالى قرار می‌گیرد که همچون گناهکاران، خاشعانه با خداوند سخن می‌گوید. از این روست که در دعای عرفه سالار شهیدان آمده:
«یا مَنْ ألبسَ أولیاءهُ‌ ملابس هیبته، فقاموا بین یدیه مستغفرین؛(3) ای کسی که اولیا بر اثر تجلی هیبت و جلال تو در پیشگاهت استغفارگویان می‌ایستند».
4ـ استغفار نشانه اظهار عجز و قصور است نسبت به معرفت حقیقی خداوند و همچنین نسبت به عبودیت و بندگی حقیقی خداوند که به دلیل انجام مسئولیت های فردی و اجتماعی از اولیاء ترک می شود؛ از این رو در مناجات امام سجاد(ع) آمده:
«الهی قصرت عن بلوغ ثنائک کما یلیق بجلالک و عجزت العقول عن إدراک جمالک و لم تجعل للخلق طریقاً إلى معرفتک إلاّ بالعجز عن معرفتک؛(4) پروردگارا، زبان‌ها از ادای حق ستایش، آن گونه که شایسته تو است ،قاصر و عقل‌ها از درک حقیقت ذات تو عاجزند، زیرا برای بندگانت راهی جز اظهار عجز از معرفت تو وجود ندارد».
پس استغفار اهل بیت(ع) نوعی اظهار عجز در مقابل عظمت الهی و عذرخواهی از خداوند است، چرا که نتوانستد آن گونه که شایستة ساحت قدس او است حق او را ادا کنند.
5ـ انسان کامل به دلیل برخورداری از نور عصمت، نه تنها مرتکب گناه و معصیت نمی‌شود، بلکه از هر گونه لغزش ناشی از سهو و نسیان نیز مصون است. با این وجود در مناجات با حضرت حق همواره عذرخواهی گناه و نافرمانی خود است. این امر بالاترین عامل تربیتی برای توده مردم است که از این خطر بترسند و بدانند که معصیت پدیده‌ای است که حتى افراد معصوم نیز از خوف گرفتار شدن به آن ناله و استغفار می‌کنند.
6ـ بر اساس «حسنات الابرار سیّئات المقرّبین» چه بسا چیزهایی که برای سایر مردم حسنه محسوب می‌شود یا دست کم گناه تلقی نمی‌گردد، برای انسان کامل نوعی گناه به حساب می‌آید، مثلاً از آن جا که انسان کامل همواره در محضر و حضور حق و غرق تماشای جمال حضرت دوست است، اگر لحظه‌ای از آن وحدت خالص به کثرت توجه کند، یا به غیر یاد حق مشغول شود، یا آسایش و لذتی از طریق خوردن، نویشدن، خوابیدن و... برای او حاصل شود،این گونه امور را سزاوار خود نمی‌داند و در پیشگاه حق استغفار می‌کند. در مناجات خمس عشر آمده:
«الهی استغفرک من کلّ لذّةٍ بغیر ذکرک ومِن کلّ راحةٍ بغیر اُنسک ومِن کلّ سرورٍ بغیر قربک و مِن کلّ شغلٍ بغیر طاعتک؛(5) معبودا !از هر لذتی که از غیر یاد تو برایم حاصل شده و هر آسایشی که به غیر از اُنس با تو نصیب من شده و از هر سرور و شادمانی که بر غیر از قرب تو برای من پدید آمده و از هر کاری جز طاعت تو آمرزش می‌خواهم و استغفار می‌کنم».
از امام صادق(علی السلام) آمده:
«توبه افراد عادی مربوط به گناهانی است که در شرع به صراحت از آن ها نهی شده است، امّا خواص مؤمنان به دلیل دارا بودن ملکه عدالت مرتکب معاصی مردم عادی نمی‌شوند، اما اگر به جهت جنبه بشری، دچار غفلتی شوند و گرایش غیر الهی و سرگرمی پیدا کنند، آن حالت را برای خود گناه می‌دانند و توبه می‌کنند.
در مرتبه بالاتر، کسانی که به مرحله معرفت کامل رسیده‌اند و در اسما و صفات الهی سیر می‌کنند (اصفیای الهی) گرفتار غفلت از حق و اشتغال به امور غیر الهی نمی‌شوند، اما این مرحله آزمون‌هایی در پیش دارد که گذر از آن ها دشوار است. کسی که در این جایگاه قرار می‌گیرد دچار تنگناهای گوناگون می‌شود که اگر صبر و شکیبایی خود را از دست بدهد و به نوعی از قضای الهی راضی نباشد، نارضایتی برای او نوعی گناه است. باید از حالتی که آن را تنفس کرب می‌گویند ،توبه نمایند، اما کسی که از عهده آزمون‌های گوناگون به خوبی برآمده و به مقام ولی الله رسیده ، از گناهان مراحل قبل مصون است.
همواره در حضور و محضر حق به سر می‌برد و ذهن و قلب او متوجه او است . در آینه دل او جز جمال زیبایی حضرت دوست خطور نمی‌کند، چنین شخصی ممکن است به لحاظ جنبه بشری، گاهی در صفحه تفکر و تذکر او خاطره‌ای خطور کند . او را از آن حالت حضور کامل، اندکی دور نماید، چنین حالتی را ولی الله برای خود گناه می‌داند .می‌کوشد آن را با توبه و استغفار جبران کند، بالاخره کسی که به مقام بلند نبوت و رسالت بار یافته است، باید چون اقیانوس بی‌کران در برابر حوادث و سختی‌ها و پیشآمدهای گوناگون، آرام و بی‌اضطراب و چون کوه استوار باشد، اما اگر به دلیل جنبه بشری حادثه‌ای در دریای دل او موجی پدید آورد و گرفتار اضطراب و تشویش شد، چنین حالتی را گناه تلقی می‌کند و توبه و استغفار می‌نماید».(6)

پی‌نوشت‌ها:
1. سيد رضي ، نهج البلاغه، نشر هجرت‏ ، قم‏، 1414 ق، حکمت 417.
2. شیخ عباس قمی ، مفاتیح الجنان، اعمال ایام سال ، ماه ذی الحجه ، دعای عرفه.
3. همان.
4. همان، مناجات خمسه عشر، مناجات عارفین.
5. همان، مناجات ذاکرین.
6. صادقی ، سیمای اهل بیت در عرفان امام خمینی، نشر مؤسسه آثار امام خمینی 1386ش، ص 294 ـ 303.