۱۳۹۴/۱۱/۱۷ ۰۹:۲۶ شناسه مطلب: 94692
باتوجه به ممنوعیت نوشتن احادیث پیامبر بعد از فوت آن حضرت به دستور خلفا، چگونه اکنون ما از رسول اکرم صلیاللهعلیهوآله احادیث داریم و راوی این احادیث کیست؟
پاسخ:
هرچند موضوع منع کتابت حدیث و نیز انتشار آن در نقلهای شیعه و اهل سنت متفاوت است، بااینحال در بعضی از پژوهشهای روایی، این موضوع به شکل مستند مورد تحقیق قرار گرفته است که به خلاصهای از دو پژوهش اشاره میشود.
در پژوهش اول نوشته شده است:
میگویند عمر (خلیفه دوم) میخواست احادیث را جمع کند اصحاب همرأی دادند، ولی بعداً منصرف شده گفت: یهود که این کار را با منقولات از پیغمبرشان کردند، از کتاب خدا دست برداشتند و به سنت پرداختند، ابن سعد در طبقات و هروی در کتاب ذم الکلام اضافه میکند که عمر یک ماه در تردید بود تا رأی نهایی خود را اعلام نمود.
با نهی خلیفه دوم از کتابت حدیث و نیز به گمان اینکه احادیث ممکن است با کتاب خدا آمیزش یافته و درنتیجه مشتبه گردد، جمعی متعمداً احادیث را از بین بردند. چنانکه از ابوبکر نقل شد تعداد کثیری حدیث از پیغمبر نوشته بود و از خوف اینکه آنچه نوشته چنانکه شنیده باشد نباشد، همه را نابود کرد.
پس آنچه در سرگذشت حدیث بر سر روایات و احادیث آمده این است که داستان منع کتابت احادیث پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) و منع و جلوگیری از آن بدون فاصله بعد از رحلت حضرت توسط خلیفه اول آغاز و به شکل سلسله وار به خلیفه دوم و سوم تا عهد و عصر حکومت عمر بن عبدالعزیز که در آن زمان کتابت حدیث آزاد شد، ادامه پیدا کرد.
حال این سؤال مطرح است که سیر تدوین حدیث در شیعه چگونه بوده و چگونه درحالیکه در زمان خلفاء بهشدت از انتشار احادیث جلوگیری میشده، پس احادیث مربوط به رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) از چه راهی به دست ما رسیده است؟
در پژوهش یادشده آمده است:
سیر حدیث و تدوین آن نزد امامیه به نحوه دیگری است.
باید بدانیم مدار حدیث اهل سنت تا نیمه قرن دوم هجری نقل شفاهی و مستند آن حافظه روات بود، زیرا عامه بهواسطه نهی خلیفه دوم از کتابت حدیث، به تدوین و ضبط آن نپرداختند.
نقلشده است که صحابه و تابعین، حدیث را نمینوشتند و فقط به حفظ میسپردند. تا اینکه بهواسطه گذشت زمان و درگذشت علماء، ترس نابودی حدیث پیش آمد، بنابراین، عمر بن عبدالعزیز (از خلفای آن دوره) به ابابکر حزمی نوشت: که سنن و احادیث را جمع نماید.
ولی در این عقیده اهلبیت رسالت مخالف بوده و علاوه بر دستور کتابت حدیث، خود به ضبط آن پرداختند؛ و چنانکه دیدیم ابن حجر و سیوطی حضرت علی و حسن (علیهالسلام) را در شمار صحابه رسول اکرم که نوشتن احادیث پیغمبر را روا میدانستند، شمردهاند.
بنابراین، اول کتاب حدیث، طبق نوشته شیعه و بعض عامه از آن علی بن ابیطالب (علیهالسلام) و به املاء پیغمبر است. و این کتاب نزد امام باقر وجود داشته که حضرتش آن را به حکم بن عتیبه نشان داده دیگر از پیشینیان شیعه، که به تألیف کتاب حدیث نام برده شدهاند (سلمان فارسی و ابوذر غفاری) است ...ازآنپس علی بن ابی رافع و برادرش عبدالله، که هر دو کاتب امیرالمؤمنین بودهاند و سلیم بن قیس که ازجمله اولیاء اصحاب آن جناب بوده در حدیث و قضایای بعد از پیغمبر به تألیف کتاب پرداختند.
ولی از آغاز سده دوم به بعد خاصه در زمان حضرت باقر (114 ه) و حضرت صادق (148ه)، روات و مؤلفین شیعه در علم الحدیث بهطور محسوس، فزونی یافتند چنانکه ذهبی در ترجمه ابان بن تغلب گوید: تشیع در طبقه تابعان و تابع تابعان در میان دینداران و پارسایان و ثقات فراوان و بسیار گشت.(1)
علاوه بر این تحقیق، مناسب است به خلاصهای از یکی دیگر از پژوهش محققانهای که یکی از علمای صاحبنام در تاریخ سرگذشت حدیث انجام داده است، اشاره کنیم.
ایشان درمقاله ای به نام "سرگذشت حدیث" با اشاره به نقش مستقیم خلفای سهگانه در منع و جلوگیری از کتابت احادیث، نوشته است:
ابتدا ابوبکر بر آن شد که این سلاح (سیاست منع کتابت حدیث) را در انحصار خویش درآورد و بدین منظور تا پانصد حدیث از پیامبر اکرم جمعآوری و تدوین نمود، لیکن پس از مدتی دریافت که بهرهای از این کار خود نخواهد برد، زیرا امکان انحصار وجود نداشت و درنتیجه تمام آن احادیث را در آتش سوزانید.
عمر نیز در دوران حکومتش، سیاست منع حدیث را بهشدت دنبال نمود.
عثمان با دستهبندی خاصی که پدید آمده بود (با شگرد خاصی از سوی عمر) به خلافت رسید. در زمان عثمان، مبارزه دستگاه خلافت علیه نقل احادیث شدیدتر شد.
و اما در زمان خلافت مولای متقیان (علیهالسلام)، ایشان برنامه کار خویش را چنین ترتیب داده بودند که بر وفق روش پیامبر و برخلاف رویه خلفا عمل نمایند. بهویژه در مسئله حدیث، برای محو نمودن آثار خلفا، مبارزهای پی گیر و دامنهدار انجام دادند.
علاوه بر حضرت در اصرار بر کتابت و حفظ میراث نبوی، گروه دیگری نیز بودند که به قیمت از کف دادن جان، سنت راستین، یعنی بیانات و روش پیامبر را، در میان مسلمین نشر و ترویج میکردند.
" ابوذر " صحابی بزرگ رسول خدا، از سران این گروه به شمار میآید... " رشید هجری "، بزرگمردی دیگر از این گروه است. " میثم تمار " نیز گام بردار همین طریق بود.
تا آنگاهکه با روی کار آمدن عمربن عبدالعزیز، دورهی صدسالهی جلوگیری از احادیث پایان یافت...(2)
علاوه بر تمامی این مطالب، در موضوع کتابت و جمعآوری احادیث، نام یکی از بزرگان صدر اسلام و شخصیتی مورد اعتماد اهلبیت به نام "سلیم ابن قیس" میدرخشد. ایشان در همان زمان خفقان حاکمیت خلفای سهگانه و پسازآن، در گردآوری احادیث صحیح از امیرمومنان امام حسن مجتبی، امام حسین و امام سجاد سلامالله علیهم اجمعین تلاشی جانانه انجام داد، به شکلی که کتابش، مرجعی مطمئن در نقل روایات و تاریخ آن عصر (عصر مقابله حق و باطل) برای شیعه محسوب شد و در عصر حاضر نیز این کتاب در دسترس عموم قرار دارد که میتوان برای دستیابی به اطلاعات مفصلتر دراینباره، به کتابهای مربوطه مراجعه کرد.(3)
پینوشتها:
1. رک، کاظم مدیر شانه چی، کتاب علم الحدیث، قم، انتشارات اسلامی، از ص 26 به بعد با اقتباس و ویرایش
2.ر ک، مقدمه علامه سید مرتضی عسگری بر کتاب سیری در صحیحین، محمد صادق نجمی، با اقتباس و ویرایش.
3. ر ک، 1. انصاری زنجانی اسماعیل، اسرار آل محمد صلوات الله علیه، قم، انتشارات الهادی،سال 1416 ه ق، چاپ اول 2. افتخار زاده محمود رضا، تاریخ سیاسی صدر اسلام، تهران، انتشارات رسالت قلم، سال 1377 ه ش، چاپ اول.