هدف

اگر دعای ما برآورده شود که رحمت است و اگرنه، حکمت
استجابت دعا و رسيدن به هدف دو مفهوم متفاوت‌اند و نبايد بين آن‌ها خلط شود. البته اين دو واژه درزمانی كه رسيدن فرد به خواسته‌اش، هدف او باشد، با يكديگر نقطه ...

اگر دعای ما برآورده شود که رحمت است و اگرنه، حکمت. مشابه این اتفاق برای کسانی که خدا را باور ندارند هم رخ می‌دهد. گاهی به هدفشان می‌رسند و گاهی نه. آیا می‌توان نتیجه گرفت که سود دعا کردن مربوط به آخرت است؟ با توجه به احادیثی که میگویند آنچه انسان دعا کرده و به او عطا نشده است در بهشت به او عطا می‌شود.

پاسخ:

برای روشن شدن پاسخ به چند نکته توجه کنید:
1. استجابت دعا و رسيدن به هدف دو مفهوم متفاوت‌اند و نبايد بين آن‌ها خلط شود. البته اين دو واژه درزمانی كه رسيدن فرد به خواسته‌اش، هدف او باشد، با يكديگر نقطه اشترك پيدا می‌کنند.
2. امام سجاد (ع) می‌فرماید: «دعای مؤمن یکی از سه فایده را دارد: برای او در آخرت ذخیره می‌گردد، یا در دنیا برآورده می‌شود، یا بلایی را که می‌خواست به او برسد،‌از وی می‌گرداند». (1) لذا انحصار سود دعا کردن به آخرت بر اساس قیاس مذکور صحیح نیست؛ زیرا چه‌بسا دعا بلایی را از او دور کند و یا ….
3. نماز و روزه و دعا، مطلوبیت ذاتی دارند. یعنی دعا و مناجات باخدا، صرف‌نظر از اجابت یا عدم اجابت، ارزش دارد و به‌اصطلاح طلب مهم‌تر از مطلوب است. (2) بر این اساس نیز فایده و سود دعا کردن به برآورده شدن حاجت‌ها و خواسته‌ها منحصر نمی‌شود؛ زیرا فلسفه دعا تنها برآوردن حوائج به‌ویژه خواسته‌های دنیوی نیست، بلکه دعا جنبه‌های متعددی دارد که مهم‌ترین آن‌ها عبارت‌اند از: میل فطری، سپاسگزاری از نعمت‌های الهی، کبر زدایی و ...بدیهی است که آثار برخی از جنبه‌های آن دنیای و برخی از آثار آن اخروی است.
4. طبق روایات، دعا یکی از ابزارهای مؤثر در بسیاری از زوایای زندگی مادی است و حتی بسیاری مشکلات دنیایی انسان و رفع نیازهای مادی او مبتنی بر دعا و درخواست حاجت است. امام کاظم علیه‌السلام می‌فرماید:
"عَلَيْكُمْ بِالدُّعَاءِ فَإِنَّ الدُّعَاءَ لِلَّهِ وَ الطَّلَبَ إِلَى اللَّهِ يَرُدُّ الْبَلَاءَ وَ قَدْ قُدِّرَ وَ قُضِيَ وَ لَمْ يَبْقَ إِلَّا إِمْضَاؤُهُ فَإِذَا دُعِيَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ وَ سُئِلَ صُرِفَ الْبَلَاءُ صَرْفَةً؛ (3) بر شما باد که پایبند دعا باشید؛ زیرا دعا به درگاه خدا و طلب کردن از او، بلایی را که مقدر شده و حکم بدان شده و جز اجرای آن چیزی نمانده است برطرف می‌گرداند. پس اگر خداوند را خوانده و از او چیزی خواسته شود، به‌یک‌باره بلا بر می‌گردد.
امام صادق علیه‌السلام می‌فرماید: «ادْعُ وَ لَا تَقُلْ إِنَّ الْأَمْرَ قَدْ فُرِغَ مِنْه؛ (4) خدا را بخوان و دعا کن و مگو کار گذشته است». این روایت به‌صراحت، تأثیر دعا در سرنوشت را مشخص می‌کند.
بر اساس این مفاهیم، استفاده مطلق از روایات که سود دعا کردن مربوط به آخرت است ناتمام است؛ زیرا ملاحظه تأثیر آن در امور دنیایی نیز واضح و روشن است.
در صورت نیاز به توضیحات بیشتر با (09640) تماس بگیرید.
موفق باشید.
پی‌نوشت‌ها:
1. احسان‌بخش، صادق، آثار الصادقين، روابط عمومي ستاد برگزاري نماز جمعه گيلان، چاپ اول،1362، ج 6، ص 66.
2. مصباح یزدی، بر درگاه دوست، انتشارات موسسه امام خمینی، ص 56.
3. ثقه الاسلام كليني، الكافي، دار الكتب الاسلاميه، طهران، سنه النشر:1365 ه.ش، ج 2، ص 470.
4. همان، ص 466.

2. دلايل عدم استجابت دعا
گاهي استجابت دعا، به صلاح ما نيست، يعني ممكن است از خداوند، درخواستي داشته باشيم و مصلحت خود را در استجابت آن دعا بپنداريم؛ اما درواقع، در تشخیص مورد، دچار اشتباه شده باشيم. نمي‌دانيم كه اگر درخواست ما تحقق پيدا كند. چه لوازم و پيامدهاي ناگواري دارد. آيا لوازم و پيامدهاي آن نيز به حال ما مفيد است. اگر ما از لوازم و پيامدهاي برآورده شدن دعاي خود اطلاع مي‌داشتيم، قطعاً آن دعا را نمي‌كرديم و به شكل ديگر دعا مي‌كرديم. این‌گونه درخواست‌های ما از خداوند، مانند درخواست كودكي است كه چيزي از والدين خود مي‌خواهد، ولي به ضرر آن آگاه نيست و اگر از ضرر آن آگاه بود، آن خواهش را نمي‌كرد. در چنين مواردي، خداوند، دعاي ما را مستجاب می‌کند، ولي نه به آن صورتي كه ما خواسته‌ايم، بلكه با توجه به مصلحت ما، ولي چون مصلحت خود را نمي‌دانيم، فكر مي‌كنيم كه خداوند، به دعاي ما اعتنايي نكرده است.
2. گناه كردن: امام باقر (عليه السّلام) فرمودند: به‌درستی كه انسان از خداوند حاجتي می‌طلبد و در شأن اوست كه خداوند به‌زودی يا پس از مدتي، آن را برآورده سازد، سپس گناهي مرتكب می‌شود، پس خداوند به فرشته مأمور اجابت دعا، می‌فرماید، حاجت او را روا مكن و آن را بر او حرام ساز، چراکه او خود را در معرض غضب من قرار داده و مستوجب خداوند حکيم، نظام هستي را بر پايه اسباب و مسببات قرار داده؛ يعني براي پيدايش هر پدیده‌ای علتي خاص و براي حل هر مشکلي راهکارهاي ویژه‌ای تعيين نموده است.
از یک‌سو به انسان «عقل و انديشه» عنايت کرده تا با کمک آن و مشورت با ديگران راه‌حل مشکلات را بيابد. افق آينده زندگي خويش را ببيند. بر آن اساس برنامه‌ریزی کند و به هدف برسد، از سويي ديگر دو گونه اسباب و علل مقرر داشته است: مادي و معنوي.
دعا ازجمله اسباب معنوي است؛ اما جايگزين علل مادي و سعی انسان نمی‌شود. انسان بايد به کمک عقل و فکر خدادادی خود و مشورت با افراد آگاه و متخصص براي هر مشکلي راه‌حلی بيابد و از خدا بخواهد تلاش و کوشش او را و اقداماتش را به هدف و نتيجه برساند.
نتیجه آن‌که: دعا و توسل نقش مکمل را برای سعی و تلاش انسان دارد و نمى‏تواند جاى کار، تلاش، برنامه‌ریزی و به‌کارگیری تخصص در هر کاری را بگیرد.

با سلام وادب هدف خداوند متعال از آقرینش فرشتگان چیست؟ خصوصا آنهایی که طبق گفته قرآن مدام در رکوع یا سجودند.

آیا خداوند نیازی به عبادت آنها دارد؟ پس فلسفه وجودی فرشتگان عموما و خصوصا این فرشتگان چیست؟ به طور مبسوط.

با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
آفرينش تمام موجودات و از جمله فرشتگان داراي يك فلسفه معين است و آن اينكه هر چيزي كه امكان وجود داشته باشد، از فيض هستي خداوند برخوردار مي شود و اين به اقتضاي صفت رحمت و فياضيت الهي است. يعني فيّاضت و بخشندگي خدا كه سبب آفرينش همه موجودات شده، خلقت فرشتگان را نيز رقم زده است و از اين رو كه چنين موجوداتي لياقت و امكان خلقت را داشتند خداوند ايشان را از اين امر محروم نساخت.
اما در مورد ماهيت عملكرد فرشتگان بايد گفت از آيه اوّل سوره فاطر به دست مي آيد كه خداوند، فرشتگان را واسطه ميان خود و عالم مشهود قرار داده است. با تعبير "رسل" همه ملائكه را وسايطي ميان خود و مخلوقاتش در اجراي اوامر تكويني و تشريعي دانسته، با اين بيان مشخص مي شود كه حكمت آفرينش آن‏ها تنها عبادت نيست.
فرشتگان كارگزاران الهي و مأمور اجراي امور عالم تكويني هستند و وظايف سنگيني بر عهده آن‏ها است كه در ذيل به برخي از آن‏ها اشاره مي كنيم:
أ) حامل و رساننده وحي به پيامبران مي باشند.(1)
ب) نزول امر الهي به دست فرشتگان است، يعني در تدبير جهان كه به امر الهي انجام مي گيرد، اينان عامل اجرايي اند و آن را پياده مي كنند.(2)
ج) دسته‏اي از فرشتگان حاملان عرش خدا و آنان يا دسته‏اي ديگر شفاعت كنندگان مؤمنان هستند.(3)
د) لعن بر كفّار نيز از كارهاي فرشتگان است.(4)
ه') بشارت دادن به مؤمنان هم از كارهاي اينان است. طبق قرائن اين بشارت به هنگام احتضار داده مي‏شود.(5)
و) نوشتن كردار بندگان خدا از كارهاي ديگر فرشتگان است.(6)
ز) امداد مؤمنان از ديگر كارهاي آنان است.(7)
اما در مورد دسته اي از ملائكه اين گونه نقل شده كه:
« ان للَّه ملائكة ركّعاً الي يوم القيامه و ان للَّه ملائكة سجّداً الي يوم القيامة؛(8) خداوند فرشتگاني دارد كه تا روز قيامت در ركوعند، و فرشتگاني دارد كه تا قيامت در سجودند».
هرچند از اين تعبير به دست نمي آيد كه ايشان در گذشته هم همواره به همين حال بودند و يا در حال ركوع و سجود ازانجام وظايفي چون استغفار و دعا براي مومنان غافلند، اما در عين حال در مورد ماهيت عبادت و پرستش ملائكه بايد گفت:
به يقين خداوند به عبادت ايشان همانند هر موجود ديگري نياز ندارد چون غير از خدا هر چه موجود است، همه مخلوق خدا است و نيازمند به او ؛ قرآن مي‌فرمايد:«اي مردم! شما همگي نيازمند به خداييد. تنها خداوند است كه بي نياز و شايسته هر گونه حمد و ستايش است»(9)؛ فلسفه خلقت ايشان نيز عبادت خداوند نبوده و نيست، بلكه اين موجودات همانند همه موجودات ديگر بر اساس فلسفه اصلي آفرينش خود خلق شده اند كه همان اقتضاي ذات فياض خداوندي بودن است. يعني ذات خداوند متعال به جهت داشضتن فيض و جود مطلق و نامحدود اين اقتضا را دارد كه هر موجودي كه امكان خلقت دارد و خلقت او به شكوه اين عالم مي افزايد، آفريده شود و به همين جهت ملائكه و ديگر موجودات خلق شده اند.
اما لازمه خلقت حكيمانه خداوند اين بود كه هدف و مقصدي در مسير پيش روي موجودات خلق شده تعريف شود، چنان كه در برابر انسان و ساير موجودات به گونه هاي مختلف ترسيم شد و براي فرشتگان نيز وظايف و تكاليف و اهداف معيني رقم خورد.
اما سوال مهم اين است كه عبادت براي انسان منشا رشد و تكامل او است، اما اگر ملائكه را موجوداتي داراي فعليت محض بدانيم، عبادت ايشان نمي تواند به هدف رسيدن به كمال برتر و بالاتر باشد، پس هدف از اين عبادت چيست؟
در پاسخ بايد گفت درك كامل عالم فرشتگان بلكه حقيقت وجودي ايشان از عهده عقل بشر عادي بيرون است، اما از آنجا كه عالم فرشتگان عالم عقل محض بوده و نهايت ادراك و معرفت در آن موج مي زند، همه رفتارها در اين عالم بر اساس همين معرفت و ادراك شكل مي گيرد و در نتيجه عبوديت محض در آن حاكم است، همچون انسان هايي كه به واسطه معرفت بالايي كه نسبت به خداوند پيدا مي كنند، در تمام طول زندگي ذره اي از محور عبوديت و بندگي خداوند در همه افعالشان خارج نمي شوند.
در ساختار وجودي فرشتگان از آن جا كه عقل محض حاكم است، تمام فرشتگان به عبادت خداوند مشغول هستند، هرچند اين امردر قالب رفتارهاي گوناگون انجام بپذيرد؛ از اين بيان معلوم مي شود كه عبادت فرشتگان ناشي از هويت آنان و برخاسته از مرتبه وجودي آنان مي باشد، نه اينكه خداوند احساس نيازي به عبادت فرشتگان كرده و آنان را بدين منظور خلق كرده است.(10)

پي نوشت‏ها:
1. نمل (27) آيه 102؛ بقره (2) آيه 97؛ عبس (80) آيه 16.
2. سجده (32) آيه 5 و معارج (70) آيه 4.
3. مؤمن (40) آيه 7 و نجم (53) آيه 26.
4. بقره (2) آيه 161 و آل عمران (3) آيه 87.
5. فصّلت (41) آيه 30.
6. انفطار (82) آيه 11؛ يونس (10) آيه 21؛ زخرف (43) آيه 80 و ق (50) آيه 18.
7. آل عمران، آيه 124 و تحريم (66) آيه 4.
8. علامه مجلسي ، بحار الانوار، دارالكتب الاسلاميه ، تهران بي تا ، ج 59، ص 174.
9. فاطر (35) آيه15.
10. محمدتقي مصباح يزدي، معارف قرآن، ص 283- 295، نشر مؤسسة در راه حق، قم ـ 1364ش.
موفق باشید.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.