قيام ها نهضت ها

شهید محمد علی رجایی چه كسی بود ؟
شهيد محمد علي رجايي ، در سال 1312 هجري قمري در شهرستان قزوين متولد شد ...

شهید محمد علی رجایی چه كسی بود ؟ تفسیری از كار های وی را شرح دهید؟

شهيد محمد علي رجايي ، در سال 1312 هجري قمري در شهرستان قزوين متولد شد، تحصيلات ابتدايي را تا اخذ گواهينامه ششم ابتداي در همين شهرستان به انجام رساند. در سن چهار سالگي از وجود داشتن نعمت پدر محروم شد و تحت تكفل مادر مهربان و منيع الطبع قرار گرفت . در سال 1327 به تهران مهاجرت كرد و سال بعد يعني در 1328 وارد نيروي هوايي شد. در مدت 5 سال خدمت در نيروي هوايي ، دوره متوسطه را با تحصيل شبانه گذراند، سپس در سال 1335 به دانشسراي عالي رفت و به سال 1338 دوره ليسانس خود را در رشته رياضي به پايان برد و به سمت دبير رياضي به استخدام وزارت فرهنگ در آمد و به ترتيب در شهرستانهاي خوانسار، قزوين و تهران به تدريس ، اشتغال ورزيد.

شهيد رجائي در مدت تدريس ، هميشه آموزگاري دلسوز، پركار و شايسته بود و ضمن تدريس ، به فرا گرفتن علوم اسلامي و انجام فعاليتهاي سياسي همت مي گماشت . در سال 1340 به عضويت نهضت آزادي در آمد كه منجر به دستگيري وي (در ارديبهشت 1342) و پنجاه روز زندان شد. پس آزادي از زندان با شهيد باهنر به سازماندهي مجدد هيات موتلفه پرداخت و براي پرورش افرادي كه بتوانند نبردي مسلحانه را اداره نمايند به اعزام داوطلباني به جبهه فلسطين دست زد. در همين رابطه و براي تكميل برنامه مزبور (در سال 1350) خود شخصا به خارج از كشور سفر كرد. ابتدا به فرانسه و تركيه رفت و از آنجا عازم سوريه شد.

شهيد رجايي همگام با فعاليتهاي سياسي لحظه اي نيز از خدمات فرهنگي غافل نبود از آن جمله تدريس در مدارس كمال و رفاه ، همكاري با بنياد رفاه و تعاون اسلامي با همكاري شهيد مظلوم آيت الله دكتر بهشتي و شهيد دكتر باهنر و آيت الله هاشمي رفسنجاني .

ايشان با نهايت شجاعت و شهامت مدت دو سال ، در زندانهاي انفرادي رژيم پهلوي انواع و اقسام شكنجه ها را تحمل نمود و چون كوهي استوار مقاومت كرد. در اثر اين مقاومتها او را به زندان قصر و سپس به اوين فرستادند. او در زندان به ماهيت واقعي منافقين پي برد و از آنها تبري جست . دوران زندان مجموعا چهار سال به درازا كشيد و شهيد رجائي در سال 1357 با اوج گيري انقلاب اسلامي همراه ديگر زندانيان سياسي آزاد شد و بلافاصله وارد مبارزات سياسي و فرهنگي گرديد و به اتفاق عده اي از همكارانش براي بسيج و سازماندهي مبارزات مخفي معلمان مسلمان ، تلاش گسترده اي را آغاز كرد و موفق به ايجاد انجمن اسلامي معلمان شد. او در راه پيماييهاي عظيم سال 1357 مخلصانه و با تمام توان كوشيد و نقش موثري در فعاليتهاي تبليغاتي آنها داشت .

شهيد رجائي پس از پيروزي انقلاب اسلامي و در سال 1358، مسئوليت وزارت آموزش و پرورش را به عهده گرفت و در زمان وزارت خود موفق به دولتي كردن كليه مدارس شد. سپس به عنوان نماينده مردم تهران در مجلس شوراي اسلامي انتخاب گرديد و به دنبال تمايل مجلس شوراي اسلامي در تاريخ 18/5/1359 به عنوان اولين نخست وزير جمهوري اسلامي ايران به مجلس معرفي و با راي قاطع به نخست وزيري انتخاب شد. شهيد رجائي در اين مسئوليت خطير، علي رغم اين كه به فاصله بسيار كوتاهي با توطئه عظيم استكبار جهاني در ايجاد جنگ تحميلي از سوي رژيم صدام روبرو شد و همچنين كارشكني هاي بني صدر و متحدانش و خرابكاريهاي منافقين و ساواكيها را در پيش رو داشت ، اما توانست به بهترين وجه از عهده انجام وظايف و مسئوليتهاي سنگين خود بر آيد.

به دنبال عزل بني صدر از رياست جمهوري ، شهيد رجائي با راي اكثريت مردم محرومي كه شاهد تلاشهاي صادقانه ((اين فرزند صديق ملت و مقلد با وفاي امام ((ره )) بودند به رياست جمهوري انتخاب شد. دشمنان قسم خورده انقلاب اسلامي كه توان تحمل وجود اين مايه اميد مستضعفان و عنصر ارزشمند و دلسوز را نداشتند در هشتم شهريور ماه 1360 او را به همراه يار قديمي اش شهيد باهنر در انفجار دفتر نخست وزيري به شهادت رساندند. (1)

پی نوشت:

www.ghadeer.org/site/dowran/mash/ma1/raja.HTM.1     

پذیرش قطعنامه از جانب امام خمینی
امام انسان وظیفه شناس بود، لذا در مسایل مربوط به جنگ نیز بر اساس وظیفه عمل كرد.

آیا پذیرش قطعنامه از جانب امام خمینی كار درستی بود؟

حقیقت آن است كه امام راحل درعرصه های عرفان، فقه ، سیاست ...، موفقیت های چشمگیری داشت. این امر نیز موجب گردید دشمنان علیه ایشان تبلیغات نمایند. برخی- متاسفانه - تحت تاثیر این امرقرار گرفتند ، مبانی وشخصیت وی رازیرسوال بردند؛ اما امام را ملت ما و انساهای آزادی خواه دوست می دارند. و یاد او در تاریخ جاوید است. ما بر این باوریم امام انسان وظیفه شناس بود، لذا در مسایل مربوط به جنگ نیز بر اساس وظیفه عمل كرد. مطالب زیر نشان می دهد هر آنچه را امام- درمورد قطعنامه 598انجام داد، برمصلحت جامعه بوده است:

در پایان جنگ هر چند ویژگی‏های روانی و شخصیتی صدام هنوز موجود بود، چنان كه در حمله به كویت دوباره بروز كرد. ولی شرایط بین‏المللی و منطقه‏ای دیگر به هیچ وجه موافق ادامه جنگ نبودند، بنابراین در قطع‏نامه 598 شورای امنیت بسیاری از خواسته‏های مشروع و بر حق جمهوری اسلامی ایران را لحاظ كرده و عزم خود را بر پایان یافتن جنگ نمایان ساختند.

در این جا به صورت اختصار به بعضی از مهم‏ترین زمینه‏های آن اشاره می‏شود:

در سال‏های پایانی جنگ، با احساس جهانی پیروزی‏ نظامی ایران شرایط به نفع جمهوری اسلامی ایران تغییر كرده بود و اینك در كارنامه‏ نظامی ایران، نقاط درخشانی (همچون بازپس‏گیری) خرمشهر، تصرف جزایر مجنون، فتح فاو، و نقاطی در كردستان عراق) به چشم می‏خورد. در عرصه سیاسی نیز جمهوری اسلامی ایران موفق شده بود، دوبار تلاش عراق برای ریاست بر جنبش غیرمتعهدها را، خنثی سازد و با برنامه‏ها و اقدامات تبلیغی ـ سیاسی خود، حقیقت متجاوز بودن عراق و واقعیت تساهل و تسامح جهانی را نشان دهد. از این رو ادامه‏ جنگ و منازعه به خصوص به شكلی كه در ماه‏های آخر (حمله به نفتكش‏ها و مختل شدن امنیت خلیج فارس و...) به ضرر برخی قدرت‏های بزرگ بود. از سوی دیگر پیروزی‏های نهایی ایران در جنگ و محقق شدن شعارها و آرمان‏های ایران در مورد عراق، نشانه‏ شكست كامل سیاست‏های غرب در حمایت از عراق به شمار می‏آمد. كشورهای حامی عراق به وحشت افتاده بودند. و خود عراق نیز، بعد از سالها جنگ و متحمل شدن شكست‏های پی در پی، دریافته بود كه در آن شرایط نه تنها امكان پیروزی بر ایران را ندارد؛ بلكه باید به هر ترتیب ممكن و با تمسك به هر وسیله‏ای، از شكست خود جلوگیری كند و به جنگ اشغالگرانه پایان دهد.

در چنین فضایی و پس از یأس قدرت‏های بزرگ از شكست ایران، باعث شد آنان قطعنامه‏ 598 را ـ كه بر خلاف قطعنامه‏های پیشین تا اندازه متضمن نظریات و حقوق مسلّم ایران بود ـ به تصویب برسانند. اما این قطعنامه به رغم نقاط مثبت خود، دارای نقاط ضعف و ابهامات زیادی بود، (1). و تردیدهایی را در پذیرش این قطعنامه از سوی ایران به وجود آورده بود. لذا قدرت‏های بزرگ ـ كه مصمم بر پایان جنگ بودند ـ فشارهای نظامی و سیاسی زیادی را برای قبول قطعنامه، به ایران وارد آوردند. این فشارها، عبارت بود از، دخالت مستقیم آمریكا در جنگ و حمله به هواپیمای مسافربری ایران، تشدید حملات و حضور آمریكا در خلیج فارس، بمباران سكوهای نفتی ایران، بمباران شیمیایی مناطق مسكونی و جبهه‏ها از سوی عراق و... و سرانجام بر اثر این عوامل، ایران تصمیم به پذیرش قطعنامه‏ 598 و قبول آتش بس گرفت. البته قبول آن در چنین شرایطی، به فرموده امام(ره) به منزله نوشیدن جام زهر بود. ولی با توجه بشرائط ان زمان راهی جز ان وجود نداشت، و ادامه جنگ یك نوع خود كشی به حساب می امد .

مقاومت دفاع بی‏نظیر ایران در طول هشت سال جنگ تحمیلی، در مقابل هجوم قدرت‏های بزرگ ـ به رغم همه‏ مشكلات و ناملایمات ـ انقلاب نوپای اسلامی را بیمه و بسیاری از حقوق مسلّم ایران را تأمین نمود. هم­چنین استقلال و تمامیت ارضی كشور را تضمین كرد و به مظلومان و مستضعفان جهان، درس مقاومت در مقابل استكبار جهانی داد.(2)

پینوشتها:

1. علی‏اكبر ولایتی، تاریخ سیاسی جنگ تحمیلی، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چاپ اول، 1376، ص 243.

2. جهت مطالعه بیشتر ر.ك: جنگ تحمیلی (مجموعه مقالات، ص 51 و 232 )؛ تاریخ سیاسی جنگ تحمیلی، ص 137، علی‏اكبر ولایتی؛ آغاز تا پایان، سیری در جنگ ایران و عراق، محمد درودیان، مركز مطالعات و تحقیقات جنگ سپاه؛ پس از بحران، هاشمی رفسنجانی كارنامه و خاطرات، 1361؛ علیرضا لطفی

چرا همسر حضرت زینب (سلام الله علیها) در کربلا حاضر نبود؟

پاسخ:
موافقان و مخالفان يك نهضت را می‌توان به سه گروه تقسيم نمود:
1- مخالفان فكرى و سياسي:
مخالفان فكرى و سياسى كسانى هستند كه با انديشه و سياست رهبر نهضت مخالف‌اند و قيام را جايز نمی‌دانند .
2- موافقان فكرى و سياسي:
اینان کسانی هستند كه با انديشه رهبر موافق و راه مبارزه عليه حكومت را همان می‌دانند که رهبر تعیین کرده است. از اين دسته می‌توان به‌عنوان ياران و انقلاب سازان نام برد.
3- افراد خير خواه ولى منتقد:
اين دسته افرادى هستند كه با ايده و سياست رهبر نهضت موافق، اما با تجزيه و تحليلى كه از اوضاع سياسى و اجتماعى دارند، به رهبر راهکارهای ديگر جهت مبارزه ارائه می‌دهند.
از برخی متون تاریخی استفاده می‌شود عبدالله بن جعفر از گروه سوم بود. وی مخالف فكرى و سياسى امام حسين(ع) نبود، بلكه از افراد دلسوز و خيرخواه بود كه به امام حسين(ع) برخى راه‌حل‌ها را پيشنهاد كرد. ازاین‌رو بعدازآن که امام تصمیم می‌گیرد که به‌سوی عرق برود ، مخالفت نمی‌کند. دلیل عدم مخالف نبودن وی نیز این است که وی به - همسر زينب(س) - اجازه داد كنار امام در كربلا حضور داشته باشد؛ حتى برخى از فرزندان او در كربلا به شهادت رسيدند.(1)
درباره عدم حضور وی در کربلا چند احتمال وجود دارد:
برخى عقيده دارند كه عبدالله بن جعفر به دليل این‌که مريض بود، در مدينه ماند، شايد در صورت تندرستي، او نيز در كربلا حضور پيدا می‌کرد.
برخی دیگر هم احتمال داده‌اند شرکت نکردن او به اشاره و فرمان امام بود تا عبدالله برای حفظ بقیه بنی‌هاشم در مکه و مدینه باقی بماند.(2)
بعضي احتمال داده‌اند از کسانی بود که به سیدالشهدا نامه نوشت و از او خواست که از سفر به عراق منصرف شود. او از این‌که نتوانسته بود در واقعه کربلا شرکت کند، تأسف می‌خورد.(3)
گرچه ظاهر جملات این است که وی مایل به شرکت در جنگ نبود، ولی نمی‌توان به‌ظاهر نامه اکتفا كرد، زیرا وی بعد از واقعه کربلا که در آن شرکت نکرد ، تأسف خورد. این نشان می‌دهد که وی اگرچه نامه‌ای مبنی بر انصراف امام از سفر به کوفه نوشت، اما وی مخالف حضور در کربلا نبود .
پی‌نوشت‌ها :
1 فرهنگ عاشورا، جواد محدثی، ص298- 299 ،نشر معروف، قم1378.
2. دائره‌المعارف تشیع، جمعی از نویسندگان ، ج 11، ص 83.
3. جواد محدثی، همان، ص 298 ـ 299.

صفحه‌ها