آیا پذیرش قطعنامه از جانب امام خمینی كار درستی بود؟
حقیقت آن است كه امام راحل درعرصه های عرفان، فقه ، سیاست ...، موفقیت های چشمگیری داشت. این امر نیز موجب گردید دشمنان علیه ایشان تبلیغات نمایند. برخی- متاسفانه - تحت تاثیر این امرقرار گرفتند ، مبانی وشخصیت وی رازیرسوال بردند؛ اما امام را ملت ما و انساهای آزادی خواه دوست می دارند. و یاد او در تاریخ جاوید است. ما بر این باوریم امام انسان وظیفه شناس بود، لذا در مسایل مربوط به جنگ نیز بر اساس وظیفه عمل كرد. مطالب زیر نشان می دهد هر آنچه را امام- درمورد قطعنامه 598انجام داد، برمصلحت جامعه بوده است:
در پایان جنگ هر چند ویژگیهای روانی و شخصیتی صدام هنوز موجود بود، چنان كه در حمله به كویت دوباره بروز كرد. ولی شرایط بینالمللی و منطقهای دیگر به هیچ وجه موافق ادامه جنگ نبودند، بنابراین در قطعنامه 598 شورای امنیت بسیاری از خواستههای مشروع و بر حق جمهوری اسلامی ایران را لحاظ كرده و عزم خود را بر پایان یافتن جنگ نمایان ساختند.
در این جا به صورت اختصار به بعضی از مهمترین زمینههای آن اشاره میشود:
در سالهای پایانی جنگ، با احساس جهانی پیروزی نظامی ایران شرایط به نفع جمهوری اسلامی ایران تغییر كرده بود و اینك در كارنامه نظامی ایران، نقاط درخشانی (همچون بازپسگیری) خرمشهر، تصرف جزایر مجنون، فتح فاو، و نقاطی در كردستان عراق) به چشم میخورد. در عرصه سیاسی نیز جمهوری اسلامی ایران موفق شده بود، دوبار تلاش عراق برای ریاست بر جنبش غیرمتعهدها را، خنثی سازد و با برنامهها و اقدامات تبلیغی ـ سیاسی خود، حقیقت متجاوز بودن عراق و واقعیت تساهل و تسامح جهانی را نشان دهد. از این رو ادامه جنگ و منازعه به خصوص به شكلی كه در ماههای آخر (حمله به نفتكشها و مختل شدن امنیت خلیج فارس و...) به ضرر برخی قدرتهای بزرگ بود. از سوی دیگر پیروزیهای نهایی ایران در جنگ و محقق شدن شعارها و آرمانهای ایران در مورد عراق، نشانه شكست كامل سیاستهای غرب در حمایت از عراق به شمار میآمد. كشورهای حامی عراق به وحشت افتاده بودند. و خود عراق نیز، بعد از سالها جنگ و متحمل شدن شكستهای پی در پی، دریافته بود كه در آن شرایط نه تنها امكان پیروزی بر ایران را ندارد؛ بلكه باید به هر ترتیب ممكن و با تمسك به هر وسیلهای، از شكست خود جلوگیری كند و به جنگ اشغالگرانه پایان دهد.
در چنین فضایی و پس از یأس قدرتهای بزرگ از شكست ایران، باعث شد آنان قطعنامه 598 را ـ كه بر خلاف قطعنامههای پیشین تا اندازه متضمن نظریات و حقوق مسلّم ایران بود ـ به تصویب برسانند. اما این قطعنامه به رغم نقاط مثبت خود، دارای نقاط ضعف و ابهامات زیادی بود، (1). و تردیدهایی را در پذیرش این قطعنامه از سوی ایران به وجود آورده بود. لذا قدرتهای بزرگ ـ كه مصمم بر پایان جنگ بودند ـ فشارهای نظامی و سیاسی زیادی را برای قبول قطعنامه، به ایران وارد آوردند. این فشارها، عبارت بود از، دخالت مستقیم آمریكا در جنگ و حمله به هواپیمای مسافربری ایران، تشدید حملات و حضور آمریكا در خلیج فارس، بمباران سكوهای نفتی ایران، بمباران شیمیایی مناطق مسكونی و جبههها از سوی عراق و... و سرانجام بر اثر این عوامل، ایران تصمیم به پذیرش قطعنامه 598 و قبول آتش بس گرفت. البته قبول آن در چنین شرایطی، به فرموده امام(ره) به منزله نوشیدن جام زهر بود. ولی با توجه بشرائط ان زمان راهی جز ان وجود نداشت، و ادامه جنگ یك نوع خود كشی به حساب می امد .
مقاومت دفاع بینظیر ایران در طول هشت سال جنگ تحمیلی، در مقابل هجوم قدرتهای بزرگ ـ به رغم همه مشكلات و ناملایمات ـ انقلاب نوپای اسلامی را بیمه و بسیاری از حقوق مسلّم ایران را تأمین نمود. همچنین استقلال و تمامیت ارضی كشور را تضمین كرد و به مظلومان و مستضعفان جهان، درس مقاومت در مقابل استكبار جهانی داد.(2)
پینوشتها:
1. علیاكبر ولایتی، تاریخ سیاسی جنگ تحمیلی، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چاپ اول، 1376، ص 243.
2. جهت مطالعه بیشتر ر.ك: جنگ تحمیلی (مجموعه مقالات، ص 51 و 232 )؛ تاریخ سیاسی جنگ تحمیلی، ص 137، علیاكبر ولایتی؛ آغاز تا پایان، سیری در جنگ ایران و عراق، محمد درودیان، مركز مطالعات و تحقیقات جنگ سپاه؛ پس از بحران، هاشمی رفسنجانی كارنامه و خاطرات، 1361؛ علیرضا لطفی