از امامت تا شهادت

فرزند دار بودن امام حسن عسكری
عقیم بودن ایشان كذب محض و شایعه ای است كه مخالفان و معاندان ولی عصر(ع) از خود بافته اند تا وجود مقدس ایشان را زیر سوال ببرند.

فرزند دار بودن امام حسن عسكری

شرح : با سلام و عرض قبولی طاعات و عبادات چنین گفته می شود كه امام حسن عسكری از سنین پایین در زندان به سر می برده اند و تصور فرزند دار بودن برای ایشان دور از ذهن می باشد و حتی چنین گفته شده كه نام انگور عسكری كه بی هسته می باشد از اسم ایشان برگرفته شده است خواهشمند است در این خصوص در راستای پاسخ به منتقدان راهنمایی فرمایید.متشكرم

با سلام و آرزوی قبولی طاعات و عبادات شما در این ماه عزیز؛ و تشكر به خاطر ارتباطتان با مركز؛

  لقب امام عسكری بوده، نه عسگری ! در زبان عرب اصلا حرف گ ، ژ،پ وجود ندارد تا اينكه گفته شود  عرب ها به امام عسگری می گفته اند و معنای آن در بعضی زبان ها عقیم می شود!تا نتیجه بگیریم به دلیل عقیم بودن حضرت به او این لقب را داده اند!

 اینكه در ایران و جاهای دیگر به اشتباه لفظ عسگری برای ایشان به كار می رود،به دلیل قرابت تلفظ حروف ك و گ در زبان فارسی است .مردم از روی راحتی تلفظ و قرابت ،نام امام را عسگری می گویند.

عسكری به معنای سپاه و لشكراست،از آن جا كه پیشواي یازدهم به دستور خلیفه عباسي در سامراء، در محله عسكر(محل سكونت نظامیان ) سكونت اجباري داشت، به همین جهت عسكري نامیده مي‏شود.(1)

  عقیم بودن ایشان كذب محض و شایعه ای است كه مخالفان و معاندان ولی عصر(ع) از خود بافته اند تا وجود مقدس ایشان را زیر سوال ببرند. حال بررسی می كنیم كه شایعه توسط چه كسانی و چگونه به وجود آمده است :

دلایل به وجود آمدن شایعه عقیم بودن امام حسن عسكری (ع):

1- اختفای ولادت امام ونام ایشان :

یكی از وظایف امام حسن عسكری (ع) حفظ و حمایت امام دوازدهم (ع) از شمشیر عباسیان و دستگاه های حكومتی بود كه تمام نیروهای خود را علیه امام دوازدهم و حجت خدا بسیج كرده بودند.این موقعیتی برای حضرت پیش آورده بود كه خیلی باریك و دشوار می نمود. از این رو بهترین راه نجات از  تنگنا این است كه  ولادت مولود جدید به كلی اعلان عمومی نشود . در اذهان عمومی طوری وانمود شود كه اصلا خبری نیست و اتفاقی نیافتاده است. وقتی شك ایجاد نگردد ،كنجكاوی هم به دنبال آن نخواهد بود حتی پس از ولادت امام زمان (ع) یاران نزدیك و شاهدان ولادت از آوردن نام او منع می شوند ،مبادا دشمنان به وجود وی پی برده و او را از بین ببرند.

تازه هر یك از شیعیان و دوستان هم كه با آن شرایط امام مهدی (ع) را می دید و یا از امام حسن عسكری (ع) وجودش را می شنید به دو چیز ملزم بود :

1- وجوب كتمان و سرپوشی ولادت امام

2- حرمت اطلاع احدی برنام شریف حضرت

وقتی مردمی كه منتظر ولادت فرزند امام حسن (ع) هستند، این وضعیت را مشاهده می كنند گمان می برند كه امام حسن فرزندی ندارد و دلیلی به جز عقیم بودن حضرت برای آن پیدا نمی كنند . شایعه كم كم در اذهان عمومی شكل می گیرد كه البته در به وجود آمدن آن دشمنان سهم بسزایی داشتند.

2- پخش شایعه توسط دشمنان امام حسن عسكری (ع) و معاندان اسلام و شیعیان:

افراد بسیاری بودند كه از روی حسادت و غرض ورزی و به علت كینه دیرینه خود سعی در خراب كردن چهره اهل بیت داشتند و سخنان آنان را خیالی و دروغ می پنداشتند.

* عنوان شدن  موضوع توسط زبیری عالم :

زبیر بن بكار بن عبدالله بن مصعب بن ثابت بن عبدالله بن زبیر بن عوام از علمای بسیار مشهور اهل تسنن در زمان امام حسن عسكری (ع) بود .در انساب عرب تسلط داشت .متوكل عباسی او را برای تعلیم و تربیت اولادش به سامرا آورد. زبیر زمانی كه در سامرا بود، نسبت به علوییون و خصوصا شخص امام حسن عسكری (ع) عداوت می ورزید .شدیدا به علم و حسب و نسب حضرت و شهرت او رشك می برد.همین باعث نابودیش و فروافتادن به پرتگاه شیطان شد .حسادت او آن قدر شدید شد تا جایی كه امام را تهدید به قتل كرد و گفت  كه با كشتن وی نسل امام قطع خواهد شد. او در میان مردم به بدگویی امام می پرداخت و عنوان می كرد امام عقیم است. اما پس چندی به قتل رسید و به سزای اعمالش رسید.

شیخ صدوق در كتاب كمال الدین از معلی بن محمد روایت نموده : از امام حسن عسكری (ع) نقل شده كه چون زبیری به قتل رسید فرمود :این است پاداش كسی كه نظر رحمت حق را نسبت به اولیائش دروغ دانست و گفته بود مرا خواهد كشت و فرزندی نخواهم داشت كه جانشین من باشد، ولی او دید كه خود كشته گشت و خداوند فرزندی به نام محمد  به من بخشید. (2)

عنوان شدن موضوع توسط جعفر كذاب برادر ناخلف امام حسن عسكری (ع) :

جعفر كذاب فردی شرابخوار و گناهكار بود و آرزوی امامت بر مسلمانان را داشت. او كه گمان می كرد امام حسن فرزندی ندارد، همین را دستمایه قرار داد و در میان مردم شایعه كرد كه امام فرزندی ندارد و عقیم می باشد.(3) او تنها یك هدف داشت: خوب می دانست كه بالاخره طاغوتیان نمی توانند وجود مبارك امام حسن را تحمل كنند و او را به طریقی به شهادت می رسانند. اگر فرزندی برای او نباشد، می تواند خود را در میان مردم امام دوازدهم معرفی كند. همین كار را هم كرد اما دست سرنوشت آبروی او را برد. هنگامی كه خود را امام معرفی كرد و خواست بر جنازه برادرش نماز بخواند، امام زمان در میان مردم حضور پیدا كرد و او را كنار زد  و بر جنازه پدر نماز خواند وخود را ولی مسلمانان معرفی كرد ....(4)

جعفركذاب  امید خود را از دست نداد و با حسادت و كینه ای كه در دل گرفته بود، به تبلیغ  پرداخت كه امام حسن عسكری (ع) عقیم بود و چگونه می توانسته فرزندی داشته باشد؟ او تبلیغات گسترده ای انجام می داد تا به هدفش برسد. متاسفانه كم  نبودند كسانی كه حرف او را قبول كنند. افرادی ساده لوح كه قداست امام حسن (ع) را زیر سوال می بردند و او را عقیم می خواندند .

 اگر امام حسن(ع)عقيم بود،  گزارشات اهل سنت مبنی بر بازداشت كنیزان امام و تجسس آنان توسط دستگاه خلافت بايد بيهوده  باشد.

 گزارشات بسياري كه در متون تاريخي شيعه و اهل سنت مبني بر ولادت ،و در خواست رويت امام زمان وجود دارد ،جاي هيچ گونه شك و ترديدي را در اين باره باقي نمي گذارد.

پي نوشت ها :

1. صدوق، علل الشرایع، قم، مكتبة الطباطبائي، ج 1، باب 176، ص 230 ؛

 صدوق، معاني الأخبار، تهران، مكتبة الصدوق - مؤسسة دار العلم، 1379 ه'. ق، ص 65 ؛

 بحارالانوار، ج 50، ص 113، ح 1.

2.بحارالانوار ج 51 ،ص 4؛

اعلام الوری ،ص 414 ؛

 ارشاد شیخ مفید، ص 329

3.مفيد الارشاد،انتشارات علميه اسلاميه، ج2،ص320؛

موعود نامه ،مجتبي تونه اي،انتشارات مشهور 1388،چاپ هشتم ،ص246.

4.محمد بن علي بن الحسين ،كمال الدين ،جامعه مدرسين ج2،ص475

براي آگاهي بيش تر رك http://tanhamonji.persianblog.ir/post/86

پرسش و پاسخ دینی
یکی از سوالاتی که پیرامون زندگی مبارک امام یازدهم شیعیان مطرح است،علت زندانی بودن ایشان توسط خلفای جائر عباسی است.
امام حسن عسکری

یکی از سوالاتی که پیرامون زندگی مبارک امام یازدهم شیعیان مطرح است،علت زندانی بودن ایشان توسط خلفای جائر عباسی است در پاسخ به این سوال شاید بتوان گفت که هیچ یک از امامان - علیهم السلام - همانند امام حسن عسکری ـ علیه السلام ـ در فشار طاغوتهای عصر و در زندانها نبوده است، تا آن‌جا که حتی در زندان، جاسوسی را بر او گماشته بودند، تا گفتار و رفتار او را گزارش دهد، چنان‌که ابو جعفر هاشمی می‌گوید:

با چند نفر در زندان بودم ناگاه امام حسن عسکری ـ علیه السلام ـ را وارد زندان کردند، در زندان شخصی بودو ادعا می‌کرد از علویان است، امام ـ علیه السلام ـ در غیاب او به یارانش فرمود: «این مرد از شما نیست، از او بر حذر باشید، آن‌چه گفته اید در نامه‌ای نوشته و در داخل لباسهایش می‌باشد تا به خلیفه گزارش دهد.» یکی از حاضران لباسهای او را وارسی کرد، همان نامه را یافت که مطالب خطرناکی را در مورد زندانیان نوشته بود[1].

این همه فشار برای چه بود؟ در جواب باید گفت: طاغوتهای بنی‌عباس از چند جهت در مورد امام حسن عسکری ـ علیه السلام ـ ترس و نگرانی داشتند و حساس بودند:

1ـ جمعیت شیعیان در آن عصر، به خصوص در عراق، بسیار بود، طاغوت‎ها ترس آن داشتند که آن‌ها قدرت را به دست گیرند و با زعامت و رهبری امام حسن عسکری ـ علیه السلام ـ تاج و تخت عباسیان را واژگون نمایند؛ شیعیان در این عصر به قدری نیرومند بودند که: احمد بن عبید الله ابن خاقان می‌گوید: جعفر کذاب (برادر امام حسن عسکری ـ علیه السلام ـ که به دروغ ادعای امامت می‌کرد) نزد پدرم عبیدالله ـ که دارای مقام عالی در دربار خلیفه بود ـ آمد و گفت: « مقام برادرم را به من بده، در عوض، من سالی بیست هزار دینار برای تو می‌فرستم» پدرم به او گفت: «یا احمق السلطان جرد سیفه فی الذین زعموا أن اباک و اخاک[2] ...الخ»

ترجمه: ای احمق نادان! خلیفه، به روی معتقدین به امامت پدر و برادرت (امام حسن عسکری ـ علیه السلام ـ) شمشیر کشید، تا آن‌ها را از این اعتقاد برگرداند، نتوانست، بنا بر این اگر آن‌ها (شیعیان) امامت تو را قبول دارند نیاز به خلیفه و غیر او نداری و اگر آن‌ها تو را به امامت قبول ندارند، به وسیله ما هرگز نمی‌توانی به این مقام برسی. پدرم از آن پس، اصلاً به جعفر اعتنا نکرد و تا زنده بود اجازه نداد که جعفر به نزدش بیاید[3].

2ـ از سوی دیگر باید به این مسئله مهم نیز توجه داشت که شیعیان توجه خاصی به امام حسن عسکری ـ علیه السلام ـ داشتند و اموال بسیاری به مجضرش می‌رساندند، به عنوان مثال، آن حضرت صد هزار دینار (یعنی صد هزار مثقال طلا) به یکی از نمایندگان مورد اطمینان خود به نام علی‌‌بن جعفر همّانی داد تا بین مستمندان و شیعیان در مراسم حج تقسیم کند، بار دیگر صد هزار دینار برای او فرستاد، بار سوم سی هزار دینار برای او حواله کرد.[4]

تلاش‌های سیاسی اما حسن عسکری ـ علیه السلام ـ ، نامه و پیک‌های او، فعالیت شاگردان و نمایندگان او، حوزه علمیه طاغوت برانداز او، گفتار سازنده و حرکت‌بخش او و ... همه و همه نشان می‌داد که او نه تنها تسلیم دستگاه طاغوتی بنی‌عباس نیست، بلکه زمینه سازی فرهنگی و سیاسی عمیق و گسترده‌ای بر ضد آن دستگاه می‌کند.

4 ـ طبق روایات متعدد و متواتر، همه مسلمانان می‌دانستند که قائم آل محمد ـ صلی الله علیه و آله ـ حضرت مهدی ـ عجل الله تعالی فرجه الشریف ـ ظهور می‌کند و واژگونی تاج و تخت شاهان و سلاطین جور در سراسر جهان به دست اوست، از طرفی دریافته بودند که این مصلح جهانی از نسل امام حسن عسکری ـ علیه السلام ـ است، لذا در مورد آن حضرت، بسیار حساس بودند و احساس خطر می‌کردند و بر همین اساس حضرت مهدی ـ عجل الله تعالی فرجه الشریف ـ از هنگام ولادت (در سال 255 ه‍.ق) حتی در عصر پدر (تا سال 260 یعنی 5 سال) جز از یاران بسیار مخصوص، مخفی بود.

مرحوم محدث قمی در این‌باره می‌نویسد: « سه نفر از خلفای بنی عباس خواستند امام حسن عسکری ـ علیه السلام ـ را بکشند، زیرا به آنها خبر رسیده بود که حضرت مهدی ـ عجل الله تعالی فرجه الشریف ـ در صلب اوست، آن‌ها آن حضرت را چندین بار زندانی نمودند.[5]»

و نیز روایت شده امام حسن عسکری ـ علیه السلام ـ هنگام ولادت حضرت مهدی ـ عجل الله تعالی فرجه الشریف ـ فرمود: «ظالمان پنداشتند که مرا می‌کشند تا نسل مرا قطع نمایند، آن‌ها قدرت خداوند قادر را چگونه دیده‌اند».[6]

این عوامل و نظیر آن، موجب شد که طاغوتیان بنی‌عباس سخت ترین فشار و اختناق و سانسور را بر امام حسن عسکری ـ علیه السلام ـ و یارانش وارد ساختند، امام حسن عسکری ـ علیه السلام ـ برای حفظ یاران خود، به پنهان‌کاری و راز پوشی تأکید می‌کرد، تا آن‌جا که عثمان بن سعید عمری، یار مخصوص آن‌ حضرت، (اولین نائب خاص امام مهدی ـ عجل الله تعالی فرجه الشریف ـ) زیر پوشش روغن فروش مطالب را محرمانه از امام حسن عسکری ـ علیه السلام ـ به شیعیان و به عکس گزارش می‌داد، از این رو به او سمّان (روغن فروش) می‌گفتند[7].

کوتاه سخن آن‌که: از بررسی تلاشهای امام حسن عسکری ـ علیه السلام ـ و یارانش فهمیده می‌شود که آن بزرگ‌مردِ علم و کمال و سیاست، در هفت مورد، تلاش عمیق و چشم‌گیری داشته است که عبارتند از:

1ـ تشکیل حوزة علمیه و کوشش‌های علمی و انقلاب فرهنگی.

2 ـ ایجاد شبکه ارتباطی با شیعیان توسط پیک‌ها و نامه‌ها و تعیین نمایندگان، و تلاش‌های آن‌ها و ارتباط با آن‌ها.

3 ـ تلاش‌های سری و محرمانه سیاسی.

4 ـ پشتیبانی مالی شیعیان از امام و حمایت مالی آن حضرت از مستضعفان، برای حفط کیان تشیع.

5 ـ تقویت و توجیه سیاسی رجال و عناصر مهم شیعه، و روحیه دادن به آن‌ها و سفارش آن‌ها به مقاومت و استقامت در برابر ستمگران.

6ـ استفاده گسترده از آگاهی‌های غیبی و قدرت‌های ملکوتی و معنوی.

7 ـ آماده سازی شیعیان برای دوران غیبت[8].

امام حسن عسکری ـ علیه السلام ـ در راستای این اصول تا سرحد شهادت ایستادگی کرد و تحت شدید ترین شکنجه‌ها و فشارها در زندان‌ها و خانه و بیرون خانه رسالت خود را به جهانیان ابلاغ فرمود و سرانجام با نیرنگ معتمد عباسی، در سن 28 یا 29 سالگی مسموم و به شهادت رسید.
 
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. خورشید سامرا، محمد جواد طبسی، ترجمه عباس جلالی.
2. حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، رسول جعفریان.
3. زندگاین چهارده معصوم، عماد زاده.
4. منتهی الآمال، ج2، شیخ عباس قمی.
5. سیره ائمه اثنی عشر معروف الحسنی.
 
پی نوشت ها:
[1] . طبرسی، حسن، اعلام الوری، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1390ه‍.ق، ص 354.
[2] . کلینی، اصول کافی، ج 1، ص 505 و 506.
[3] . کلینی، اصول کافی، ج 1، ص 505 و 506.
[4] . طوسی، الغیبة، تهران، انتشارات نینوی، بیتا، ص212.
[5] . انوار البهیّه، ص 490.
[6] . مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، بیروت، موسسه الوفاء، 1403، ج50، ص 214.
[7] . مجلسی، سفینة البحار، تهران، انتشارات دارالاسوه للطباعة و النشر، 1416ق، ج 6، ص143 و 144،.
[8] . پیشوایی، مهدی، سیره پیشوایان، قم، موسسه امام صادق(ع)، 1377، ص626 تا 650.