۱۳۸۹/۰۴/۰۲ ۱۶:۲۳ شناسه مطلب: 13177
آیا مشکلاتی که بر سر مردم عراق می آید از قبیل کشتار مردم عراق در طول تاریخیشانو یافقر و گرسنگیشان و.... ناشی از نفرین ائمه اطهار است که بر سر مردم عراق میاید.؟آیا عراق سرزمین نفرین شده ای است؟ایا صحت این امر مهربانی.بزرگواری.فرو بردن غضب در راه خدا .عدالت الهی را زیر سوال نمیبرد؟
اجازه دهيد مطلب را از اين جا آغاز نماييم که قرآن کريم درباره عکس العمل و پيامد کارهاي انسانها نکتههاي درس آموزي دارد از جمله فرمود: «و ليخش الذين لو ترکوا من خلفهم ضعافاً خافوا عليهم فليت... الله و ليقولوا قولا سديدا» (1)
کساني که ميترسند کودکان ناتوان از آنها باقي ماند و زير دست مردم شوند، پس بايد از خدا بترسند و سخن به اصلاح و درستي گويند و راه عدالت را پويند. مفسر حکيم علامه طباطبايي در ذيل اين آيه نکتهاي درس آموزي بيان کرده و فرمود:
از آيات کريمه قرآن به دست ميآيد که بين اعمال نيک و بد انسان و بين حوادث خارجيه ارتباط هست و پيامد اعمال آدمي گاهي به شخص خود او و گاهي در يک مقياس وسيعتر به نسلهاي آينده او باز ميگردد و از همين باب است که در جريان خضر و موسي در قرآن آمده که آن دو ديواري را که در حال خراب شدن بود دوباره تعمير کردند و ثروتي زير آن ديوار پنهان بود که مال دو فرزند يتيم بوده است که پدر آنها فرد صالحي بوده است، و خداوند خواست اين ثروت مصون بماند تا وقتي آن يتيم بزرگ شدند آن را بردار ند. (2) از اين گونه آموزه به روشني معلوم ميشود که اعمال آدمي اعم از نيک يا بد گاهي نتيجه و پيامدش حتي به نسلهاي بعد او ميرسد (3) گفتني است که اين مسئله که به صراحت در قرآن کريم آمده منافاتي با عدالت خدا و مهرباني ائمه (ع) ندارد، زيرا اين نتيجه و پيامد وضعي و تکويني اعمال خود آدمي است که گاهي اثر دراز مدتي از خود بر جاي ميگذارد و چه بسا ممکن است کارهاي بد افراد به دلايل نهفته و نامعلوم و يا صالح بودن خود ذريه و نسلهاي بعدي آن افراد دامنگير آنان نشود، ولي به طور کلي اصل ماجرا حقيقتي انکارناپذير است و در قرآن کريم تصريح شده است. (4)
حال با توجه به اين اصل قرآني در خصوص آنچه در پرسش آمده دقيقتر ميتوان سخن گفت و آن اين که: بر اساس اصل ياد شده وحياني عمل کرد بسيار نادرست کوفيان با برخي ائمه (ع) ممکن است دامنگير برخي از نسلهاي آنان شده و يا در آينده بشود، ولي آنچه امروزه در عراق ميگذرد علل و عوامل آن را بايد در جاي ديگر جستجو کرد، زيرا اولا دليل روشني بر اين که مشکلات ياد شده در پرسش در عراق، معلول عملکرد پدران آنها باشد در دست نيست بخصوص اين که اين مشکلات عمومي است و در همه جاه هاي آن سرزمين به وجود آمده و از همه مهمتر در زمان صدام بيشترين آسيب را مردمان صالح و خوب نظير خاندان حکيم و يا شهيد محمد باقر صدر و خاندان او از صدام ديدند در حالي که آنها از سادات و خوبان جامعه عراق بودند و پدرانشان نيز گرفتار رنج و مشکلات بودند و آنها در طول تاريخ از زمان ائمه تا امروز دچار مشکل بودهاند.
ثانيا: آنچه در عراق گذشته و ميگذرد مشابه آن و يا بدتر از آن در مناطق ديگر جهان نيز وجود دارد مثلا مصائبي که بر مردم فلسطين ميگذرد و يا آنچه در افغانستان جريان دارد و يا ناآمنيهايي که در پاکستان و مانند آن وجود دارد چيزهايي است که علل و عوامل سياسي و بر اثر عملکرد استکبار جهاني است و نميتوان عملکرد نادرست پيشينيان مردم عراق را عامل اين مشکلات دانست. چه اين که در اول پيروزي انقلاب اسلامي عوامل استکبار جهاني ناامني و ترورهاي بسياري در ايران به وجود آوردند، در حالي که ائمه (ع) مردم اين سرزمين و مانند آن را نفرين نکرده است. بنابراين اين گونه مسائل را بايد با عوامل سياسي و اجتماعي و مانند آن تحليل کرد و ريشه مصائب را در جاي ديگر جستجو نمود. گر چه عمل انسان در جاي خود و نسبت به محدود مربوط به خود بيتاثير نخواهد بود.