۱۳۹۸/۱۲/۲۷ ۰۱:۵۳ شناسه مطلب: 98076
برخورد پیامبر اکرم و اهل بیت (علیهم السلام) در مورد بلایای طبیعی و بیماری های فراگیر چگونه بوده است؟
پاسخ اجمالی:
رسول خدا (صلیالله علیه و آله) و اهلبیت ایشان، هم به اسباب مادی بلاها و بیماریها توجه داشتهاند و هم به اسباب معنوی پیدایش و گسترش بلا و بیماری. ازاینرو، راهکارها و توصیههای ایشان در برخورد با بلا و بیماری نیز هم شامل مسائل مادّی (مانند پیشگیری و درمان) است و هم شامل مسائل معنوی (مانند دعا و استغفار).
پاسخ تفصیلی:
شایان توجه است که علیرغم اهمیت و تعدّد اینگونه حوادث، اطلاعات تاریخی ما دربارۀ آنها کافی نیست و سیرۀ اهلبیت در برخورد با آنها را نیز باید با دقّت و از لابهلای متون و روایات به دست آورد.
شاید به این دلیل که بیشتر یا همه موارد بیماریهای فراگیر در دورانی رخداده که اهلبیت (علیهمالسلام) قدرت ظاهری نداشتند، واکنش آنان در برابر این وقایع، بهروشنی و آنگونه که بایدوشاید، ثبتنشده است.
آنچه بهصورت عمومی از سیره و سخن پیامبر و اهلبیت (علیهمالسلام) به دست میآید، این است که هر بیماری باید به پزشک مراجعه کند و به قول امیرالمؤمنین (علیهالسلام) که فرمود: «کسی که بیماری خود را از پزشکان پنهان کند، به بدن خویش خیانت کرده است». (4) پس فرد مبتلا باید به پزشک مراجعه کند و درد و بیماری خود را نیز درست بیان کند؛ چنانکه در حدیثی دیگر فرمود: «هر کس بیماری نهانی خویش را مخفی نگاه بدارد، پزشکش از درمان او ناتوان میماند». (5) در عمل نیز مواردی از استخدام پزشک، در سیرۀ اهلبیت گزارششده است. (6)
در اینگونه مبانی و توصیهها، فرقی بین بیماریهای فردی و فراگیر وجود ندارد؛ امّا در بیماریهای فراگیر، طبعاً واکنشها و توصیههای بهداشتی خاصی نیز مطرح است. در روایتی از رسول خدا (صلیالله علیه و آله) نقلشده است که فرمود: «هرگاه شنیدید که در سرزمینی طاعون آمده، وارد آنجا نشوید؛ و اگر طاعون درجایی رخ داد که شما هستید، برای فرار، ازآنجا خارج نشوید». (7) در طاعون عمواس، استناد به این حدیث بود که خلیفۀ دوم را از ورود به منطقۀ شام منصرف کرد. در بخش نخست این روایت، به کسانی که در شهرهای دیگر هستند، توصیهشده که وارد شهر طاعونزده نشوند. روشن است که این توصیه برای پیشگیری از ابتلا به بیماری و جلوگیری از شیوع آن است. امّا اینکه در بخش دوم میفرماید از شهر طاعونزده خارج نشوید، اگر به معنای تن دادن به بیماری و فرار نکردن از بیماری باشد، قابلقبول نیست؛ زیرا حفظ جان قطعاً واجب است. چنانکه اهلبیت تصریح کردهاند که برای گریختن از طاعون و وبا، میتوان از شهری به شهر دیگر یا از قریهای به قریۀ دیگر و یا حتّی از خانهای به خانۀ دیگر رفت و این کار جایز است؛ مگر برای مرزداران و رزمندگانی که گریزشان باعث تسلّط دشمن شود. (8)
در برخی از نقلهای مشابه نیز تعبیر «وبا» در هر دو مورد مذکور بهکاررفته است (9) و اساساً برخی وبا را به معنای مطلق بیماریهای فراگیر دانستهاند. (10) این نکته و نیز دیگر قرائن نشان میدهد که طاعون و وبا خصوصیتی ندارند و منظور، هر بیماری واگیر و فراگیری است. پس معنای حدیث مذکور این است که از شهری که درگیر بیماری واگیر شده، خارج نشوید تا مبادا باعث انتقال و گسترش بیماری بشوید. مؤید این برداشت، روایات دیگری از اهلبیت (علیهمالسلام) است که فرمودهاند هرگاه طاعون (و در برخی نقلها: وبا) در میان اهل یک مسجد واقع شد، نباید از آن مسجد بهجای دیگر بگریزند. (11) علی بن جعفر از برادرش امام کاظم (علیهالسلام) دربارۀ وبا پرسید که اگر در سرزمینی وبا پیدا شد، آیا انسان میتواند ازآنجا بگریزد؟ امام فرمود: «میتواند ازآنجا بگریزد تا وقتیکه وبا در مسجدی که او در آن نماز میخواند، واقع نشده باشد. پس اگر وبا گریبان نمازگزاران آن مسجدی را که او نماز میخواند گرفت، دیگر صلاح نیست که ازآنجا بگریزد». (12)
با توجّه به اینکه بعید است مسجد خصوصیتی داشته باشد، ظاهراً مبتلا شدن اهل مسجد، کنایه از فراگیر شدن بیماری در میان اطرافیان و اهالی محل سکونت است؛ بدین معنا که هرگاه بیماری بهقدری به شما نزدیک شد که گریبان اهالی محل شمارا نیز گرفت، دیگر از آن نگریزید و در اینجا نیز با توجّه به وجوب پرهیز از بیماریها، باید این توصیه را حمل بر پرهیز از گسترش بیماری کرد و نه تن دادن به بیماری.
نکتۀ دیگری که در سیرۀ اهلبیت به چشم میخورد، لزوم حفظ فاصله از برخی بیماران است. رسول خدا (ص) فرمود: «به جذامیان خیلی منگرید و چون با آنان سخن میگویید، باید میان شما و آنها بهاندازۀ بند نیزه فاصله باشد». (13) گویا این توصیه، به خاطر پرهیز از سرایت بیماری است و بر این اساس، میتوان این توصیه را نیز تعمیم داد؛ یعنی لزوم حفظ فاصله از بیمار، در همۀ بیماریهای مسری و واگیردار. بااینحال، اهلبیت (علیهالسلام) گاهی نیز از باب تواضع، با افراد جذامی همسفره میشدند (14) طبیعتاً این امر با رعایت همه مسائل بهداشتی بوده و گویا هدف از این کار، توجه به نیازهای روحی و عاطفی افراد مبتلا بوده است. بههرحال، اینگونه موارد نشان میدهد که لزوم احتیاط در برخورد با مبتلایان، به معنای طرد کلی آنان نیست.
توجّه به عوامل معنوی
امّا آن چیزی که در بررسی سیرۀ اهلبیت (علیهمالسلام)، خودنمایی میکند، نگاه معرفتی اهلبیت به بلاها و بیماریها است. از نگاه اهلبیت (علیهالسلام) هم درد از خدا است و هم درمان. (15) روزی رسول خدا (ص) به طبیبی فرمود: «طبیب خدا است و امّا تو، یاری مهربان هستی». (16) گویی آن حضرت، پزشک ـ و بهتبع، همۀ دیگر عوامل مادّی درمان ـ را سبب و وسیلۀ درمان میشمارد. نقلشده است که یکی از اصحاب رسول خدا (ص) مجروح شد و آن حضرت دستور داد برایش طبیب خبر کنند. اطرافیان پرسیدند: «یا رسولالله! مگر طبیب سودی میرساند؟». رسول خدا فرمود: «خداوند هیچ بیماریای نفرستاده مگر اینکه برای آن شفایی نیز فرستاده است» و نیز فرمود: «خود را درمان کنید؛ زیرا همان کسی که درد را فرو فرستاده، درمان را نیز فرو فرستاده» (17)
اساساً از نگاه معرفتی، بلاها و مصائب، یکی از ابزارهای تربیت و هدایت بندگان شمرده میشود. امام جعفر صادق (علیهالسلام) در گفتوگوی مفصّلی که با یکی از یاران خود به نام مفضّل انجام داده است، بعد از اشاره به برخی بیماریهای فراگیر و بلاهای عمومی، میفرماید: «اینها… فقط گاهی با این آفات جزئی متأثر میشود تا مردم تأدیب شوند و استوار گردند و پسازآن نیز استمرار ندارند و در هنگام ناامیدی مردم برطرف میشوند؛ پدید آمدنشان برای مردم موعظه و برطرف شدنشان رحمت است». (18)
در روایتی از امام سجاد (علیهالسلام) نیز ابتلا به بیماری طاعون ـ و توسّعاً همۀ بیمارهای فراگیر ـ باعث پاک شدن گناهان شمردهشده و به نور خورشید تشبیه شده که هرچند باعث آزردگی عدهای میشود، برکاتی هم از جهت رویش درختان و… دارد. (19)
نیز در نگاه پیامبر و اهلبیت ایشان، کوچک و بزرگ بودن بیماری و بلا، تفاوتی ندارد؛ زیرا هر دو از طرف خداوند است و برای خداوند، کوچک و بزرگ ندارد. نقلشده که رسول خدا (ص) هرگاه جوش کوچکی در بدن خود میدید، به خدا پناه میبرد و در برابر خدا به اظهار مسکنت و زاری میپرداخت. پس به ایشان گفته میشد: «ای رسول خدا! [مگر] چیز مهمی است؟». میفرمود: «اگر خدا بخواهد، چیز کوچک را بزرگ و چیز بزرگ را کوچک خواهد کرد». (20) با این نگاه، قدرت خداوند چه در ایجاد و چه در دفع بیماریها، چه یک نفر در جامعه بیمار شود و چه افراد بسیاری مبتلا گردند؛ یکسان است و ازاینجهت، برای خدا هیچ تفاوتی ندارد.
صدقه دادن، دعا کردن، سپاسگزاری و پرهیز از ناشکری و ناشکیبایی، از توصیههای معنوی اهلبیت در برخورد با بیماریها است. (21) در منابع حدیثی، دعاها و نمازهای بسیاری برای هنگام بیماری و دیگر بلاها ذکرشده (22) چنانکه نماز آیات و استسقا و… در بلاهایی مانند زلزله توصیهشده است.
افزون بر اینها، سعی و تلاش، اندیشه و عبرت، گفتن «انا لله و انا الیه راجعون» و تسلیم در برابر خداوند، از راهکارهای معنوی اهلبیت (علیهالسلام) در برخورد با عموم مصائب و ازجمله بیماری است. (23)
نتیجه:
هرچند اطلاع ما از سیرۀ رسول خدا (ص) و اهلبیت ایشان در بلاهای طبیعی و بیماریهای فراگیر، محدود است؛ ولی اجمالاً میدانیم که ایشان، هم به علل و عوامل مادی بیماریها و بلاهای همگانی توجه داشتهاند و هم به علل و عوامل معنوی آنها. در مرحلۀ درمان نیز هم به اسباب مادّی درمان توصیه کردهاند و هم به اسباب معنوی آن. این دو، هیچ منافاتی باهم ندارند و باید هر دو را در کنار هم دید.
- طوسی، رجال الطوسی، ص 27؛ ابن عبد البر، الاستیعاب فى معرفة الأصحاب، ج3، ص 1405.
- ابن حجر عسقلانی، الإصابة فى تمییز الصحابة، ج 1، ص 456 (پاورقی محقق به نقل از: مراصد الاطلاع).
- بنگرید به روایتی دربارۀ معلی بن خُنیس که در مدینه حضور داشت، ولی از اخبار بد وبا در عراق نگران حال خانوادۀ خویش بود. مجلسی، بحارالانوار، ج 47، ص 91.
- محمدی ریشهری، محمد، میزان الحکمة، (دورۀ پنججلدی)، چاپ اوّل، 1416 ق، حدیث 18792 (به نقل از غررالحکم، حدیث 8545).
- محمدی ریشهری، همان، حدیث 18793 (به نقل از غررالحکم، حدیث 8612).
- مانند روایت راوندى دربارۀ امام حسن عسکرى (علیهالسلام) در: حرّ عاملی، وسائلالشیعة، ج 17، ص 108 باب 10.
- مالک بن انس، الموطأ، بیروت، ج 2، ص 898 (باب ما جاء فی الطاعون، حدیث 22)
- صدوق، معانی الأخبار، ص 254، حدیث 1.
- ر.ک: کلینی، الکافی، ج 2، ص 429؛ ابن ابی الحدید، شرح نهجالبلاغه، ج 12، ص 7.
- ر.ک: مجلسی، همان، ج 59، ص 210. در نهایۀ ابن اثیر نیز آمده است: «الوباء بالقصر و المد و الهمزه الطاعون و المرض العام».
- صدوق، معانی الأخبار، ص 254؛ حرّ عاملی، وسائلالشیعة، ج 2، ص 431.
- حرّ عاملی، همان، ج 2، ص 431، حدیث 2556.
- محمدی ریشهری و همکاران، حکمت نامۀ امام حسین (علیهالسلام)، ج 2، ص 195، حدیث 655.
- برای نمونه، ر.ک: کلینی، همان، ج 2، ص 123، حدیث 8.
- صدوق، علل الشرائع، ص 525، حدیث 1.
- ر.ک: محمدی ریشهری، میزان الحکمة، حدیث 11142 تا 11145.
- نوری، میرزا حسین، مستدرک الوسائل، ج 16، ص 440.
- حسینی، سید خلیل و بهرامی خشنودی، مرتضی، تحفۀ آسمانی، ص 70 (به نقل از: توحید مفضل، ص 110)
- مجلسی، محمدباقر، همان، ج 6، ص 124 (به نقل از: الدعوات راوندی).
- رضایی، حسن و همکاران، فرهنگنامۀ سیرۀ پیامبر اعظم (ص)، ص 619 (به نقل از: مکارم الاخلاق، ص 357).
- ر.ک: رضایی، حسن و همکاران، همان، ص 619.
- . برای نمونه، ر.ک: صدوق، کتاب من لایحضره الفقیه، ج 1، ص 558، حدیث 1544.
- ر.ک: حسینی، سید خلیل و بهرامی خشنودی، مرتضی، همان، گفتار دهم و یازدهم.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
- آموزههای اخلاقی رفتاری امامان شیعه، محمدتقی عبدوس، محمدمهدی اشتهاردی
- آرامبخش دل داغ دیدگان، حسین جناتی (ترجمه کتاب مسکن الفواد شهید ثانی)
کلمات کلیدی:
سیرۀ اهلبیت در بلاها، بیماری فراگیر.