۱۳۹۶/۰۶/۲۱ ۱۳:۲۳ شناسه مطلب: 96192
ابتداء رواياتي را در اين زمينه خدمت شما مطرح كرده سپس به پاسخ سوال شما مي پردازيم :
1- وَ رَوَي عَبْدُ الْعَظِيمِ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ الْحَسَنِيُّ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ الرِّضَا (ع) عَنْ أَبِيهِ (ع) قَالَ سَمِعْتُ أَبِي مُوسَي بْنَ جَعْفَرٍ (ع) يَقُولُ:... قَالَ مَنْ تَرَكَ الصَّلَاةَ مُتَعَمِّداً فَقَدْ بَرِئَ مِنْ ذِمَّةِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ ذِمَّةِ رَسُولِهِ (ص) وَ نَقْضُ الْعَهْدِ وَ قَطِيعَةُ الرَّحِمِ لِأَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ- أُولئِكَ لَهُمُ اللَّعْنَةُ وَ لَهُمْ سُوءُ الدَّارِ؛(1 )حضرت موسي بن جعفر(ع)فرمود كسي كه نماز را عمدا ترك كند پس همانا از ذمه خدا و ذمه رسول خدا دوري كرده است و در نقض پيمان با خدا و قطع رحم با خدا خارج هستند.
2- وَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ الْحَجَّاجِ عَنْ عُبَيْدِ بْنِ زُرَارَةَ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْداللَّهِ (ع)... قَالَ فَإِنَّ تَارِكَ الصَّلَاةِ كَافِرٌ؛(2) امام صادق(ع) فرمود ترك كننده نماز كافر است.
كفر معاني مختلفي دارد: (3)
ابو عمر و زبيري گويد: به حضرت صادق (ع) عرض كردم: مرا آگاه فرما باينكه كفر در كتاب خداي عز و جل (قرآن) به چند وجه است؟ فرمود: كفر در كتاب خدا بر پنج وجه است:
اول كفر جحود (انكار ) ، و جحود هم خود، دو جور است
اما قسم اول از دو قسم جحود، يكي جحود و انكار ربوبيت خدا است، و اين اعتقاد كسي است كه مي گويد: نه ربي هست، و نه بهشتي، و نه دوزخي، و صاحبان اين عقيده دو صنف از زنادقه هستند، كه به ايشان دهري هم ميگويند، همان هايند كه قرآن كلامشان را حكايت كرده كه گفتهاند: « وَ ما يُهْلِكُنا إِلَّا الدَّهْرُ ؛(4 )و هلاك نكند ما را جز دهر» ( يعني مرگ ما به دست خدا نيست )
و اما وجه دوم از جحود (انكار )، جحود بر معرفت است، و آن اين است كه كسي با اين كه حق را شناخته، و برايش ثابت شده، انكار كند، كه خداي عز و جل در بارهشان فرموده: (وَ جَحَدُوا بِها، وَ اسْتَيْقَنَتْها أَنْفُسُهُمْ؛(5 )و انكار كردند آنها را در حالي كه يقين بدانها داشت دلهاي ايشان »
وجه سوم از كفر، كفران نعمت است، كه خداي سبحان در بارهاش از سليمان نبي(ع) حكايت كرده كه گفت: (هذا مِنْ فَضْلِ رَبِّي، لِيَبْلُوَنِي، أَ أَشْكُرُ؟ أَمْ أَكْفُرُ؟ وَ مَنْ شَكَرَ، فَإِنَّما يَشْكُرُ لِنَفْسِهِ، وَ مَنْ كَفَرَ فَإِنَّ رَبِّي غَنِيٌّ كَرِيمٌ؛(6 )«اين از فضل پروردگارم باشد تا مرا بيازمايد كه آيا شكر مي كنم يا كفران ورزم، و آنكه شكر كند جز اين نيست كه براي خويشتن سپاسگزارد، و آنكه كفران كند همانا پروردگار من بينياز و گرامي است»
وجه چهارم از كفر، ترك دستورات خداي عز و جل مي باشد، كه در آن باره فرموده: (وَ إِذْ أَخَذْنا مِيثاقَكُمْ لا تَسْفِكُونَ دِماءَكُمْ، وَ ...أَ فَتُؤْمِنُونَ بِبَعْضِ الْكِتاب وَ تَكْفُرُونَ بِبَعْضٍ فَما جَزاءُ مَنْ يَفْعَلُ ذلِكَ مِنْكُم؛ (7 ) «و هنگامي كه گرفتيم پيمان شما را كه نريزيد خونهاي خود را ... ايمان آوريد به بعضي از كتاب (تورات) و كافر شويد به بعضي از آن؟ چيست كيفر آنكه از شما اين كار را بكند؟»
وجه پنجم از كفر، كفر برائت است، كه خداي عز و جل در بارهاش از ابراهيم خليل (ع) حكايت كرده است، كه گفت: «كَفَرْنا بِكُمْ، وَ بَدا بَيْنَنا وَ بَيْنَكُمُ الْعَداوَةُ وَ الْبَغْضاءُ أَبَداً حَتَّي تُؤْمِنُوا بِاللَّهِ وَحْدَهُ ؛(8 ) ما كفر ورزيديم به شما و پديدار شد ميان ما و شما دشمني و كينه براي هميشه تا آنگاه كه شما ايمان به خداي يگانه آوريد» يعني ما از شما بيزاريم، و خداوند در آنجا كه (داستان) شيطان و بيزاري جستن او را از دوستانش از آدميزاده در قيامت ياد مي كند»
پس با توجه به معاني كفر، ترك نماز به خودي خود موجب كفر نميگردد،بلكه مقصود از ترك عمدي نماز اين است كه واجب بودن نماز را انكار كند و به خاطر انكار وجوب نماز، نماز نخواند، كه چنين كسي كافر ونجس است چون انكار نماز كه از ضروريات اسلام مي باشد،انكار رسالت پيامبر(ص) وقرآن مجيد است( مثل وجه اول و دوم در كلام امام صادق )، لذا با چنين كسي نبايد به ظاهر اسلام برخورد كرد
اماكسي كه منكر وجوب نماز نباشد و حق بودن قرآن و رسالت حضرت محمد(ص)را قبول دارد و معتقد است كه نماز از طرف خدا واجب شده است ليكن از روي تنبلي ومسامحه كاري نماز را ترك نمايد ، فاسق ومعصيتكار است( مثل وجه سوم تا پنجم در بيان امام صادق (ع) ) و براين اساس ظاهرا مسلمان است به او مسلمان هم گويند، نه كافر.( 9)
پس اصلا تضادي بين اين دو مساله نيست. زيرا اگر واقعا در كردار خويش منكر نماز به عنوان يك اصل از اصول ضروري اسلام باشد و نماز را از اين جهت ترك و رها نمايد كافر حساب مي شود و احكام كفر بر او بار مي شود و اين شهادتين ظاهري هيچ سودي به حالش نخواهد داشت و اما اگر نماز را بخاطر تنبلي يا بي حوصلگي و يا موارد ديگر ( غير از انكار و ضديت با آن ) ترك كند و شهادتين هم بر زبان جاري كرده و ظاهرا مسلمان است و اين دسته روايات اين قسم را شامل نمي شود و اگر هم به اين دسته كافر گويند كافر اصطلاحي به اين ايشان نمي گويند بلكه كافر عملي است يعني عذاب شديد است. ولي حكم كافر( مثل نجاست و...) را ندارد.
پي نوشت:
1.شيخ صدوق،من لا يحضره الفقيه،ناشر جامعه مدرسينقم،سال 1404 ق، نوبت دوم،ج3،ص 563.
2.محدث عاملي،تفصيل وسائل الشيعة إلي تحصيل مسائل الشريعة،ناشرآل البيت قم،سال 1409ق،نوبت اول،ج15،ص 322.
3.شيخ كليني،الكافي،ناشر اسلاميه،تهران،سال1362ش،نوبت دوم،ج2،ص 389 : عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ بَكْرِ بْنِ صَالِحٍ عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ يَزِيدَ عَنْ أَبِي عَمْرٍو الزُّبَيْرِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع) قَالَ قُلْتُ لَهُ أَخْبِرْنِي عَنْ وُجُوهِ الْكُفْرِ فِي كِتَابِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ قَالَ الْكُفْرُ فِي كِتَابِ اللَّهِ عَلَي خَمْسَةِ أَوْجُهٍ فَمِنْهَا كُفْرُ الْجُحُودُ وَ الْجُحُودُ عَلَي وَجْهَيْنِ وَ الْكُفْرُ بِتَرْكِ مَا أَمَرَ اللَّهُ وَ كُفْرُ الْبَرَاءَةِ وَ كُفْرُ النِّعَمِ .
4.جاثيه(45 ) آيه 24.
5. نمل(27 ) آيه 14.
6. همان،آيه 40.
7. بقره(2) آيه84- 85.
8.ممتحنه(60 ) آيه 4.
9.دستغيب شيرازي سيد عبدالحسين،انتشارات جهان، تهران، چاپ ششم،ج2،ص183.