۱۳۹۶/۰۶/۲۰ ۱۲:۲۳ شناسه مطلب: 96171
چون پيامبر و امامان از جانب خدا وظيفه تبيين و تفسير كتاب را بر عهده دارند و قول و عمل و رفتار آنان عين حق و دين و حجت است، از همان زمان صدر اسلام مؤمنان در صدد نقل و نوشتن كلام و حكايت رفتار معصومين بودند و گر چه در برهه اي به دلايل سياسي از جانب خليفه و حكومت نقل و نوشتن حديث ممنوع بود، ولي شيعه به پيروي از امامان هيچ گاه به اين منع اعتنا نكرد و از همان زمان پيامبر به نقل و كتابت حديث اعتنا داشت و با تحمل رنج ها و دردها سعي در نوشتن و نقل و حفظ ميراث علمي پيامبر و امامان داشت.
از همان زمان پيامبر و بعد در زمان امامان بخصوص اصحاب امام باقر و امام صادق در برهه مناسبي از زمان بودند، به نوشتن احاديث همت گماردند كه حاصل اين تلاش كتاب هاي فراواني شد كه هر كدام از اصحاب رواياتي كه از امامان شنيده بودند، در آن نگاشته و به "اصول چهارصدگانه" معروف شدند.
با شروع غيبت امام و بسته شدن باب علم معصومين، دسترسي مستقيم به معصوم و شنيدن حديث از وي ناممكن شد و شيعه به حفظ و جمع آوري ميراث علمي امامان همت گماشت و محدثان بزرگي اين وظيفه را به عهده گرفتند از جمله مهمترين آنها محمد بن يعقوب كليني بود كه روايات ثبت شده در اصول چهارصدگانه را جمع آوري كرد و در باب هاي مربوط به اصول و فروع دسته بندي كرد و ارائه نمود.
كليني در دوره غيبت صغري زندگي مي كرد (او در سال 328 يا 329ه ق آخر دوره غيبت صغري از دنيا رفت) و به اصول اوليه حديث كه توسط اصحاب امامان نوشته شده بود، دسترسي داشت و با تقوا و تبحر و آگاهي و خبرگي كم نظير اين روايات را بررسي كرده و رواياتي كه از نظر وي داراي اعتبار بودند را در اين كتاب جمع آوري نمود. اين كتاب تنها كتابي است كه جامع روايات در باب اصول و فروع دين مي باشد.
اما اين كه آن زمان كاغذ به اين صورت وجود نداشت و چاپ اختراع نشده بود و ... ، همه حرف هاي درستي است و به همين خاطر در آن زمان كتاب ها با دست نوشته و با نسخه برداري تكثير مي شد و يك كتاب بعد از نوشته شدن توسط كساني كه به آن علاقه داشتند، همه يا قسمت مورد نظر نسخه برداري مي شد و نسخه برداري از كتاب ها يك شغل بود و در هر شهري افرادي به اين شغل اشتغال داشتند و كتاب ها در نوشت افزارهاي معمول آن زمان نوشته مي شد و در كتاب خانه هاي سلطنتي و ... نگهداري مي گرديد و چه بسا از يك كتاب فقط يك يا چند نسخه وجود داشت كه آن هم در خانواده ها به عنوان ارث از طبقه اي به طبقه ديگر مي رسيد.
اين اختصاص به جهان اسلام ندارد و در همه جهان بود و ميراث علمي جهان با وجود همه اين محدوديت ها محفوظ مانده است.
اين كه شيعيان هم از امكانات كافي برخوردار نبوده اند، حرف درستي نيست. زيرا شيعه از همان ابتدا به عنوان يك گروه داراي تشكيلات بود كه حول محور امامان و سفراي آنان و عالمان مورد تاييد كه غالبا وكالت داشتند، شكل گرفته بود و وجوهات خود را به امامان و وكلا و سفراي آنان مي رساندند و از طريق آنان در راه هاي لازم صرف مي كردند و صرف مال در راه جمع آوري و حفظ و تكثير روايات امامان يكي از بهترين راهها بود و افراد زيادي عمر و مال و دارايي خود را صرف جمع آوري و حفظ و كتابت ميراث امامان كردند و كليني و عالمان ديگر ، از اين دسته بودند و شيعيان و عالمان شيعه هم با همه وجود پشتيبان اين گروه بودند و از صرف عمر و مال خود در راه هدف والاي آنان دريغ نمي كردند.
نكته ديگر اين كه افرادي مانند جابر و ... غالب احاديثي كه از امام شنيده بودند را در سينه خود حفظ مي كردند و جرأت نوشتن آنها را نداشتند كه مبادا به دست نامحرمي بيفتد. نوشتن گسترده حديث در يك مجموعه اولين بار به وسيله كليني تحقق يافت و بعد ديگران و ...
قبل از كليني كتاب هاي حديث فراوان بود. ولي هر كدام مجموعه اي محدود از امامان در يك يا چند باب بود و كتابي به گستردگي كافي نوشته نشده بود. كليني هم در دوره غيبت صغري مي زيسته و علاوه بر اموال خود و طرفدارانش، با نايبان امام زمان ارتباط داشته و اگر كمك مالي مي خواست مي توانست از آنان بگيرد و آنان هم كه از كار و تلاش او خبر داشتند ، چنان چه احتياج را حس مي كردند از كمك به او دريغ نداشتند.
براي اطلاع بيشتر مي توانيد به كتاب زير مراجعه كنيد:
شيخ عبد الرسول الغفار، الكليني و الكافي، قم، انتشارات اسلامي، 1416 ق.