۱۳۹۶/۰۶/۱۶ ۱۶:۰۳ شناسه مطلب: 96138
مسئله إفك در آيات11 تا 16 سوره نور بيان شده و از ظاهر اين آيات و قراين و شواهد استفاده ميشود كه در عصر پيامبر (ص) تهمت ناروايي (در مورد عمل منافي عفت) به شخصي زده شده بود كه در جامعه آن روز مدينه آبروي او از اهميت ويژهاي برخوردار بوده است به طوري كه گروهي از منافقان تلاش كردند به اين تهمت و شايعه دامن بزنند و به نفع خويش و به زيان جامعه اسلامي از آن بهره ببرند.
مفسران قرآن در مورد اين آيات شأن نزولهايي حكايت كرده و گفتهاند اين تهمت به يكي از زنان پيامبر (ص) وارد شده بود. معمولًا اهل سنت اين حكايت را در مورد عايشه حكايت ميكنند به اين صورت كه وي در جنگ بني المصطلق همراه پيامبر (ص) بود و از لشكريان جدا افتاد و روز بعد به همراه يك نفر به لشگرگاه رسيد و منافقان همچون عبداللَّه بن ابيسلول در اين مورد شايعاتي ساختند و سبب ناراحتي پيامبر(ص) و اختلاف در جامعه شدند و عايشه بيمار شد و در نهايت اين آيات فرود آمد و او را مبرا دانست.(2)
و در برخي احاديث شيعه نيز آمده است كه اين آيات در مورد ماريهي قبطيه است كه عايشه در مورد فرزندش ابراهيم گفت كه اين فرزند از جريح قبطي است و پيامبر (ص) علي (ع) را به سراغ او فرستاد و معلوم شد كه جريح آلت مردانگي ندارد.(3)
البته متن هر دو شأن نزول اشكالاتي دارد كه با شأن پيامبر (ص) و عصمت او ناسازگار است. (4)
در هر صورت و بر فرض كه اين تهمت به عايشه زده شده باشد باز هم اين آيه فضيلتي را براي عايشه اثبات نمي كند. زيرا آيات فوق مي گويد كه عايشه زنا نكرده است. آيا اين امتيازي براي وي به حساب مي آيد؟
مگر ساير همسران پيامبر به اين گناه آلوده بودند كه آلوده نبودن عايشه براي او امتيازي محسوب شود؟!
از سوي ديگر وي همسر پيامبر اسلام (ص) بوده و به سبب لزوم حفظ شان پيامبر (ص) لازم بوده كه اين آيات نازل شود و از انتساب اين تهمت هاي ناروا به بيت پيامبر (ص) جلوگيري شود چرا كه حفظ آبروي پيامبر (ص) حفظ آبروي اسلام در طول تاريخ است.
به مناسبت اين بحث لازم است متذكر شويم كه دشمنان اسلام و حاميان تفرقه همانطوري كه هميشه نيت شان به هم زدن وحدت مسلمين و در نتيجه از بين بردن اسلام بوده است، در اين داستان نيز سعي نموده اند كه با ساخته و پرداخته نمودن تهمتي، اجتماع مسلمين را بر هم زنند و شيعيان را متهم كنند به اينكه العياذ بالله به عايشه همسر پيامبر نسبت زنا مي دهند. در حالي كه در هيچ كتابي از كتب معتبر شيعه چنين چيزي به چشم نمي خورد و اين حرف دروغي بيش نيست چنانچه آلوسي از مفسرين معروف اهل سنت از اين حقيقت پرده برمي دارد و مي نويسد:
« ونسب للشيعة قذف عائشة رضي الله تعالي عنها بما براها الله تعالي منه وهم ينكرون ذلك اشد الانكار وليس في كتبهم المعول عليها عندهم عين منه ولا اثر اصلا.»(5)
«به شيعه نسبت مي دهند كه به عايشه تهمت فحشا مي زنند در حالي كه شيعيان اين امر را شديدا انكارمي كنند و چنين نسبتي را قبول ندارند و كوچكترين اثري از چنين تهمتهايي ( نسبت به عايشه و... ) در كتب معتبر و مورد قبول شيعه يافت نمي شود.»
پي نوشت ها:
1. «إِنَّ الَّذينَ جاؤُ بِالْإِفْكِ عُصْبَةٌ مِنْكُمْ لا تَحْسَبُوهُ شَرًّا لَكُمْ بَلْ هُوَ خَيْرٌ لَكُمْ لِكُلِّ امْرِئٍ مِنْهُمْ مَا اكْتَسَبَ مِنَ الْإِثْمِ وَ الَّذي تَوَلَّي كِبْرَهُ مِنْهُمْ لَهُ عَذابٌ عَظيمٌ» «مسلّماً كساني كه آن تهمت عظيم را عنوان كردند گروهي (متشكّل و توطئهگر) از شما بودند. امّا گمان نكنيد اين ماجرا براي شما بد است، بلكه خير شما در آن است آنها هر كدام سهم خود را از اين گناهي كه مرتكب شدند دارند و از آنان كسي كه بخش مهمّ آن را بر عهده داشت عذاب عظيمي براي اوست.»
2. ر.ك: سيوطي، جلال الدين، الدر المنثور، قم، كتابخانه آية الله مرعشي نجفي، 1404ق، ج5، ص 24.
3. ر.ك: بحراني، سيد هاشم، البرهان في تفسير القرآن، تهران، بنياد بعثت، 1416ق، ج4، ص 52 .
4. آيت الله مكارم شيرازي، تفسير نمونه، تهران، دار الكتب الإسلامية، 1374ش، ج14، ص391.
5. آلوسي، روح المعاني في تفسير القرآن العظيم، بيروت، دارالكتب العلميه، 1415ق، ج9، ص 318.