۱۳۹۶/۰۶/۰۷ ۱۴:۱۱ شناسه مطلب: 96083
. اين كه در زمان نزول قرآن برده وجود داشته و از موضوعات محسوس و ملموس و مبتلا به جامعه بوده و كمتر كسي بوده كه به نوعي با موضوع برده سر و كار نداشته باشد، كافي بوده است تا قرآن حدود و ثغور اين موضوع و احكام آن را بيان كند.
از اين رو قرآن با توجه به راه هاي ظالمانه اي كه در آن روز براي به بردگي گرفتن انسان ها وجود داشت، بسياري از آن راه ها را به جهت ظالمانه بودن، نهي كرد مثلا در آن زمان هر قبيله اي به خود اجازه مي داد به قبيله ديگر هجوم ببرد و مردان و زنانشان را به بردگي بگيرد و قرآن اين كار را نهي كرد و يا فرد قدرتمند ضعفيان را به زور برده خود مي ساخت و به خدمت مي گرفت يا مي فروخت كه ممنوع شد و ...
فقط قرآن اجازه داد مسلمانان مهاجماني را كه براي نابودي آنان هجوم آورده اند ، سركوب كنند و بعد از پيروزي كامل، اسيران را در صورت صلاحديد حاكم عادل به بردگي بگيرند و اين كار هم سيره عموم مردم آن دوران بود كه پيامبر در صورت صلاحديد حاكم عادل آن را اجازه داد و همچنين اجازه داد بردگان از ديگر نقاط به كشور اسلامي وارد شده و مسلمانان آنان را بخرند چون برده اي كه به كشور اسلامي وارد مي شد با توجه به دستورات اسلام به خوش رفتاري با بندگان ، جايگاه بسيار بهتري مي يافت و مهم تر اين كه امكان مي يافت به توحيد و حق هدايت شود و در ضمن با توجه به راه هاي فراوان وجوبي و استحبابي كه اسلام براي آزاد شدن بردگان قرار داده بود ، در معرض آزادي قرار مي گرفت.
حالا اين كه قرن ها بعد موضوع برده داري كلا منسوخ مي گردد، دليل نمي شود كه قرآن در زمان نزول بدان نپردازد.
اما اين آيات و روايات ذيل آن ، گر چه امروز موضوع ندارند ولي نشان گر حقانيت و خدايي بودن اسلام اند زيرا اهتمام اسلام به آزاد بودن انسان ها و راه هاي مبارزه با برده داري را به خوبي براي ما ترسيم مي كنند و همين امروز داراي درس هاي اخلاقي و اعتقادي فراوان براي ما مي باشند.