۱۳۹۶/۰۶/۰۱ ۱۲:۵۷ شناسه مطلب: 96049
آيات بر دو نوع است :
محكم كه آنان را "آيات مرجع " و "ام الكتاب" (1)گويند و معناي شان صريح و روشن و قطعي است.
آيات متشابه كه در نگاه اول دو يا چند معناي ناهمگون از آن ها به ذهن مي رسد، ولي با دقت و با ارجاع آن ها به آيات محكم معلوم مي شود يكي معناي واقعي آيه است و بقيه معناي آيه نيستند.
اما چرا بعضي آيات متشابه هستند؟
قرآن كتاب معرفت و معارف مربوط به مبدأ و معاد است؛ يعني حقايق بلند مرتبه اي كه از درك و فهم بشر فراتر است. با چشم ديده نشده و با گوش شنيده نشده و به ذهن كسي خطور نكرده است.
معارف را بايد با زبان و كلام و واژه هايي بيان كند كه براي عموم بشر قابل فهم باشد. پس بايد مفاهيم بلند مرتبه را در قالب زبان و با واژه هايي كه براي بيان مفاهيم مادي و ديدني و لمس شدني وضع شده اند، بيان كند.طبيعي است كه بشر انس گرفته با معاني مادي و ديدني فوري با شنيدن اين الفاظ ،ذهن و فكرش به امور پست مادي متوجه مي شود. خداوند براي متوجه ساختن او به معاني حقيقي و منصرف نمودن از معاني مادي پست، قرينه ها و نشانه ها را ضميمه مي كند. اصول و محكماتي اعلام مي كند تا ذهن ها و فكرها با شنيدن آيات و واژه ها نتوانند به سوي معاني پست مادي متوجه شوند.
خدا مي خواهد از حقيقتي به نام "ميزان" (2)در قيامت سخن بگويد. براي بيان اين حقيقت براي مردم از واژه ميزان كمك مي گيرد. عموم مردم فوري با شنيدن واژه ميزان ذهن شان به وسيله اي متوجه مي شود كه دو كفه دارد و زبانه هايي كه دو شيء را در كفه ها قرار مي دهند. هنگام هموزن بودن كفه ها، زبانه ها روبروي هم واقع مي شوند . فوري تصور مي كنند كه در قيامت چنين وسايلي هست كه گناهان فرد را در يك كفه و ثواب هاي او را در كفه ديگر قرار مي دهند. اگر ثواب ها سنگين تر شد، بهشتي و اگر سبك تر شد ،جهنمي مي گردد، در حالي كه واقعيت اين نيست.
ميزان در قيامت، انسان تراز اسلام و مطلوب خدا است، يعني علي بن ابي طالب كه معيار و ميزان است. ديگران در عقايد و اخلاق و رفتار با او سنجيده مي شوند. هر چه به او همساني بيش تر داشته باشند ، درجه بالاتري خواهند داشت. هر چه از او دورتر باشند، از قرب خدا دور مي گردند.
بنا بر اين براي بيان حقايق بلند غير مادي مربوط به مبدأ و معاد براي بشر چاره اي جز استفاده از همين واژگان وضع شده براي معاني مادي و پست و ديدني و شنيدني نيست. براي اين كه ذهن ها از معاني پست منصرف شده و به معاني متعالي سوق يابد، با آوردن آيات محكم ، سدها و مانع هاي منصرف كننده از معاني پست و سوق دهنده به معاني متعالي نصب مي گردد.
خداوند با آوردن آيه « لا تُدْرِكُهُ الْأَبْصارُ وَ هُوَ يُدْرِكُ الْأَبْصار ؛ چشم ها او را نميبينند، ولي او همه چشم ها را ميبيند» (3) مانع مي شود كه با شنيدن آيات: « يا أَيُّهَا الْإِنْسانُ إِنَّكَ كادِحٌ إِلي رَبِّكَ كَدْحاً فَمُلاقيه ؛ اي انسان! تو با تلاش و رنج به سوي پروردگارت ميروي و او را ملاقات خواهي كرد! »(4) و «وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ ناضِرَةٌ إِلي رَبِّها ناظِرَةٌ ؛در آن روز صورت هايي شاداب و مسرور است و به پروردگارش مينگرد»(5) ذهن ها به ديدن خدا با چشن سر و مادي پنداشتن خدا حكم كنند . آن ها را از معناي پست مادي منصرف مي كند و به معنايي متعالي براي ملاقات و نظر سوق مي دهد كه مناسب خداي برتر از ماده و مكان و زمان باشد.
پس چون بيان حقايق متعالي مربوط به مبدأ و معاد در قالب الفاظ وضع شده براي معاني مادي و محسوس و پست ، غلط انداز است، براي منصرف ساختن ذهن ها از معاني پست و سوق آن ها به سوي معاني بلند، آيات محكم نازل شده اند تا راهنما به سوي تعالي و مانع از غلطيدن در معاني پست مادي باشند.(6)
پي نوشت ها:
1. انعام(6)آيه50.
2. هود(11)آيه31.
3. انعام(6)آيه103.
4. انشقاق(84)آيه6.
5. قيامت(75)آيه23.
6. براي اطلاع بيش تر به ترجمه الميزان، ج3،ص33 به بعد مراجعه كنيد.