۱۳۹۶/۰۵/۲۹ ۱۴:۴۶ شناسه مطلب: 96037
سوره يس از جمله سوره هاي مورد توجه اولياي خدا بوده و اين به خاطر محتواي آياتي است كه در اين سوره وجود دارد تا بدان جا كه پيامبر گرامي اسلام فرمود: هر چيزي داراي قلب است. و قلب قرآن مجيد:سوره يس است(1). خواندن اين سوره با توجه به معاني و تفاسير آن موجب جلب ثواب بسياري خواهد شد، چون سوره " ياسين" مشتمل بر پايه ها و اركان عقيدتي و نيز اصول برنامه هاي انبيا است. (2) علامه طباطبايي نوشته است:
اين سوره شأن والايي دارد و اصول و ريشههاي حقايق را در خود جمع كرده است.(3) پيامبر )ص( فرمود: كسي (مسلماني) كه در قبرستان (مسلمانان) عبور كند و سوره مباركه يس را در آن جا قرائت كند، در آن روز، به شماره افراد و امواتي كه در آن قبرستان باشد، موجب تخفيف گناهان آنان خواهد شد و ثواب براي وي منظور خواهد شد.باز حضرت فرمود: سوره يس در تورات به نام معمّعه خوانده ميشود، گفته شد معمّعه چيست؟ فرمود: كسي كه با اين سوره مأنوس باشد، مشمول خير دنيا و آخرت خواهد شد و قرائت اين سوره بلاهاي دنيا و آخرت را از وي دور خواهد كرد و همه ترس ها و بيم هاي آخرت را از او برطرف مينمايد.
اين سوره به نام مدافعه نيز خوانده ميشود. مدافعه يعني هر شري را از صاحب خود برطرف ميكند.
از قول امام صادق )س( نقل شده است: هر كس (هر مسلماني) كه سوره يس را در روز، قبل از اينكه شب فرا رسد بخواند، در آن روز از افراد محفوظ و سالم و با رزق و روزي خواهد بود تا شب شود. هر كس اين سوره را شب، قبل از اينكه بخوابد،تلاوت كند، هزار فرشته بر وي موكل ميشوند تا او را از شر شيطان رجيم و هر آفتي محفوظ بدارند ...(4)
و اما در پاسخ به قسمت دوم سوال شما مي نويسيم:
اين سوره به نام " قاضيه" ناميده شد، يعني سوره اي كه در رفع حاجت هاي انسان موثر است .پس هر انساني با اخلاص اين سوره را بخواند و توجه به معاني آن بكند و حاجاتي داشته باشد،از جمله حاجاتي كه در سوال به آن اشاره داشتيد، مي تواند به بر آورده شدنش اميد داشته باشد.
در هر حال فضيلت و اهميت قرائت اين سوره مقدس بيش از آن است كه در اين جا نوشته شود.
براي اطلاع بيش تر لازم است به كتاب هاي مربوطه از جمله كتاب ثواب الاعمال و تفسير مجمع البيان رجوع شود.
پينوشتها:
1.نجفي خميني محمد جواد،تفسير آسان، تهران،انتشارات اسلاميه، چاپ اول، سال 1398 ق ، ج16، ص 254.
2.خرمشاهي بهاء الدين، دانشنامه قرآن،تهران،انتشارات دوستان،چاپ اول،سال 1377 ه.ش ، ج 2، ص 1451 و 1774؛ و مكارم شيرازي ناصر، تفسير نمونه، تهران، انتشارات دار الكتب الاسلاميه،چاپ اول، سال 1374 ه.ش ، ج 18، ص 310.
3.طباطبايي محمد حسين ، تفسير الميزان، قم انتشارات جامعه مدرسين،سال 1374 ه.ش ، چاپ پنجم، ج 17، ص 62.
4.تفسير آسان پيشين، ج16، ص 25