۱۳۸۹/۰۵/۲۵ ۱۹:۲۴ شناسه مطلب: 16703
باسلام من بخاطراضطراب بيش ازحدي كه دارم مزاحمتون شدم.من فردباحجابي هستم ويه 10 سالي ميشه كه به اين دليل درفاميل وحتي خانواده ي خودم انگشت نما شدم وبخاطرنگاههاي متعجب فاميل كه هنوز مرا بااين شخصيت نپذيرفته اند واقعا" مضطرب هستم تاجايي كه حتي وقتي به خيابان هم مي روم فكرمي كنم كه همه بخاطرحجابم جورديگري به من نگاه مي كنند ومراقبول ندارند(بااينكه ميدانم اين احساسم منطقي نيست ولي قانع نميشوم)الان واقعا احساس حقارت مي كنم وكاملا"اعتمادبه نفسم را ازدست داده ام.هركاري براي حل مشكلم كرده ام ازدعا كردن گرفته تا رفتن به نزد روانشناس.مشكل من اينه كه چون اين احساس در ناخودآگاهمه نميتونم باهرمنطقي خودم رو قانع كنم ازمنطق ديني گرفته تا منطق روانشناسي(گاهي مطالعات روانشناسي هم دارم). باوركنيد ديگه واقعا"كم آوردم.گاهي واقعا" آرزوي مرگ ميكنم.البته اينرو هم بگم كه باوجود مشكلاتي كه بخاطرحجابم برام پيش اومده بازهم رضايت خدارو به رضايت ديگران ترجيح ميدم.خواهش ميكنم شمارو به خدايي كه مي پرستيد قسم ميدم بگيد من چه كنم؟اميدوارم خدا براتون لطفتون رو جبران كنه.
با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما در اين ماه عزيز؛ و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز؛
به اين مسأله كه فكر ميكنم ديگران من را نگاه ميكنن ، به درستي اشاره داشتهايد كه خودتان عامل اصلي نگاه هستيد. در حقيقت، به ديگران نگاه مي كنيد تا ارزيابي كنيد كه آن ها به شما نگاه ميكنند يا نه و آن ها نيز تعجب مي كنند كه چرا اين خانم دارد به ما نگاه مي كند. و اين همان ميشود كه باعث برانگيختن يك رفتار در افراد مقابل خود شده ايد. درست مانند افرادي كه براي نخستين بار از عينك استفاده مي كنند. اين افراد هنگامي كه در خيابان راه ميروند، احساس ميكنند كه همه دارند به آن ها نگاه مي كنند ،در حالي كه خود اين افراد با نگاه شان ، ديگران را به سوي خود فرا ميخوانند وگرنه ديگران از كجا آگاه هستند كه او براي نخستين بار است كه از عينك استفاده كرده است؟
در ضمن فراموش نكنيد كه خيلي بده كه آدم زبان مادري خودش را رها كنه و به زباني گفتگو كنه كه براي خودش نيست. من يك روانشناس هستم و منظور شما را از اين كه فلان چيز در ناخودآگاهتون هست رو نمي فهمم. تا حالا هم سابقه نداره كه وقتي با مردم صحبت كنم، با اين ادبيات گفتگو كنم و اين مسايل رو مطرح كنم، چون در زندگي معمولي و عادي خودمان اصلاً به اين ها نيازي نداريم. اين مسايل يكي از بزرگ ترين موانعي است كه شما را از مشكلات رها نميسازد. معمولي باشيد مثل همه مردم ديگر. از اين اصطلاحات فاصله بگيريد.
درمان و برطرف نمودن اضطراب يا هر اختلال ديگر به بحث و استدلال منطقي شما نياز نداره، بلكه بايد فنون ابراز وجود را فرا بگيريد . با مراجعه به روانشناس اضطراب را هم برطرف كني. غالب اين موارد مربوط به كمبود اعتماد به نفس باز مي گردد كه نبايد زياد نگران باشي؛ چون با انجام برخي تمرينات كه از سوي روانشناس دريافت خواهي نمود، برطرف خواهد شد. نكته مهم در اين ميان مراجعه به روانشناس است كه ضروري و انكار ناپذير است. بايد بپذيريم كه در ما موانعي وجود دارد كه اجازه نميدهد ما به خودمان رسيدگي كنيم يا به اصطلاح خودمان را درمان كنيم . درمانگر است كه بر پايه تحصيلات خودش آن ها را مي شناسد.