۱۴۰۴/۰۸/۳۰ ۲۱:۵۳ شناسه مطلب: 100924
پرسش:
محل تشکیل منی در بدن مرد (بین صلب و ترائب) - سوره طارق (آیههای ۵ تا ۷) - یکی از خطاهای علمی قرآن است. با این توضیح که قرآن محل تولید منی را قفسه سینه مرد میداند! بااینکه امروزه مشخص است که منی در بیضهها ساخته، در کیسه منی ذخیره و از مجرای ادرار خارج میشود و محل ساخت و مسیر خروج آن ربطی به ستون فقرات و سینه ندارد. پس این گفته قرآن غلطی فاحش است. این غلط، ریشه در خرافات باستانی دارد و در بین اعراب نیز از قدیم و حتی امروز شایع است؛ بنابراین، پیامبر یک غلط عامیانه را به اسم خدا وارد قرآن کرده است. آیا این ادعا درباره قرآن درست است؟
قرآن در مقام اثبات قدرت خداوند بر معاد جسمانی به چگونگی آفرینش او اشاره کرده و گفته است همان خدایی که شما را آفرید شما را دوباره زنده خواهد کرد:
﴿فَلْیَنْظُرِ اَلْإِنْسٰانُ مِمَّ خُلِقَ * خُلِقَ مِنْ مٰاءٍ دٰافِقٍ * یَخْرُجُ مِنْ بَیْنِ اَلصُّلْبِ وَ اَلتَّرٰائِبِ * إِنَّهُ عَلىٰ رَجْعِهِ لَقٰادِرٌ﴾؛ (1) «پس انسان باید ببیند که از چه چیز آفریده شده است؟ از آبی جهنده (منی) آفریده شده است؛ از بین صُلب و ترائب بیرون میآید. خدا بر بازگرداندن انسان [پس از مرگش] حتماً تواناست.»
به باور برخی، سخن قرآن درباره خروج از بین صلب و ترائب با یافتههای علمی سازگار نیست و اصطلاحاً خطای علمی است.
در نوشتار حاضر این ادعا بررسی و نقد خواهد شد.
چرایی لزوم تطابق قرآن با علم
قرآن کتاب هدایت است و خودش کتاب علمی و هدفش بیان نظریههای علمی نیست؛ اما هنگامی در راستای راهنمایی بشر که به پدیدههای طبیعی اشاره میکند، این اشارات نباید با یافتههای قطعی علوم در تضاد باشند؛ زیرا قرآن کلام خداوندی است که علم او به همهچیز، ازجمله قوانین هستی، بیپایان و بینقص است و لذا منطقاً نباید حاوی هیچگونه خطا یا اشتباهی در هیچ زمینهای باشد. چنانکه قرآن و جهان هستی هردو مخلوق خداوند هستند و نباید هیچ تضادی میان کلام خالق و خلقت او وجود داشته باشد؛ چراکه هیچکس همچون خالق از مخلوق خود باخبر نیست. افزون بر این، قرآن بهعنوان کتاب هدایت برای بشریت نازل شده است تا انسانها را بهراستی و درستی رهنمون سازد. اگر در محتوای آن، ازجمله اشارات علمیاش، خطاهایی وجود داشته باشد، این امر میتواند به اعتماد انسانها به راهنماییهای آن لطمه وارد کند.
تمایز قرآن از ترجمه و تفسیر آن
باید بین قرآن از یکسو و ترجمه و تفسیر آن ازسویدیگر، تفکیک و تمایز قائل شد. وجود خطا در ترجمه یا تفسیر قرآن، لزوماً بهمعنای وجود خطا در قرآن نیست. هرچند قرآن بهعنوان کلام خداوند از هرگونه خطا عاری است، اما ترجمه و تفسیر، محصول تلاش فکری و فهم بشر هستند. انسانها، به دلیل محدودیتهای ذاتی خود در فهم، دانش، زبان و... همواره در معرض خطا و اشتباه قرار دارند. هیچ مترجم یا مفسری ادعای عصمت ندارد و این طبیعی است که فهم آنها از متنی به این عمق و جامعیت، کامل و بینقص نباشد. افزون بر این، زبان عربی قرآن، دارای بلاغت، ایجاز، اشارات عمیق و لایههای معنایی گوناگون است. فهم دقیق بسیاری از آیات، علاوه بر تسلط بر قواعد زبان عربی، نیازمند آشنایی با علوم قرآنی، اسباب نزول، احادیث نبوی و حتی درک عمیقی از بافت تاریخی و فرهنگی زمان نزول است. یک مترجم ممکن است به دلیل عدم احاطه کافی بر ظرافتهای لغوی، صرفی، نحوی یا بلاغی و یا ناتوانی در انتقال کامل معنای آیه دچار خطا شود. چنانکه مفسر ممکن است در فهم آیه، بهدلیل عدم دسترسی به اطلاعات کافی، غفلت از قرائن و شواهد، یا حتی پیشفرضهای فکری نادرست، دچار کژفهمی شود و تفسیری ارائه دهد که با مراد واقعی آیه فاصله دارد. این بدان معنا نیست که آیه خطا دارد، بلکه بهمعنای خطای مفسر است.
آیا قرآن درباره محل تشکیل منی اشتباه کرده است؟
«صُلب» در عربی بهمعنای سخت و محکم است و برای تعبیر از استخوانهای پشت همچون ستون فقرات و لگن بهکار میرود. «ترائب» به معنای دو شیء مساوی است و ازجمله مصادیق آن میتوان به اعضاء و استخوانهای متساویالاطراف مثل قفسه سینه، دو پا، لگن، عانه و... اشاره کرد. درباره آیههای 5 تا 8 سوره طارق شاهد سه تفسیر و درنتیجه، سه ترجمه مختلف هستیم و اشکال بالا فقط به یکی از این سه تفسیر و ترجمه وارد است:
1. فاعل فعل «یَخْرُجُ»، «الانسان» است و آیه در مقام بیان خروج انسان از رحم مادر در زایمان طبیعی از طریق «فَرْج» که در میان استخوان لگن (صلب) و استخوان عانه و دو پا (ترائب) قرار گرفته، است. این تفسیر و ترجمه کاملاً صحیح و مطابق با واقع است؛
2. فاعل فعل «یَخْرُجُ»، «مٰاء دٰافِق» یا همان منی است و آیه در مقام بیان خلقت انسان از منی مرد است. منی در آلت تناسلی (بیضهها) که بین استخوانهای لگن (صلب) و استخوانهای دو پا (ترائب) قرار گرفته، ساخته میشود. این تفسیر و ترجمه نیز کاملاً درست و با یافتههای علمی سازگار است؛
3. فاعل فعل «یَخْرُجُ»، «مٰاء دٰافِق» یا همان منی است و آیه در مقام بیان خلقت انسان از آبی که محصول ترکیب آب مرد که در پشت (صلب) او و آب زن که در میان استخوانهای سینه (ترائب) او ساخته میشود، است. این تفسیر و ترجمه نادرست است و با کشفیات علمی سازگار نیست.
بنابراین، قرآن دچار اشتباه نشده، بلکه برخی از مفسران و مترجمان قرآن دچار اشتباه شدهاند.(2)
نتیجهگیری:
قرآن از سوی خالق انسان نازل شده و چون هیچکس بهاندازه خالق از مخلوق خود خبر ندارد، نباید در گزارشهای قرآن درباره آفرینش انسان شاهد خطا باشیم. درباره آیههای 5 تا 8 سوره طارق سه تفسیر و ترجمه مختلف ارائه شده که یکی از این سه با یافتههای علمی سازگار نیست، اما ازآنجاکه ترجمه و تفسیر قرآن غیر از قرآن است، خطا بودن برخی از تفسیرها و ترجمهها به معنای خطا بودن قرآن نیست. بله اگر این آیات بهگونهای بودند که تنها یک تفسیر و ترجمه برای آنها ممکن بود و آن تفسیر و ترجمه هم خطا بود، باید وجود خطا در قرآن را میپذیرفتیم، اما همانطور که مشاهده کردید دو تفسیر و ترجمه دیگر وجود دارد که هردو کاملاً با علم سازگار هستند و هیچ مشکلی ندارند.(3)
برای مطالعه بیشتر
برومند، محمدحسین، مقاله «نقد آراء مفسران درباره مفهوم آیه "یخرج من بین الصلب و الترائب"»، مجله پژوهشهای قرآن و حدیث، دوره 42، ش 1، مهر 1388 ش، صص 55-43.
پینوشتها:
1. سوره طارق، آیههای 5-8.
2. رضایی، حسین، عرصه سیمرغ (پاسخی قاطع به شبهات کتاب «نقد قرآن سُها»)، قم، پژوهشگاه فرهنگ و معارف قرآن، 1398 ش، ص 27-29.
3. گفتنی است افزون بر تفاسیر ارائهشده در متن، تفاسیر دیگری نیز اخیراً ارائه شده است. برای نمونه، مقاله «بررسی تطبیقی شکلگیری جنین از منظر تفسیر قرآن و علم با تأکید بر آیات 5 تا 7 طارق» نیز به این نتیجه رسیده است که «مراد از «صلب» پشت و استخوانهای پشت و منظور از «ترائب» سینه و استخوانهای جلوی سینه و درنتیجه مراد از «من بین الصّلب و التّرائب» کل بدن است و زنان و مردان در شکلگیری جنین، دارای نقش فاعلی و قابلی هستند که این مسئله ازنظر مفهومی با یافتههای علم پزشکی جدید سازگاری دارد». (کربلایی پازوکی، علی و قدسیه علیاوسط، مجله مطالعات تفسیری، تابستان 1399 ش، ش 42، صص 149-162) نویسندگان مقاله «نگرشی نو پیرامون مفهوم آیات ۵ تا ۷ طارق با تأکید بر نقد آراء موجود» نیز معتقدند: «منظور از ماء دافق، آب ماده آفرینش اولیه انسان، صلب، قسمتهای سخت و ترائب، قسمتهای نرم زمین است». (امامی میبدی، سید جلیل و کمال صحرائی اردکانی، مجله مطالعات تفسیری، بهار 1400 ش، ش 45، صص 25-40)






