مسائل تربيتي و رشدي كودك و نوجوان

جدا كردن محل خواب كودك از محل خواب پدر و مادر
به لحاظ ديني چند دليل براي جدا كردن و مستقل كردن محل خواب كودكان وجود دارد:

مي خواستم بدونم دين مبين اسلام دستوري راجع به مناسب ترين سن براي جدا كردن محل خواب كودك از محل خواب پدر و مادر بيان كرده يا نه؟ اگه كرده چه سني براي اين كار مناسبه؟ يعني محل خواب كودك رو از چند سالگي بايد از پدر و مادرش جدا كرد؟

با تشكر

  به لحاظ ديني چند دليل براي جدا كردن و مستقل كردن محل خواب كودكان وجود دارد:

1. روابط زناشويي زن و مرد: در صورت خواب اشتراكي، روابط زناشويي زن و مرد در حضور كودك انجام مي شود و آثار مخربي بر او خواهد داشت؛ زيرا ممكن است در آينده با بلوغ زودرس دچار انحرافات جنسي شود. رسول خدا فرمود: سوگند به كسي كه جانم در دست اوست، اگر مرد با همسر خود بياميزد و در خانه كودكي بيدار باشد و ببيند يا سخن و صداي نفس كشيدن آن ها را بشنود، هرگز رستگار نخواهد شد و سرانجام به زنا آلوده خواهد شد (1).

اگر كودك در سني باشد كه اين پديده را درك نكند، به جهت همين عدم درك، اضطراب او را فرا خواهد گرفت.

2. وابستگي به والدين: كودكاني كه در اتاق والدين مي خوابند، وابستگي بيشتري به آنان دارند و ممكن است در آينده به استقلال آن ها لطمه وارد شود.

در مجموع مي توان گفت، بهترين زمان جدايي، 12 تا 18 ماهگي است؛ چرا كه تا اين سن، هنوز به والدين وابسته نشده و مهم تر از آن، ترس از تاريكي  برايش مفهوم نيافته است.

پس از اين سن، كودك توان مراقبت از خود را دارد؛ اما پيش از آن توان مراقبت از خود را ندارد و ممكن است دچار آسيب (خفگي) شود. گذشته از اين، گرماي وجود مادر و صداي ضربان قلب او در آرامش و رشد عاطفي او بسيار موثر است. تماس بدني كودك با مادر، سبب افزايش ترشح هورمون پرولاكتين در شير مادر مي شود و افزون بر اين مادر مي تواند در مرحله آسيب پذيري خواب كودك به او كمك كند و براي انتقال كودك از خواب سبك به عميق و بر عكس، به او ياري برساند.

خواب كودك دو مرحله دارد: مرحله سبك و عميق، در مرحله سبك، چشم حركت REM دارد و نيمه بسته است. بدن پيچ و تاب مي خورد و حركات تنفسي كودك نامنظم است. در مرحله عميق، بدن آرام، و تنفس منظم است و دست ها و پاها در دو طرف بدن رها مي شود.

80 درصد خواب كودكان سبك است و تا 3 سالگي 80 درصد خواب عميق مي شود و اين پديده از الطاف الاهي است تا كودك درخواب سبك بتواند در برابر سرما، گرسنگي، گرفتگي بيني و قطع تنفس عكس العمل نشان دهد.

كوكان، دائم از مرحله خواب سبك به عميق و برعكس در حال تغييرند و اين تغيير دائم دفعات بيداري و نتيجه دفعات زمان آسيب پذيري را بيشتر مي كند. وجود مادر كنار كودك مي تواند انتقال از خواب سبك به عميق را با شيردهي يا نوازش و لالايي راحت تر كند و در صورت عدم حضور مادر، انتقال، به راحتي انجام نمي شود و كودك گريه هاي عصبي سر خواهد داد.

پي نوشت ها:

1. وسائل الشيعه، ج20، ص 134

چکار کنیم که بچه های واقعا سالم و صالح داشته باشیم؟
براي داشتن بچه‌هاي سالم و صالح, بايد سعي نمود به شيوه‌اي درست آن ها را تربيت كرد. آنچه كه در اين جا اهميت فراوان دارد، شناخت و كاربرد اين شيوه‌ها است.

چکار کنیم که بچه های واقعا سالم و صالح داشته باشیم؟

   براي داشتن بچههاي سالم و صالح,  بايد سعي نمود به شيوهاي درست آن ها را  تربيت كرد. آنچه كه در اين جا اهميت فراوان دارد، شناخت و كاربرد اين شيوهها است. البته در اين جا مجال بحث از همه  روشهاي تربيتي نيست. شايد بحث از اين مساله نياز به چندين كتاب داشته باشد و نتوان با با يك پاسخ همه آن ها را تبيين نمود.

 در ادامه فقط چند نمونه از روشهاي مهم تربيتي را ذكر ميكنيم. اميدواريم كه اين مطالب مقدمهاي براي مطالعات بيش تر باشد:

الف- الگو دهی

يكی از عوامل مهم كه در نوع تربيت فرزندان تاثير فراوان دارد، الگوگيري از رفتارهاي والدين است. بيترديد اگر والدين خود افرادي بيبند و بار يا ناصالح باشند, تربيت فرزند صالح دشوار خواهد بود. در روايتي از امام باقر عليه السّلام

 ميخوانيم:

  يحفظ الاطفال بصلاح آبائهم؛  مصونيت اطفال ـ  از خطرات و انحراف ها ـ در پرتو صلاحيت و شايستگي پدران آن ها است.

 نوع روابط والدين با يكديگر و نحوه برخورد آن ها با مشكلات روزمره، رفتار فرزندان را تحت تاثير قرار ميدهد . ميتوان گفت كودك قبل از شنيدن سخنان والدين، به رفتارهاي آنان نگاه كرده و الگوگيري ميكند.

 اگر فرزند ببيند پدر هر موقع عصباني ميشود، به ديگران فحش و ناسزا ميگويد و تندخويي ميكند، او هم ياد ميگيرد در چنين مواقعي تند خويي كند؛ ولي برعكس اگر پدر در چينن مواقعي آرامش خود را حفظ كرده و سعي كند با برخورد منطقي و حفظ خونسردي مساله را حل كند، فرزند هم با ديدن اين رفتارها ياد ميگيرد كه در صورت بروز

 ناملايماتي ، نياز به پرخاشگري نيست، بلكه ميتوان با روش هاي بهتر بر مشكلات چیره آمد.

ب- مراقبت بر رفت و آمدها و نوع دوستان فرزند

از جمله عوامل موثر در تربيت فرزند سالم، رفت و آمد آن ها با همسالان صالح است. ميتوانيد از طريق سكونت در محيطي سالم، ثبت نام فرزند در مدرسهاي مطمئن و  رفت و آمد با آشنايان متعهد، زمينه يافتن دوستان سالم را براي فرزندان مهيا كنيد.

از سوي ديگر بايد تلاش كنيد كه فرزندانتان با افراد ناباب دوست نشود؛ زيرا دوستي با چنين افرادي ميتواند زمينه انحراف آن ها را فراهم آورد. در مورد دوستي با اشرار روايت زيبايي از حضرت علي عليه السلام نقل شده است كه در اين روايت ميخوانيم:

 صُحْبَةُ الْأَشْرَارِ تَكْسِبُ الشَّرَّ كَالرِّيحِ إِذَا مَرَّتْ بِالنَّتْنِ حَمَلَتْ نَتْناً؛

 همنشيني با بدان ،بدي به دنبال ميآورد ،همان گونه كه باد اگر بر چيز گنديده بوزد ،با خود بوي گنديده حمل ميكند.

ج- توجه به نیازهای روانی فرزند

 فرزندان هم نيازهاي جسمي و هم نيازهاي روحي و رواني دارند. بيتوجهي و يا عدم ارضاي درست آن ها ميتواند پيامدهاي منفي از قبيل رفتارهاي ناشايست داشته باشد.

والدين بايد توجه كنند كه فرزندان شان تشنه توجه، محبت، عزت نفس و ... هستند. اگر در محيط سالم خانواده سيراب نشوند، ممكن است براي رفع عطش سراغ افراد ناباب بروند . در نتيجه دچار مسموميت روحي شوند.

 تا حد امكان نگذاريد بين نيازهاي مشروع فرزند و دينداري تعارض به وجود آيد. مثلا در دوران طفوليت اگر كودك ببيند به خاطر نماز خواندن والدين، بايد مدت زيادي گرسنگي بكشد يا به خاطر رفتن افراطي والدين به مسجد، بايد از توجه آن ها به مدت طولاني محروم شود، در چنين شرايطي ممكن است نماز يا مسجد را منافي با نيازهاي اوليه خود بداند . در نتيجه حالت بيعلاقگي پيدا كند. بهتر است والدين در چنين مواقعي قبل از نماز گرسنگي كودك را برطرف كند  . او را با خود به مسجد برده و  مورد توجه قرار دهند و يا حداقل رفت و آمد هاي خود را متعادل نمايند و....

چند نمونه ديگر از شيوه هاي مهم تربيتي را به صورت گذرا مورد اشاره قرار ميدهيم :

 1- معرفي الگوهاي صالح به صورت غيرمستقيم ( با استفاده از  فيلمها، داستانها و خاطرات بزرگان، و...)

 2- ايجاد رابطه صميمي با فرزندان

3- دوري از لقمه حرام ( كه واقعا تاثير بدي در تربيت دارد)

 4- آشنايي با تغييرات و نيازهايي كه در هر دور سني كودك با آن ها مواجه ميشود . ارائه  اطلاعات و آموزشهاي مناسب به آن ها در موقعيت هاي لازم؛(  آشنا كردن دانش آموزان دوران راهنمايي از احتمال سوء استفاده جنسي و عواقب وخيم آن و ياد دادن نكات پيشگيرانه )

 5- گوش كردن فعال و نشستن پاي دردل فرزند ، مخصوصا در سنين نوجواني،( با صرف گوش كردن حداقل فرزند احساس خواهد كه به او توجه ميشود . نيازي نمي‌‌بينيد كه با هر فرد مشكوك درد دل كند)

 6- عدم تلقين شرارت به فرزندان؛ ( فرزند هر چه بيش تر خود را بد بداند، راحتتر ميتواند دست به رفتارهاي ناشايست بزند)

 7- عدم سرزنش افراطي؛ ( سرزنش افراطي انگيزه لجاجت را فراهم ميكند).

  8- عدم كنترل مستقيم و افراطي نوجوان،( نوجوان نياز به استقلال دارد . كنترل مستقيم ميتواند با اين نياز او منافات داشته باشد. در اين شرايط بهتر است از نظارت غيرمستقيم استفاده گردد )

 9- دوري از محبت افراطي  و لوس نمودن فرزند (محبت افراطي مي‌‌تواند توقعات را بالا ببرد، يعني اين كه چنين فردي امكان دارد دچار خودبزرگ بيني و تكبر شود و مشكلاتي را به وجود آورد)

 10- عدم تحقير فرزند ( اگر فرزند دچار احساس حقارت شود، از  پيامدهاي احتمالي اين است كه براي مطرح كردن خود دست به رفتارهاي غلط ميزند يا برعكس، منزوي و گوشهگير ميشود . اعتماد به نفسش را از دست ميدهد و...)

 11-  دعا براي صالح شدن فرزندان و.....

در پايان چند كتاب معرفي مي كنيم كه مطالعه آن ها ميتواند مفيد باشد:

- كودكي با بوي سيب، بهجت مرادي، ، انتشارات سجايا.

- آموزش اخلاق، رفتار اجتماعي و قانون پذيري به كودكان؛  مسعود جان بزرگي، ناهيد نوري، مژگان آگاه هريس،  انتشارات ارجمند.

- مادر اگر اينگونه ميبود، راضيه محمدزاده، مركز فرهنگي انتشاراتي منير

آیا در رابطه با تربیت فرزند، تنبیه بدنی فرزند بطور كامل و كلی منع شده؟
مطالبی را در قالب نكات زیر تقدیم می داریم: 1- ... 2- ...

 

آیا در رابطه با تربیت فرزند، تنبیه بدنی فرزند بطور كامل و كلی منع شده یا گاهی اوقات می تواند بكار رود؛ زیرا در تربیت قدیم، تنبیه بدنی و به نظر می رسد گاهی بسیار مفید بوده است ؟

مطالبی را در قالب نكات زیر تقدیم می داریم:

1. با مطالعه در‏ سيره معصومان (عليهم السلام) و زندگي آنها، موردي يافت نمي­شود كه آن بزرگواران يكي از فرزندان خود يا ديگران را تنبيه بدني كرده باشند. اما اينكه چرا معصومان (عليهم السلام) تنبيه را در مواردی جايز دانسته اند، به اين دليل است كه دست مربي و والدين در امر تربيت بسته نباشد و احياناً اگر بر اثر قصور يا تقصير در امر تربيت كار به جايي رسيد كه لازم بود براي جلوگيري از تخلف كودك و يا وادار كردن او به كار لازمي، نياز به تنبيه باشد، بتوانند از اين راه استفاده كنند. البته اين جواز، همراه با محدوديت­هايي است. در روايات، تنها در موارد سرنوشت ساز- نه براي هر عملي كه از كودك سر مي­زند و احياناً مورد پسند والدين نمي­باشد- اجازه داده شده است كه والدين از شيوه تنبيه بدني استفاده كنند؛ آن هم محدود و  به گونه­اي كه آسيبي به كودك وارد نگردد و بدنش سرخ و كبود و زخمی نشود، و صرفاً در جهت بازداشتن او از  كار خطرناكي كه انجام مي دهد، آن هم در مرحله آخر ،كه راهي جز تنبيه باقي نمانده باشد. اما بايد ديد كه حدود تنبيه بدني تا كجاست؟ و پدر و مادر تا چه مقدار و با چه وسيله اي مي­توانند كودك را تنبيه كنند؟ آيا آنان مجاز هستند كه با چوب يا شلاق، وحشيانه كودكان را به اصطلاح خود ادب و در حقيقت شكنجه كنند و بدن آنها را كبود و زخمي نمايند. آيا والدين اجازه دارند در هر سني كودك را تنبيه بدني كنند؟ آيا مي­توانند هرگاه كه از نافرماني فرزندانشان به خشم آمدند، ديوانه وار به جان كودكان معصوم بيافتند و علاوه بر دشنام و ناسزا گويي، آنها را به باد كتك بگيرند؟ بي ترديد پاسخ منفي است و چنين تصوري كه برخي از والدين ناآگاه درباره تاديب و تربيت فرزند خود دارند به كلي غلط است.

2. متأسفانه، تربيت در نظر بيشتر والدين، چيزي جز تنبيه نيست؛ از آثار تربيتي گذشتگان نیز بدست مي آيد كه آنان تنبيه، به ويژه بدنی را اساسي ترين و نخستين عامل تربيت مي دانستند. و بيش از هر عامل ديگر از آن استفاده مي كردند. و معتقد بودند كه روح شيطاني در كالبد بزهكاران و خلافكاران حلول كرده است. و جز با سخت ترين تنبيه از كالبد آنان خارج نمي­گردد. غزالي مي­گويد: معلم مي­تواند با ابزار ترس، كودك را ادب نمايد و اگر مؤثر نيفتاد، او را با شلاق ادب آموزد. مربيان غربي نيز تنبيه را اصيل ترين عامل تربيت مي­دانستند. داروين، آدمي را جنايت كار فطري مي­دانست و معتقد بود كه كودك و نوجوان روح حيواني دارند و بايد مانند چهار پايان تنبيه شوند، تا ادب و اخلاق بياموزند؛ در حالی كه واژه تربيت در واقع به معناي تعليم دادن يا پرورش، شامل مجموعه اي از روش هاي مثبت و منفي است. وقتي كودكان خود را تربيت مي كنيد، به آنها مي آموزيد كه چطور رفتار كنند.

3. تنبيه بدني كودكان به عنوان پديدهاي تاريخي كه از ديرباز در تمامي جوامع و فرهنگهاي مختلف، اشكال گوناگوني از آن وجود داشته و حتي اكنون هم در جوامع متعددي امري رايج و متداول بوده و حتي در برخي از متون ديني مربوط به مذاهب و اديان مختلف، انجام آن مجاز شمرده شده، اكنون مدتهاست كه به عنوان اقدامي مغاير با حقوق بشر در نظام بين المللي حقوق بشر به رسميت  شناخته شده است و تحت عناويني نظير، نقض حقوق كودك، خشونت عليه كودكان، نقض حقوق بشر و...در نظام بين المللي حقوق بشر منع و محكوم ميشود.

4. تنبيه گرچه اثر فوري دارد و به عنوان يك عامل بازدارنده ممكن است كودك را از ارتكاب كارهاي زشت و از ادامه ي تخلف بازدارد ولي معمولاً كودك را نسبت به زشتي كار، آگاه نميسازد و انگيزه­هاي دروني را تغیير نمي­دهد و به تغيير دروني رفتار  نمي­انجامد. كودكي كه از ترس تنبيه دست به كاري نمي­زند، ممكن است در خلوت آن كار را انجام دهد، يا پنهان كاري كند؛ علاوه بر اين، تنبيه تنها به كودك مي­گويد كه چه كاري را نبايد انجام دهد، اما رفتار درست را به او  ياد نمي­دهد. مثلاً تنبيه ممكن است پرخاشگري كودك شما را كنترل كند، اما به او ياد نمي­دهد كه چگونه دوستانه رفتار كند. بنابراین تنبیه گاهی اصلاً اثر تربيتي ندارد، گذشته از اين كه اثرات منفي زيادي نيز بر روح و روان كودك باقي ميگذارد. اصول تربيت اقتضا ميكند كه آدمي عمل خلاف را نه از ترس تنبيه، بلكه به صرف خلاف بودن آن مرتكب نشود و تنها براي اين كه وجدانش از ارتكاب به گناه مبرا باشد، از انجام آن سر باز زند. پس تنبيه، در درازمدت عملاً رفتار تنبيه شده را از خزانه ي رفتار حذف نميكند و توفيق موقتي آن به بهاي گزاف كاهش كارآمدي كلي فرد تمام ميشود. چنين به نظر ميرسد كه «تنبيه» صرفاً رفتار ناشايست را پس ميزند و زماني كه ديگر تهديد تنبيه وجود نداشته باشد، نرخ پاسخ، به ميزان اوليه باز ميگردد. بنابراين، گرچه تنبيه اغلب خيلي مؤثر به نظر ميرسد، اما در واقع اثري ناپايدار برجاي ميگذارد و در درازمدت بيتأثير است.

5. با این وصف، توصیه می شود به جای تنبیه بدنی، به روش های جایگزین روی بیاورید؛ روش هایی مانند: فرستادن كودك به اتاقش، بي اعتنايي به كودك(قهر كردن با كودك)، ناديده گرفتن(بي توجهي)، تغيير محيط، تذكرِ تلويحي، عتاب(تهديد)، حذف پاداشها و امتيازها(جريمه) و... .برای مطالعه بیشتر می توانید كتابهای زیر را مطالعه كنید:

1- حسيني، داوود، جايگاه تشويق و تنبيه در اسلام، قم، مركز پژوهشهاي صدا و سيما،1381.

2- دهنوي، حسين، نسيم مهر، ج1، قم، انتشارات خادم الرضا(ع)، چاپ شانزدهم، 1385.

3- مجوزي، عبدالله، چرا تنبيه ؟،تهران، انتشارات سازمان انجمن اولياء و مربيان، چاپ ششم، 1379.

4- همتی، مجید، تنبیه آری یا خیر؟، قم، موسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی(ره)، چاپ اول، 1387

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

صفحه‌ها