۱۴۰۳/۰۴/۲۷ ۱۳:۴۶ شناسه مطلب: 99429
پرسش:
پدر و مادری که دشمن خدا هستند را دوست داشته باشیم یا نداشته باشیم؟ قرآن از یکسو آدمی را از دوستی با دشمنان خدا حتی اگر پدر و مادرش باشند، بازمیدارد و از سوی دیگر، به دوستی پدر و مادری که دشمن خدا هستند، فرمان میدهد! مشخص است که دچار تناقضگویی شده است.
پاسخ:
برخی گمان کردهاند که قرآن در زمینه دوستی با پدر و مادر دچار تناقضگویی شده است؛ چراکه قرآن از یکسو مسلمانان را از دوستی با دشمنان خدا حتی اگر پدر و مادر آنان باشند، بازمیدارد و از سوی دیگر به دوستی پدر و مادری که دشمن خدا هستند، فرمان میدهد:
هیچ قومی را که ایمان به خدا و روز رستاخیز دارند نمییابی که با دشمنان خدا و رسولش دوستی کنند، هرچند پدران (پدر و مادر) یا فرزندان یا برادران یا خویشاوندانشان باشند... (1)
و هرگاه آن دو (پدر و مادر)، تلاش کنند که تو چیزی را همتای من قرار دهی که از آن آگاهی نداری، از ایشان اطاعت مکن، ولی با آن دو، در دنیا به طرز شایستهای رفتار کن... . (2)
بنابراین:
قضیه 1: با دشمنان خدا دوستی نکن؛ حتی اگر پدر و مادرت باشند؛
قضیه 2: با پدر و مادرت دوستی کن؛ حتی اگر از دشمنان خدا باشند.
در مقام پاسخ به این پرسش، نخست به سبب نزول این دو آیه نگاهی میاندازیم:
سبب نزول آیه 22 سوره مجادله ﴿حاطب بن أبى بلتعه﴾؛ است. او هرچند مسلمان شده و به مدینه مهاجرت کرده بود، اما خانوادهاش همچنان در مکه بودند. وی برای اینکه مشرکان مکه خانوادهاش را اذیت نکنند، برای آنان جاسوسی میکرد و اخبار مدینه را در قالب نامه به مکه میفرستاد. یکی از این خبرها آمادگی سپاه اسلام برای فتح مکه پس از پیمانشکنی مشرکان قریش بود. حاطب نامهای نوشت و آن را به زنی به نام صفیه داد تا به مکه ببرد.
جبرئیل بر پیامبر خدا صلیالله علیه و آله نازل شد و ایشان را از جریان مطلع و امیرالمؤمنین علیهالسلام آن زن را دستگیر کرد. وقتی پیامبر خدا صلیالله علیه و آله از حاطب پرسید: چرا این کار را کردی؟ وی گفت: خانواده من در مکه پشتیبانی نداشتند و خواستم با این کار به مشرکان مکه نزدیک شوم. پیامبر صلیالله علیه و آله حاطب را بخشید و آزاد کرد. در این هنگام آیه 22 سوره مجادله نازل شد. (3) بنابراین، سبب نزول این آیه همکاری با دشمنان و جاسوسی برای آنان در امر مهمی همچون امور نظامی بوده است.
سبب نزول دیگری که برای این آیه بیانشده، بر این پایه است: پسر «عبدالله بن ابی» از پیامبر خدا صلیالله علیه و آله خواست تا نیمخورده آب خودشان را در اختیار او قرار دهند. حضرت از او پرسیدند: آن را برای چه میخواهی؟ او گفت: میخواهم به پدرم بدهم تا به برکت این آب، شک او نسبت به شما از بین برود. پیامبر به او اجازه دادند اما پدرش وقتی متوجه شد که او نیمخورده پیامبر را برایش آورده، نه تنها نخورد، بلکه زبان به توهین گشود و به ساحت حضرت جسارت کرد. آن پسر نزد پیامبر خدا برگشت و از ایشان اجازه خواست که گردن پدرش را بزند! اما پیامبر به او اجازه نداد و فرمود: برو با او مدارا کن و بساز. (4) مطابق این سبب نزول، مسلمانان هرچند اجازه ندارند با دشمنان خدا و پیامبرش دوست باشند، اما در عین حال زندگی مسالمتآمیز با آنان مانعی ندارد.
آیه 15 سوره لقمان نیز درباره «سعد بن ابی وقاص» نازل شده است. پس از اینکه او مسلمان شد، مادرش به او گفت: مگر خدا به تو نگفته که از پدر و مادرت اطاعت کنی؟ من نذر میکنم تا زمانی که تو از اسلام دست برنداری، اعتصاب غذا کنم. بعد از سه روز که چیزی نخورد و ننوشید، حالت غش به او دست داد. سعد پیش مادرش رفت و گفت: به خدا سوگند اگر صد جان هم داشته باشی و هر صد جانت یکبهیک در مقابل من از بدنت خارج شوند، من دست از اسلام برنمیدارم. مادر سعد وقتی فهمید که این کارش فایدهای ندارد، دست از اعتصاب غذا برداشت. (5)
همانطور که مشخص است هرکدام از این دو آیه مربوط به واقعهای خاص و مجزای از دیگری هستند و به هم ارتباطی ندارند تا تناقضی در کار باشد. چنانکه بررسی این دو آیه ـ با قطعنظر از سبب نزولشان ـ نشان میدهد که آنها هم از جهت موضوع و هم از جهت محمول، باهم متفاوتاند:
1. اختلاف در موضوع
آیه 22 سوره مجادله درباره پدر و مادری است که دشمن خدا و پیامبرش هستند؛ اما آیه 15 سوره لقمان درباره پدر و مادری است که مشرک هستند و فرزندشان را به شرک دعوت میکنند. «مشرک» یعنی کسی که غیر خدا را همتا و شریک او قرار داده است و چنین شخصی لزوماً باخدا و پیامبرش دشمن نیست؛
2. اختلاف در محمول
در آیه 22 سوره مجادله سخن از «مَوَدَّت» اما در آیه 15 سوره لقمان سخن از «مصاحبت و همراهی نیک» یا همان «حُسْن معاشرت» یا به عبارت سوم، همزیستی مسالمتآمیز است؛ و نیازی به گفتن ندارد که «مودت» و «حسن معاشرت»، نهتنها به یک معنا بلکه حتی باهم ملازم و همراه هم نیستند؛ چراکه میتوان با افراد مختلفی همزیستی مسالمتآمیز داشت، اما به هیچوجه به آنان علاقه، مودت و تمایلی (6) نداشت. (7) بهویژه که «مودت» صرف محبت، دوستی و مهربانی نیست، بلکه محبتی است که اطاعت و پیروی را به همراه میآورد؛ (8) لذا خداوند در قرآن از مسلمانان خواسته است که نسبت به اهلبیت پیامبر خدا صلیالله علیه و آله مودت داشته باشند:
بگو: از شما [در برابر ابلاغ رسالتم] هیچ پاداشی جز مودّت نزدیکان را [اهلبیت علیهمالسلام] را نمیخواهم. (9)
بنابراین، این دو آیه هم از جهت موضوع و هم از جهت محمول باهم متفاوتاند و نمیتوانند متناقض باشند:
قضیه 1: به دشمنان خدا، حتی اگر پدر و مادرت باشند، مودت نکن؛
قضیه 2: با پدر و مادرت، حتی اگر مشرک باشند، مصاحبت نیکو داشته باش.
پینوشتها:
1. سوره مجادله، آیه 22: ﴿ لاٰ تَجِدُ قَوْماً یُؤْمِنُونَ بِاللّٰهِ وَ اَلْیَوْمِ اَلْآخِرِ یُوٰادُّونَ مَنْ حَادَّ اَللّٰهَ وَ رَسُولَهُ وَ لَوْ کٰانُوا آبٰاءَهُمْ أَوْ أَبْنٰاءَهُمْ أَوْ إِخْوٰانَهُمْ أَوْ عَشِیرَتَهُمْ …﴾.
2. سوره لقمان، آیه 15: ﴿ وَ إِنْ جٰاهَدٰاکَ عَلىٰ أَنْ تُشْرِکَ بِی مٰا لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ فَلاٰ تُطِعْهُمٰا وَ صٰاحِبْهُمٰا فِی اَلدُّنْیٰا مَعْرُوفاً ... ﴾.
3. مقاتل بن سلیمان، تفسیر مقاتل بن سلیمان، محقق: شحاته، بیروت: دار احیائ الثراث العربی، 1423 ق، ج4، ص 265؛ فراء، یحیی بن زیاد، معانى القرآن، مصر: الهیئه المصریه العامه للکتاب، 1980 م، چاپ دوم، ج3، ص 142.
4. ابوالفتوح رازى، حسین بن على، روض الجنان و روح الجنان فی تفسیر القرآن، مشهد مقدس، آستان قدس رضوى، بنیاد پژوهشهاى اسلامى، چاپ اول، 1408 ق، ج19، ص 91.
5. طبرى، محمد بن جریر، جامع البیان فى تفسیر القرآن (تفسیر الطبرى)، بیروت، دارالمعرفه، چاپ اول، 1412 ق، ج21، ص 45؛ ابوالفتوح رازى، روض الجنان و روح الجنان فی تفسیر القرآن، ج15، ص 289.
6. مصطفوی، حسن، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، چاپ اول، 1368 ش، ج13، ص 64: «أنّ الأصل الواحد فی المادّه: هو تمایل الى شیء».
7. معرفت، محمدهادى، شبهات و ردود حول القرآن الکریم، قم، موسسه فرهنگى انتشاراتى التمهید، چاپ اول، 1423 ق، ص 255.
8. طوسى، محمد بن حسن، التبیان فی تفسیر القرآن، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ اول، بیتا، ج9، ص 556: «معنى یواده یوالیه ... و المواده الموالاه بالنصره و المحب».
9. سوره شوری، آیه 23: ﴿ ... قُلْ لاٰ أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلاَّ اَلْمَوَدَّهَ فِی اَلْقُرْبىٰ ... ﴾. احمد بن حنبل، فضائل الصحابه، بیروت، موسسه الرساله، چاپ اول، 1403 ق، ج 2، ص 669: «عن ابنعباس قال: لمّا نزلت ﴿قُلْ لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْرًا إِلاَّ الْمَوَدَّهَ فِی الْقُرْبى﴾ قالوا: یا رسول الله، من قرابتنا هؤلاء الذین وجبت علینا مودّتهم؟ قال: «علیّ وفاطمه وابناهما».