پرسش:
شبهه: در آیه 94 و 95 سوره بقره به یهود و نصارا میگوید اگر راست میگویید از خدا درخواست مرگ کنید! این چه استدلالی برای اثبات نظریه خویش است؟ اگر آیینی بر حق باشد باز هم چنین تقاضایی و طلب مرگ معقول نیست.
دوما به فرض که اهل کتاب تقاضای مرگ کردند اگر می مردند پیامبر میگفت چون بر خطا بودند خدا آنها را کشت. اگر نمیمردند پیامبر میگفت چون بر خطا بودند خدا دعایشان را مستجاب نکرد. لذا در چه صورتی ادعای پیامبر ثابت میشد؟
سوم اینکه اهل کتاب میتوانستند همین استدلال را به پیامبر برگردانند و بگویند اگر بر حق هستی از خدای طلب مرگ کن.
به نظر این استدلال منطقی و عاقلانهای نیست و اگر قرآن کلام خدا بود چنین استدلالی مطرح نمیکرد؟
پاسخ:
مردی خدمت امام حسن مجتبی علیهالسلام عرض کرد: چرا ما از مرگ بدمان میآید و آن را دوست نداریم؟ حضرت فرمودند: به خاطر اینکه شما دنیایتان را آباد و آخرتتان را ویران کردهاید و طبیعی است که دوست نداشته باشید از آبادی به خرابه بروید. (۱) اگر کسی مدعی باشد که بین او و بهشت تنها مرگ فاصله است، نهتنها نباید از مرگ بدش بیاید، بلکه باید آن را نیز دوست داشته باشد؛ چراکه مرگ مقدمه رسیدن او به بهشت است؛ بنابراین، اگر ثابت شود که این مدعی نهتنها مرگ را دوست ندارد، بلکه از آن بدش میآید، مشخص میشود که او برخلاف ادعایش، خودش را بهشتی نمیداند!
مخاطب آیههای 94 و 95 سوره بقره
توجه به آیههای قبل و بعد این دو آیه به ما کمک میکند که بفهمیم خداوند در این دو آیه چه کسانی را مورد خطاب قرار داده است. در آیه 92 خطاب به آنان آمده است که حضرت موسی علیهالسلام با آن همه معجزه برای شما آمد، اما شما گوسالهپرست شدید. سپس در آیه 93 به ماجرای کوه طور اشاره میشود. در آیه 97 موضوع دشمنی با جبرئیل علیهالسلام بیانشده است. همانطور که مشخص است همه این قضایا مربوط به یهودیان است؛ بنابراین، به قرینه سیاق و همچنین به قرینه موضوع این دو آیه که حرص شدید به زنده ماندن است، متوجه میشویم که مخاطب این دو آیه فقط بنیاسرائیل یا همان یهودیان هستند و نه مسیحیان. (2)
چرا خداوند از یهودیان میخواهد که آرزوی مرگ کنند؟
یهودیان مدینه برای فریب مسلمانان مدام ادعا میکردند که فقط ما
هدایتشده هستیم (۳) و درنتیجه تنها ما بهشتی میشویم. از نگاه آنان مابقی مردم ـ ازجمله مسلمانان ـ هرگز وارد بهشت نخواهند شد و همگی جهنمی میشوند!(۴) یهودیان مدعی بودند که پسران خدا و دوستان او هستند و به خاطر همین، خداوند آنان را عذاب نخواهد کرد!(5) یهودیان ادعا میکردند: ما هر گناهی که انجام دهیم، حتی تحریف کتاب مقدس، یا اصلاً جهنمی نمیشویم یا اگر هم جهنمی شویم، تنها چند روز محدود و کوتاه در آنجا خواهیم بود و بعد خیلی زود وارد بهشت میشویم. (6)
خدا در مقام رد این ادعاهای یهودیان از پیامبرش میخواهد که به آنان بگو: ﴿ قُلْ إِنْ کٰانَتْ لَکُمُ اَلدّٰارُ اَلْآخِرَهُ عِنْدَ اَللّٰهِ خٰالِصَهً مِنْ دُونِ اَلنّٰاسِ فَتَمَنَّوُا اَلْمَوْتَ إِنْ کُنْتُمْ صٰادِقِینَ ﴾؛ (۷) بگو: اگر سرای آخرت نزد خدا ویژه شماست نه مردم دیگر، پس چنانچه راستگویید مرگ را آرزو کنید.
در حقیقت، خداوند به یهودیان میگوید: اگر واقعاً راست میگویید که شما پسران و دوستان من هستید و به خاطر همین، شما هر گناهی هم که مرتکب شوید، من شما را به جهنم نمیبرم، اگر در ادعای خود صادق هستید که تنها شما هدایتشدهاید، سرای آخرت ویژه و خاص شما است و غیر از شما کسی وارد بهشت نمیشود و سایر مردم (دون الناس) همگی جهنمی هستند، پس چرا از خدا برای خود مرگ نمیخواهید تا هرچه زودتر وارد بهشت شوید؟ مگر میشود کسی مطمئن باشد که بلافاصله پس از مرگ وارد بهشت میشود اما برای مردن شتاب و آرزوی مردن نداشته باشد؟(۸)
بعد خداوند خطاب به مسلمانان میفرماید: ﴿ وَ لَنْ یَتَمَنَّوْهُ أَبَداً بِمٰا قَدَّمَتْ أَیْدِیهِمْ وَ اَللّٰهُ عَلِیمٌ بِالظّٰالِمِینَ ﴾؛ (۹) و آنان به سبب گناهانی که مرتکب شدهاند، هرگز مرگ را آرزو نمیکنند؛ و خدا به ستمکاران داناست.
یهودیان هرچند در مقابل شما مسلمانان ادعا میکنند که بندگان ویژه خدا هستند و به خاطر همین، خداوند آنان را به جهنم نمیبرد و حتماً بهشتی خواهند شد، اما خودشان بهتر از همه میدانند که این ادعاهایشان دروغ است و خداوند آنان را به دلیل گناهانی همچون تحریف کتاب مقدس و کتمان حقایقی همچون نبوت حضرت محمد صلیالله علیه و آله (در حالی که به خاطر بشارتهای پیامبران بنیاسرائیل ایشان را همچون پسرانشان میشناسند، (۱۰)) حتماً عذاب خواهد کرد و به همین دلیل، نهتنها برای مردن عجله ندارند بلکه هرگز آرزوی مرگ نخواهند کرد. (11)
مطابق آیه بعدی، یهودیان به خاطر علم به اینکه مردن همانا و گرفتار عذاب الهی و جهنم شدن هم همانا، حریصترین مردم به زنده ماندن هستند: ﴿ وَ لَتَجِدَنَّهُمْ أَحْرَصَ اَلنّٰاسِ عَلىٰ حَیٰاهٍ وَ مِنَ اَلَّذِینَ أَشْرَکُوا یَوَدُّ أَحَدُهُمْ لَوْ یُعَمَّرُ أَلْفَ سَنَهٍ وَ مٰا هُوَ بِمُزَحْزِحِهِ مِنَ اَلْعَذٰابِ أَنْ یُعَمَّرَ وَ اَللّٰهُ بَصِیرٌ بِمٰا یَعْمَلُونَ ﴾؛ (۱۲) و یقیناً آنان را حریصترین مردم به زندگی [درازمدت] خواهی یافت و [حتی حریصتر] از مشرکان. هر یک از آنان آرزومند است که ای کاش هزار سال عمرش دهند، ولی آن عمر طولانی دورکننده او از عذاب نیست؛ و خدا به آنچه انجام میدهند، بیناست.
آنان حتی نسبت به مشرکانی که منکر معاد هستند (و معتقدند جهان دیگری وجود ندارد و درنتیجه، مردن همانا و نیستی و نابودی برای همیشه هم همانا و مرگ را پایان همهچیز میدانند، (۱۳)) نسبت به زنده ماندن و نمردن حریصتر هستند.
خداوند در ادامه به علت این حرص یهودیان به زنده ماندن اشاره میکند و میگوید: آنان چون میدانند که مردن همانا و جهنمی شدن نیز همانا دوست دارند که همیشه زنده باشند، اما حتی اگر هزار سال نیز زندگی کنند، این زندگی طولانی نمیتواند آنان را از عذاب الهی نجات دهد و بالاخره به سزای اعمال بدشان خواهند رسید.
پس هدف این نبود که یهودیان آرزوی مرگ بکنند و بعد اگر مردند، حقانیت دین اسلام و اگر نمردند، حقانیت دین یهود ثابت شود؛ بلکه هدف این بود که مسلمانان بفهمند که یهودیان در این ادعا که مردن آنان همانا و وارد بهشت شدنشان هم همانا، صادق نیستند و حتی خودشان نیز واقعاً به چنین چیزی باور ندارند؛ نشان به این نشان که مگر میشود کسی خودش را قطعاً بهشتی بداند و مرگ را دروازه بهشت بداند اما حرص شدیدی نسبت به دنیا داشته باشد و از مرگ بدش بیاید؟(14)
حال پاسخ این قسمت از سوال هم مشخص می شود که آیا یهودیان نیز میتوانند استدلال آرزوی مرگ را علیه مسلمانان مطرح کنند؟
پاسخ منفی است؛ چراکه مسلمانان مدعی نیستند که به محض مردن مستقیماً وارد بهشت میشوند تا یهودیان بخواهند به آنان بگویند: اگر واقعاً به بهشتی بودن خود یقین دارید، پس آرزوی مرگ کنید. البته این عدم اطمینانِ مسلمانان به بهشتی بودن، بدین معنا نیست که آنان معتقد به حقانیت دین اسلام نیستند؛ چراکه مسلمانان بهخوبی میدانند صرف داشتن اعتقاد صحیح و ایمان به دین حق، باعث این نمیشود که شخص حتماً بهشتی شود؛ بلکه افزون بر ایمان درست، افعال آدمی نیز در سعادت یا شقاوت و درنتیجه بهشتی یا جهنمی شدن شخص، مؤثر است. به همین دلیل، در هیچ آیهای از آیات قرآن نیامده است که کسی بهصرف ایمان داشتن، بهشتی میشود؛ بلکه همیشه اموری همچون رعایت تقوا و انجام عمل صالح در کنار ایمان قرارگرفتهاند: ﴿ وَ اَلَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا اَلصّٰالِحٰاتِ أُولٰئِکَ أَصْحٰابُ اَلْجَنَّهِ هُمْ فِیهٰا خٰالِدُونَ ﴾؛ (۱۵) و کسانی که ایمان آوردند و کارهای شایسته انجام دادند، اهل بهشتاند و در آن جاودانهاند.
نتیجه:
اولاً مخاطب آیههای 94 و 95 سوره بقره یهودیان هستند و نه مسیحیان؛
ثانیاً بحث بر سر حق بودن یا نبودن دین اسلام نیست تا گفته شود چه ارتباطی بین حقانیت دین اسلام و آرزوی مرگ نکردن یهودیان است؟ بلکه بحث بر سر مدعای یهودیان ـ مبنی بر بهشتی بودن خود و اینکه هر گناهی که بکنند یا اصلاً به جهنم نمیروند یا اگر بروند چند روز بیشتر طول نخواهد کشید ـ است.
قرآن در مقام نقد این مدعای یهودیان میگوید: اگر واقعاً یقین دارید که مردن همانا و وارد بهشت شدن هم همانا، پس چرا نهتنها از خدا آرزوی مرگ نمیکنید، بلکه حریصترین مردم نسبت به زنده ماندن هستید؟ چرا بهشدت از مرگ میترسید و دوست دارید هزار سال زندگی کنید؟ مگر میشود کسی مرگ را دروازه ورود به بهشت بداند اما از مرگ متنفر باشد؟(16)
بنابراین، آیه اصلاً در مقام بیان این نکته نیست که اگر یهودیان آرزوی مرگ بکنند، حتماً میمیرند! بلکه میخواهد بگوید چون شما یهودیان از مرگ متنفر هستید، هیچگاه آرزوی مرگ نمیکنید و این آرزو نکردن شما بهترین دلیل مبنی بر این است که شما خودتان هم بهخوبی میدانید که به خاطر کارهای بدی که از پیش فرستادهاید، حتماً جهنمی خواهید شد و به خاطر همین، از مرگ متنفر هستید.
پینوشتها:
1. شیخ صدوق، محمد بن علی بن بابویه، معانی الأخبار، محقق: علیاکبر غفاری، قم، دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، چاپ اول، 1403 ق، ص 390.
2. مقاتل بن سلیمان، تفسیر مقاتل بن سلیمان، محقق: عبدالله محمود شحاته، بیروت، دارإحیاء التراث العربی، چاپ اول، 1423 ق، ج1، ص 124؛ سمرقندى، نصر بن محمد، بحر العلوم، محقق: عمر عمروی، بیروت، دارالفکر، چاپ اول، 1416 ق، ج1، ص 75.
3. سوره بقره، آیه 135.
4. سوره بقره، آیه 111.
5. سوره مائده، آیه 18.
6. سوره بقره، آیههای 79 و 80. ثعلبى، احمد بن محمد، الکشف و البیان المعروف تفسیر الثعلبی، محقق: نظیر ساعدی، بیروت، دارإحیاء التراث العربی، چاپ اول، 1421 ق، ج1، ص 237.
7. سوره بقره، آیه 94.
8. طبرانى، سلیمان بن احمد، التفسیر الکبیر: تفسیر القرآن العظیم، اربد اردن، دارالکتاب الثقافی، چاپ اول، 2008 م، ج1، ص 209.
9. سوره بقره، آیه 95.
10. سوره بقره، آیه 146؛ سوره انعام، آیه 20.
11. تفسیر مقاتل بن سلیمان، ج1، ص 124؛ طبرانى، التفسیر الکبیر:
تفسیر القرآن العظیم، ج1، ص 209.
12. سوره بقره، آیه 96.
13. سوره جاثیه، آیه 24.
14. ماتریدى، محمد بن محمد، تأویلات أهل السنه (تفسیر الماتریدى)، محقق: مجدی باسلوم، بیروت، دارالکتب العلمیه، منشورات محمدعلی بیضون، چاپ اول، 1426 ق، ج1، ص 513.
15. سوره بقره، آیه 82.
16. طبرسى، فضل بن حسن، مجمعالبیان فی تفسیر القرآن، محقق:
فضلالله یزدی طباطبایی، تهران، ناصرخسرو، چاپ سوم، 1372 ش، ج1، ص 320.