سلام
چطور مي توانم به خواسته هام برسم آخه هر کاری میکنم نمي توانم به خواستههای خودم برسم نمي دونم چيکار کنم ديگه خيلي بدشانسم هرکجا ميرم خشک ميشه ديگه خسته شدم آخه اين زندگي هست که ما داريم؟
پاسخ:
هميشه در نظر داشته باشيد نيرويي مافوق همه نيروها و قدرتها وجود دارد و آن وجود خداوند متعال و مهربان است که همه امور بر اساس حکمت و مشيت او اتفاق میافتد. البته تلاش ما نيز ستودني است؛ اما بايد ياد بگيريم تا در کنار درخواست، آرزو، دعا و افکار مثبت به خواست او راضي بوده و از مصلحت خواهي او خرسند و بابت تمامي داشتههایمان شکر گذار باشيم.
براي داشتن يک زندگي احساسي سالم، لازم است که به همه احساساتمان احترام بگذاريم و به آنها فرصت ابراز بدهيم. وقتي غم و ناراحتي به سراغ ما میآید، بايد به خودمان اجازه بدهيم که آن را بهطور کامل حس کنيم. این کار باعث میشود بفهميم که غم و غصه واکنشي بسيار طبيعي و عادي به فقدانهای زندگي است، نشاندهنده ايراد و اشکال ما.
البته خدمتتان عرض کنيم که:
ناراحتیهای شديد و طولانیمدت میتواند نشانه افسردگي باشد. افراد افسرده معمولاً احساس تنهايي و نااميدي میکنند و خودشان را به خاطر چنين احساساتي سرزنش میکنند.
براي تجربه زندگي شادتر توصيه میکنیم در آن تغييرات و تحولاتي ايجاد کنيد و براي رسيدن به آن تلاش کنيد و سعي کنيد از آن لذت ببريد اجازه ندهيد غم و اندوه بر زندگي شما تأثیر بگذارد شادماني و نشاط را به زندگي خود برگردانيد.
عمر گرانمايه آدمي مانند طوفاني سهمگين ميآيد و ميرود و ما هنوز اندر خم اين حقيقت تلخ هستيم که چه بايد کنيم؟! هدفمان چيست؟! آيندهمان به کجا خواهد رسيد؟! چگونه ميتوانيم لحظههاي شاد و بهیادماندنی، لحظههايي سرشار از عشق واقعي و محبت حقيقي براي خود و اطرافيان خويش خلق نماييم؟!
** دو جمله طلايي کاربردي براي شاد بودن:
1- شاد بودن و شادماني کردن، تنها از داشتن لحظههاي واقعي در زندگي سرچشمه ميگيرد!
2-شادي خريدني نيست! بلکه يک نوع مهارت و استعداد است!
اين دو جمله را حتماً به خاطرتان بسپاريد!
يادتان باشد که يکي از «مهارتهاي زندگي» که بايستي درباره آن نکاتي را بدانيد چگونگي شاد زيستن است که خود مهارت مهمي است.
** براي اينکه کمتر از دست اين بدشانسي فرضي رنج بکشيد بهتر است در مقابله با مسائل، طبق الگوي حل مسئله زير عمل نمایید:
1. مشکلات خود را دقيق تعريف کنيد و ازنظر اولويت، يکي که مهمترین است را مشخص کنيد.
2. تمام راههایی را که در جهت حل مشکل به فکرتان میآید يادداشت نمایید.
3. با دوستان، آشنايان و متخصصين (کساني که اولاً تجربه و علمدارند، ثانیاً مورد اعتماد و اطمينان هستند) مشورت کنيد و راهحلهای آنها را نيز يادداشت کنيد.
4. ميزان تواناییها و امکانات خود و ديگراني که حاضر هستند به شما کمک کنند را ليست کنيد.
5. محدودیتها، ضعفها و احتمال شکست هر يک از راههایی را که يادداشت کرديد، جلوي آنها بنويسيد.
6. از بين همه راهها، راهي که با توجه به توان و امکانات شما، بيشترين احتمال موفقيت، بهترين راه دسترسي و کمترين معايب و مشکلات را دارد، انتخاب کنيد.
7. مراحل پيمودن اين راه را مشخص کنيد و زمانبندی لازم براي هر مرحله را در نظر بگيريد. همچنين اقداماتي را که در هر مرحله نياز است که انجام دهيد مشخص نموده و آماده انجام آن شويد.
8. وقتي در مسير حل مشکل خود، تلاش میکنید يا در پي هدفي هستيد، بيشتر روي تلاش و مسيري که حرکت میکنید، تمرکز کنيد و به خاطر پيمودن راه، خود را تشويق کنيد. لطفاً موفقيت خود را باهدفتان ارزيابي نکنيد. بلکه موفقيت خود را با تلاشتان اندازهگیری کنيد. مثلاً اگر براي آزمون کنکور مطالعه میکنید، ميزان ساعات تلاش، برنامهریزی و پيوستگي زحمات شما قابلتقدیر است و بايد خود را به ميزان اين تلاشها تقويت و تشويق کنيد، نه با نتيجه کنکور و رتبه قبولي خود در کنکور.
9. درراه موفقيت، مرتب ميزان پيشرفت برنامه را بسنجيد و نقاط ضعف آن را برطرف کنيد. انعطافپذیری برنامه اگر در جهت انجام بهتر آن باشد، گام بلندي بهسوی هدف خواهد بود.
اگر طبق فرايند حل مسئله عمل کنيد، بهزودی متوجه میشوید اکثر آن چيزي را که تحت عنوان شانس بد، تعبير و تفسير میکردید، همان تنبلي، بیبرنامگی، عدم مشورت، عدم دقت، عدم تلاش، استمرار نداشتن، لذت طلبي افراطي و بلندپروازیهای آدمها بوده است.
موفق باشيد.