با سلام
حديثي از امام صادق وجود دارد که مي گويد:«قلب انسان حرم خداست ودر حرم خدا غير خدا را راه ندهيد.» پس بر اين اساس انسان بايد عشق و عاشقي را کنار بگذارد؟؟
پرسشگر محترم!
دغدغه شما براي فهم صحيح موضوعات ديني ستودني است. منظورتان از عشق و عاشقي چيست؟ گاهي افراد خيال ميکنند عاشق هستند درصورتيکه دچار هيجانات غريزه جنسي شدهاند. گاهي خيال ميکنند عاشق هستند درصورتيکه ازنظر عاطفي، وابستگي افراطي به يک شخصي پيداکردهاند. عشق از محبت زياد پديد ميآيد. محبت، پايه معرفتي دارد. معمولاً مردم وقتي از هم شناخت کافي پيدا کنند، از هم فرار ميکنند نه اينکه عاشق هم شوند. اگر هم فردي به ديگري محبت واقعي پيدا کند چون پايه اين محبت، معرفت است اولاً چنين حالتي، افراطي نخواهد بود ثانياً در راستاي محبت الهي خواهد بود چراکه اين فرد مخلوق و جلوه الهي است. نشانه و نمودي از آن حقيقت والاست.
آنچه در فيلمها و داستانها نشان ميدهند معمولاً همان وابستگي افراطي است که جرقه آن در نگاه و برخورد اول شکل ميگيرد. چنين حالتي به دليل آسيبهايي که دارد علاوه بر روانشناسي، ازنظر ديني هم مذمت شده است.
اينگونه عشقها (درصورتيکه اختياراً به آنها دامن زده شود) و لو اينكه توأم با غريزه جنسي نباشد بازهم نکوهش شدهاند: امام على «عليهالسلام»: كسى كه عاشق چيزى شود، چشم خود را كور و قلب خود را بيمار كرده است. عاشق با چشمى نادرست مىبيند و با گوشى ناشنوا مىشنود، شهوات عقل او را از كار مىاندازد و دنيا قلب او را مىكشد و نفس او خواستار بيچونوچراي آن مىشود (1). مفضل ميگويد از امام صادق عليهالسلام سؤال كردم كه عشق چيست؟ فرمودند دلهايي كه از ياد خدا خالي شود گرفتار محبت غير خدا ميشوند (2). در کل وابستگي شديد به غير خدا مطلوب نيست و آسيبهايي دارد به قول خواجه حافظ:
غلام همت آنم كه زير چرخ كبود ز هر چه رنگ تعلق پذيرد آزاد است
چنين حالتهايي در ابتدا کم هستند ولي با ادامه دادن، گفتن بهطرف مقابل، نزديک شدن بهطرف، فکر و خيالات و آرزو کردنها بيشتر ميشود! هرچند ممکن است اين دلبستگيها در ابتدا فقط احساسي و بدون تحريک غريزه جنسي باشد ولي در ادامه چنين تضميني وجود ندارد. نيروها و غريزههاي آدمي درهمپيچيدهاند و به رويهم اثر ميگذارند. شايد در ذهن تصور شود که احساس از غريزه جنسي جدا باشد ولي در عالم واقع اينطور نيست. وقتي احساسات هيجاني شد غريزههاي ديگر هم بياختيار به کار ميافتند. پيگيري اين حالتها تمامي ندارد. ابتدا نگاه، بعد از مدتي فکر و خيالات، بعدازآن درخواست کارهاي ديگر! بازهم آرامش پديد نخواهد آمد، بلکه درخواستها بيشتر ميشود! پس بهتر آن است که از همان ابتدا مديريت شود تا بهتدريج از بين برود.
موفق باشيد.
پينوشتها:
1. سيد رضي، نهجالبلاغه، مص: صبحي صالح، قم، هجرت، 1414 ق، خطبه 109، ص 160.
2. محمد بن علي بن بابويه، امالي (للصدوق)، تهران، كتابچي، 1376 ش، ص 668، ح 3.