گفته می شود شخصی به نام إمرءالقیس كه شاعر بوده و سی سال پیش از تولد پیامبر(ص) فوت كرده و در اشعار او آیه های 96 انبیاء،1ضحی،59صافات ،1،29،31و46قمر عینا وجود دارد آیا این مطلب صحیح است؟
این كه عبارت حقی بر زبان انسان یا موجودی رانده شود و خدا بازگوید یا سخن او نقل شود و ابطال گردد ، هیچ ایرادی ندارد و ركنی را مورد ضربه قرار نمی دهد.
آیاتی كه نام برده اید به شرح زیر هستند:
حَتَّي إِذا فُتِحَتْ يَأْجُوجُ وَ مَأْجُوجُ وَ هُمْ مِنْ كُلِّ حَدَبٍ يَنْسِلُون
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ وَ الضُّحي
[أَ فَما نَحْنُ بِمَيِّتينَ ] إِلاَّ مَوْتَتَنَا الْأُولي وَ ما نَحْنُ بِمُعَذَّبينَ
إِنَّا أَرْسَلْنا عَلَيْهِمْ صَيْحَةً واحِدَةً فَكانُوا كَهَشيمِ الْمُحْتَظِر
فَنادَوْا صاحِبَهُمْ فَتَعاطي فَعَقَر
اقْتَرَبَتِ السَّاعَةُ وَ انْشَقَّ الْقَمَرُ
بَلِ السَّاعَةُ مَوْعِدُهُمْ وَ السَّاعَةُ أَدْهي وَ أَمَر
اما در مورد ادعای شما كه اینها در اشعار امرء القیس آمده :
1. این كه در جایی خوانده باشيد بدون این كه مأخذ خود را معرفی كنید تا اعتبار یا بی اعتباری اش معلوم شود ، ارزشی ندارد زیرا ادعا بايد بر اساس دليل باشد . اگر در جایی چنین ادعایی شده ، لطفا مأخذ را معرفی كنید تا بررسی كنیم كه ارزش و اعتبار دارد یا نه؟ (از اين به بعد دقت داشته باشيد هر حرفي را بدون دليل نپذيريد ) اشعار امرء القیس كه این آیات در آنها آمده را بفرستید. ما در كتب چنین چیزی نیافتیم و اگر شما در جایی دیده اید كه شعری از او با آیه ای یكسان است ، برای ما هم بفرستید.
بله، بعض از مستشرقین بعض اشعار از شعرای جاهلی یافته اند كه از لحاظ معنا یا از لحاظ وزن با بعض آیات قرآن شباهت نزدیك دارد، از این رو گفته اند این آیات اقتباس از آن اشعار است .
مثلا در شعر امرء القیس آمده:
دنت الساعة و انشق القمر عن غزال صاد قلبي و نفر
آنها گفته اند آیه "اقتربت الساعه و انشق القمر اقتباس از این شعر است و مشابه این مورد چندین مورد دیگر بر شمرده اند . (1)
اگر كمی دقت شود با وجود تشابه بین این دو جمله ، تفاوت بسیار است و نمی توان آن را اقتباس نامید زیرا شعر امرء القیس بر مبنای تخیل شاعرانه است و می گوید: از این كه زنی غزال مانند و زیبا قلبم را شكار كرد و كریخت، قیامت نزدیك شد و ماه شكافت.
ولی آیه اخبار از حقیایقی است كه همه مشاهده كرده اند و پیامبر خبر داده است یعنی شكافته شدن ماه و دلالت این واقعه بر نزدیكی قیامت كه بعد از نبوت خاتم و دوره این دین می رسد .
2. بر فرض كه جمله هایی از قرآن در سخن فردی عینا آمده باشد ، مانعی ندارد هم چنان كه خود قرآن هم عباراتی در حد بعض ، یك یا چند آیه را از افراد مختلف
نقل می كند.
این كه عبارت حقی بر زبان انسان یا موجودی رانده شود و خدا بازگوید یا سخن او نقل شود و ابطال گردد ، هیچ ایرادی ندارد و ركنی را مورد ضربه قرار نمی دهد.
بله قرآن اعلام كرده كه سخن خداست و اگر باور ندارید كه سخن خداست ، به تنهایی یا به كمك هم سخنی مثل آن (2) یا ده سوره (3) یا حداقل یك سوره (4) مثل سوره های قرآن (خواه از سوره های كوچك باشد و خواه از سوره های بزرگ) بیاورید . اگر قبل از قرآن مانند یك سوره از سوره های قرآن بر زبان انسانی رفته باشد ، این به نوعی اعلام غیر خدایی بودن قرآن است اما گفتن عباراتی از قرآن توسط انسان هایی قبل از نزول قرآن هیچ عیب و ایرادی ندارد.
در قرآن از زبان منافقان آمده:
يَقُولُونَ لَئِنْ رَجَعْنا إِلَي الْمَدينَةِ لَيُخْرِجَنَّ الْأَعَزُّ مِنْهَا الْأَذَل (5)
یا از زبان انسان هایی دعاهای زیر حكایت شده است:
فَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَقُولُ رَبَّنا آتِنا فِي الدُّنْيا وَ ما لَهُ فِي الْآخِرَةِ مِنْ خَلاقٍ وَ مِنْهُمْ مَنْ يَقُولُ رَبَّنا آتِنا فِي الدُّنْيا حَسَنَةً وَ فِي الْآخِرَةِ حَسَنَةً وَ قِنا عَذابَ النَّارِ (6)
و ...
3. اما در مورد آیات بالا ؛ قرائنی حكایت دارد كه امرء القیس نمی توانسته آنها را گفته باشد زیرا :
آیه اولی در باره "یأجوج و مآجوج " و از نشانه های قیامت است كه او نه از یأجوج و مأجوج خبر داشته و نه به قیامت معتقد بوده و نه از نشانه های قیامت كه از علم غیب است ، آگاهی داشته است.
مورد دوم یا او با عبارت "بسم الله..." كلمه "والضحی" را گفته یا بدون آن.این كلمه به تنهایی قسمی است كه باید با مورد قسم بیاید تا معنا پیدا كند و به تنهایی معنایی ندارد.
عبارت "بسم الله ..." هم در عرب جاهلیت سابقه نداشته است.
آیه سوم هم عبارتی است كه با توجه به آیه قبل كه درون كروشه آورده ایم معنا می یابد و در باره قیامت و سخن كافران در انكار معاد است و اگر چنین كلمه ای گفته باشد ، گر چه بعید نیست ، اما ایرادی ندارد.
عبارت چهارم سخن خداست از عذابی كه بر قوم صالح نازل كرده و گفتن این عبارت توسط كسی غیر خدا نادرست و مصداق دروغ و ادعای نابجا و خنده دار است
عبارت پنجم سخن قوم صالح است كه یاور خود را فراخواندند و او هم آمد و شتر صالح را پی كرد. گفتن این جمله توسط او باید مناسبتی داشته باشد . كجا و كی و به چه مناسبتی گفته است؟
عبارت ششم در مورد "شق القمر" است و بعد از وقوع و انكارش نازل شده و گفتن آن توسط فردی كه آن زمان زنده نبوده، ممكن نیست.
آیه آخر هم خبر دادن راجع به قیامت است كه از غیب می باشد و جز خدا نمی تواند از غیب و قیامت خبر دهد.
پی نوشت ها:
1. عمر بن ابراهیم رضوان ، آراء المستشرقین حول القرآن الكریم ، ریاض ، دار الطیبه ، 1413 ق ، ج 1 ، ص 265 به بعد.
2. همان ، آیه 22-24.
3. طور (52) آیه 34.
4. هود (11) ایه 13.
5. منافقون(63) آیه 8.
6.بقره (2) آیه 200-201.
7. بقره (2) آیه 23.