در مورد آزادي اعم از آزادي بيان و آزادي فردي و اجتماعي ازنظر اسلام و جمهوري اسلامي را با سند بيان كنيد
همچنين كتاب هايي در اين زمينه معرفي كنيد
موضوع آزادي مقوله بسيار مفصلي است و همانطور كه بيان داشتيد، زير شاخه هاي زيادي نيز دارد و پرداختن به تمامي آنها در يك پاسخ نمي گنجد. ما به بخش آزاداي بيان پرداخته و شما را به مطالعه منابع ارجاع مي دهيم.
منظور از آزادي بيان آن است كه انسان ها در بيان انديشه و عقايد خود آزاد باشند و آزادانه اظهار نظر نمايند. در اسلام نه تنها «بيان» آزاد است، بلكه بيان بعضي مسايل واجب است. از مصاديق والاي آزادي «بيان» امر به معروف و نهي از منكر است. امر به مشورت و ترغيب به آن، يكي ديگر از احكام ملازم آزادي بيان و اظهار رأي و نظر افراد جامعه است. آن چه در روايات به طور خاص، آزادي بيان را يكي از وظايف مردم در قبال حاكم، مطرح كرده، عبارت «النصيحة لائمة المسلمين» است. امير مؤمنان(ع)، در اين باره ميفرمايند: «حق من بر شما اين است كه به بيعت وفا نمايند و درحضور و غياب نسبت به من خالص خير خواه باشيد».(1)
وجود آزادي بيان در جامعه، براي خيرخواهي حاكم و مصاديق آن (مانند انتقاد صحيح و سازنده همراه با شرايط آن) لازم است. مواردي نظير امر به جدال احسن «ادع الي سبيل ربك بالحكمة و الموعظة الحسنة و جادلهم بالتي هي احسن»، (2) و «ولا تجادلوا اهل الكتاب الا بالتي هي احسن»، (3) و امر و ترغيب به گزينش بهترين كلام «فبشر عباد الذين يستمعون القول فيتّبعون احسنه»، (4) بنابراين در انديشه اسلامي، در اصل ضرورت «آزادي بيان» و ثمرات آن و ضررهاي ناشي از منع آن، هيچ ترديدي نيست.
اما آيا براي «آزادي» حد و مرزي هست؟
در هيچ نظامي، آزادي بيان به صورت مطلق و بدون حد و مرز وجود ندارد؛ بلكه آزادي محدود و در چارچوب ارزشهاي پذيرفته شده در هر جامعه است. چارچوبها از هر نظام و جامعهاي تا نظام و جامعه ديگر، متفاوت است. مبتني بر جهانبيني و نظام فكري آن جامعه ميباشد.
«موريس دورژه» درباره چارچوب «آزادي» در دموكراسي مينويسد:
«آيا با اعطاي آزادي به دشمنان آزادي، به آن ها اجازه داده نميشود كه آزادي را در هم بكوبند؟ ... دموكراسي به مخالفان خود اجازه بيان عقايدشان را ميدهد؛ ولي تا وقتي كه اين كار را در چارچوب روشهاي دموكراتيك انجام دهند.»(5)
از آن جا كه جمهوري اسلامي مبتني بر آموزه هاي اسلام است، آزادي هاي منطقي و مشروع از جمله آزادي بيان وجود دارد، چنان كه در قانون اساسي انواع آزاديها به رسميت شناخته شده است؛ مشروط بر آن كه مخل به مباني اسلام يا حقوق عمومي نباشد.
در اصل بيست و چهارم قانون اساسي آمده است:
«نشريات و مطبوعات در بيان مطالب آزادند، مگر آن كه مخل به مباني اسلام يا حقوق عمومي باشد...».
در اصل بيست و ششم آمده است:
«احزاب، جمعيتها ،انجمنهاي سياسي صنفي و انجمنهاي اسلامي يا اقليتهاي ديني شناخته شده آزادند، مشروط به اين كه اصول استقلال آزادي وحدت ملي موازين اسلامي و اساس جمهوري اسلامي را نقض نكنند. هيچ كس را نميتوان از شركت در آن ها منع كرد يا به شركت در يكي از آنها مجبور ساخت ».
البته در ايران برخي از كاستي و مشكلات در باره آزادي بيان وجود دارد. اميد است كه كاستي ها برطرف شود.
براي مطالعه بيشتر در اين زمينه ر.ك:كاظم قاضيزاده، انديشههاي فقهي ـ سياسي امام خميني(ره)، مركز تحقيقات استراتژيك رياست جمهوري، چاپ اول خرداد 1377؛دفتر همكاري حوزه و دانشگاه، درآمدي بر حقوق اسلامي، انتشارات سمت، تهران 1368؛دكتر سيد محمد هاشمي، حقوق اساسي جمهوري اسلامي ايران، ج 1، نشر دادگستر، 1378؛ عبدالحسين خسروپناه، جامعه مدني و حاكميت ديني، انتشارات وثوق، 1379.
پي نوشت ها:
1. نهجالبلاغه، خطبه 34.
2. نحل(16) آيه 125.
3. عنكبوت(29)آيه 46.
4. زمر(39) آيه 17 و 18.
5. جامعهشناسي سياسي، موريس دورژه، ترجمه ابوالفضل قاضي، نشر ميزان، ص 343.