چرا اغلب مذاهب فقهی كلامی شیعه پس از امام جعفر صادق (ع) شكل گرفته اند؟ 4-ایا درست است كه ایشان موسس مكتب فكری و عقلی و فقه جعفری است؟دلیل این كار چه بوده؟ با تشكر
دليل اينكه در عصر آن حضرت فرقه هاي كلامي شكل گرفت آن است كه عصر امام صادق (ع) همزمان بود با انتشار علوم اسلامي و انساني از قبیل تفسیر، فقه، حدیث، كلام، انساب، لغت، شعر، طب، تاریخ، نجوم و غیر آن و نیز پیدایش افكار و اندیشه هاي مختلف، در این عصر از یك سو كتب فلسفي و كلامي از یوناني به عربي ترجمه شد. و از سوي دیگر افكار الحادي و به اصطلاح زندیق مسلكي رواج شایاني یافته بود، این ها خود عواملي بودند كه در آن فضاي باز سیاسي، تضارب آرا و برخورد اندیشه ها را فراهم كردومذاهب فقهی كلامی به وجود آمد.
نظر به اينكه در آن عصر در زمینه هر یك از علوم اسلامی نیز در میان دانشمندان آن علم اختلاف نظر پدید میآمد، مثلا در علم قرائت قرآن، تفسیر، حدیث، فقه، و علم كلام بحثها و مناقشات داغی در میگرفت و هر كس به نحوی نظر میداد و از آن عقیده طرفداری میكرد. پيرو اين اختلافات گروهي ديگاه هاي برخي را تقويت نموده و در اثر همين جانبداري ها فرق و مذاهب شكل مي گرفت. (1)
يكي از مهمترين دلائل شكل گيري فرق كلامي شيعه، غلوي است كه نسبت به امامان قائل شدند كه منشأ آن يا از روي ساده لوحي و يا از روي شيادي بوده است.
در فرقه اسماعيليه ابو الخطاب در حق امام باقر و امام صادق قائل، غلو می كرد. از اين جهت امامان او را طرد نمودند. اما او گر چه در انزوا از دنيا رفت اما پيرواني در اين عقيده داشت كه آنان در اثر همين عقيده به غلو در حق امامان، پيرو اسماعيل گشته و در حق او ديدگاه هاي غلو آميز داشتند و او را امام غائب پنداشتند. (2)
همان گونه كه در اثر افكار غلو آميز در باره امام صادق (ع) نيز برخي همين اعتقادات را داشتند مانند ناووسيه عنوان مشهور فرقه اي است از شيعه، كه تابعين عجلان و عبدالله بن ناووس بصري هستند و امام صادق (ع) را امام حي و غايب از انظار مي دانند و مهدي منتظر و قائم آل محمد (عج) مي شمارند و به عقيده اينها امام زنده هست.(3)
و يا واقفيه كه نام فرقه اي است كه در امامت حضرت امام موسي بن جعفر توقف كرده اند، بدين معني كه امامت را در آن بزرگوار ختم و آن حضرت را خاتم الائمه و امام حي، غايب، مهدي منتظر مي دانند(4)
نیز یكی دیگر از دلایل شكل گیری فرق قیام بزرگان مذهب در برابر ظلم و فساد حاكمان بنی امیه و بنی العباس بود مانند زید بن علی كه. درسال 121 هجری بر خلیفه اموی، هشام بن عبدالملك قیام كرد و گروهی بیعتش كردند و در جنگی كه در شهر كوفه میان او و كسان خلیفه درگرفت كشته شد.
زیدیه» پیروان زید شهید، فرزند امام سجاد(ع) میباشند
پیروانش او را پنجمین امام از امامان اهل بیت میشمارند(5)
و یا مانند كیسانیه كه پیرو قیام مختار، این فرقه شكل گرفت (6)
دوره زندگي امام صادق(ع) مصادف بود با اواخر حكومت امويان و اوايل خلافت عباسيان بود. به سبب درگيريها و اختلافاتي كه ميان اين دو خاندان به وجود آمده بود، فرصت خوبی برای فعالیتهای فرهنگی پدید آمد كه امام صادق(ع) از آن بهره گرفت. شيعه را توسعه داد.امام با تشكيل حلقات درس و تبيين معارف و مباني تشيع، به نشر و تبليغ اسلام پرداخت. روايات بسيار زيادي را بيان فرمود. به همين جهت حيات مجددي در كالبد شيعه دميده شد. معارف و احكام شيعه بيش از هر زماني مطرح گرديد. نظم و ترتيب خاص و ارزندهاي به شيعه داده شد. بدین جهت اين مذهب را به امام جعفر صادق منسوب مينمايند. زيرا علاوه بر تحكيم مباني آن، عمده احاديث اين مذهب- نسبت به امامان ديگر - از اين امام بزرگوار نقل شده است.
در مجلس درس ايشان هزاران تن شركت ميكردند. برخي از آنان مانند ابوحنفيه، مالك بن انس، جابر بن حيان و زرارة بن اعين، از اركان و بزرگان اهل سنت و شيعه به شمار ميآمدند.(7)
مرحوم جعفرشهیدی می نویسد:
" آن كه در اخبار فقه شيعه تتبع كند، خواهد ديد روايت هاي رسيده از امام صادق (ع) در مسائل مختلف فقهي و كلامي مجموعهاي گسترده و متنوع است. براي همين است كه مذهب شيعه را مذهب جعفري خواندهاند. گشايشي كه در آغاز دهه سوم سده دوم هجري پديد آمد، موجب شد مردم آزادانهتر به امام صادق (ع) روي آورند . گشودن مشكلات فقهي و غير فقهي را از او بخواهند. ... دانشمندان از هيچ يك از اهل بيت رسول خدا به مقدار آنچه از ابوعبدالله روايت دارند، نقل نكردهاند. هيچ يك از آنان متعلمان و شاگرداني به اندازه شاگردان او نداشتهاند. روايات هيچ يك از آنان برابر با روايت هاي رسيده از او نيست. اصحاب حديث نام راويان از او را چهار هزار تن نوشتهاند. نشانه آشكار امامت او خردها را حيران ميكند و زبان مخالفان را از طعن لال ميسازد." (8)
پی نوشت ها :
1. مهدی پیشوایی، سیره پیشوایان، قم، موسسه امام صادق (ع) ، 1379، چاپ یازدهم، ص352.
2. محمد جواد مشكور، فرهنگ فرق اسلامي ،ناشر آستان قدس رضوي، ص47.
3. شهرستاني، الملل و النحل، لبنان، دار المعرفة، ج1، ص166ـ167.
4. سبحاني، الملل و النحل، چاپ مؤسسه امام صادق (ع)، ج8، ص38.
5. فرهنگ فرق اسلامی، ص 214 - 216.
6. بـحـارالانـوار، ج 45، ص 345.
7. محمدجواد مشكور ، تاريخ شيعه و فرقههاي اسلام تا قرن چهارم، بی نام، ص 106 - 105 .
8. جعفر شهيدي، زندگاني امام صادق، ص61؛
رسول جعفریان، حیات فكری وسیاسی امامان شیعه، قم ، انتشارات انصاریان، 1384ش ، چاپ هشتم، ص 345.