پاسخ ارائه شده به سؤالِ یک پرسشگر با مشخصات خاص است. در صورتی که سؤال یا ابهامی برای شما ایجاد شده از طریق درگاه های پاسخگویی پیگیری فرمائید.
چرا خداوند از تولد انسان ها بعضي را نابينا و بعضي را بينا مي آفريند؟
هيچ حقي بر خداوند نداريم تا حق مطالبه آن را داشته باشيم و در نحوه اعطاي نعمت ها به خداوند گله كرده ، از او ناراضي باشيم و عدالت او را زير سوال ببريم .

اگر خداوند عدالت را براي همه يكسان مي داند چرا از همان ابتدا تولد انسان ها بعضي را نابينا و بعضي را بينا مي آفريند؟

در پاسخ به اين پرسش ابتدا تذكر اين امرلازم است كه عدالت در مشهورترين معناي كلامي خود عطا كردن حق هر صاحب حقي به اوست(1) بر اين اساس گفته مي شود كه صدق واژه عدالت فرع وجود "حق" است ، يعني اگر چيزي مستحق قرار گرفتن در مكان و جايگاهي باشد ، لازم است كه در همان جايگاه قرار بگيرد و گرنه اگر حقي در ميان نباشد ، عنوان عدالت و ظلم معنا ندارد .

 فرض كنيد شما تصميم گرفتيد به چند نيازمند كمك كنيد و اتفاقا به يك فقير 2000 تومان و به ديگري 1000 تومان داديد ؛ آيا فقير دومي مي تواند اعتراض كند كه چرا به او 2000 تومان دادي و به من هزار تومان ؟ مسلما خير ، زيرا او و فرد اول هيچ حقي به گردن شما نداشتند و شما از روي ميل دروني و به اختيار خود خواستيد كمكي به آن ها بكنيد ، حال با دليل يا بي دليل در كمك تفاوتي قايل شديد ، اين امر هيچ ربطي به عدالت و يا ظلم بر نمي گردد . نه تنها در حق فرد دوم بلكه در حق كسي هم كه هيچ به او نداديد، ظلمي نكرديد ، چون حقي در ميان نبود .

رابطه ما و همه موجودات با خداوند از همين قبيل است. هيچ حقي بر خداوند نداريم تا حق مطالبه آن را داشته باشيم و در نحوه اعطاي نعمت ها به خداوند گله كرده ، از او ناراضي باشيم و عدالت او را زير سوال ببريم .

 البته نحوه توزيع نعمت ها در بين بندگان هرچند با عدالت ارتباطي ندارد ، اما با حكمت خداوند در ارتباط است ، همان طور كه كمك شما به فقير از همين قبيل است ؛ در واقع اگر دليل معقولي براي تفاوتي كه بين دو فقير قايل شديد  نحوه رفتار شما حكيمانه خواهد بود. اگر بي هيچ دليلي چنين تفاوتي را مرتكب شديد ، كار نيك شما دچار صفت منفي بي تدبيري و بي حكمتي خواهد بود.مي شود گفت كه در نحوه انجام كار نيك تان حكيمانه برخورد نكرديد .

در مورد خداوند  هرچند عدالت و ظلم در مورد اعطاي نعمت ها به بندگان بي معناست ، اما  تفاوت ها كه به شكل هاي گوناگون مانند نعمت سلامت جسم يا رنج بيماري و معلوليت وجود دارد ، تنها در صورتي قابل قبول و منطقي و منطبق بر حكمت الهي هستند كه دليل قانع كننده اي داشته باشند و گرنه مي توان گفت خداوند در نعمت دادن به بندگان حكيمانه برخورد ننموده و نوعي تبعيض بي دليل را در عالم محقق كرده است ؛ اما در حالت كلي ابتدا بايد ديد كه اختلافات ناشي از چيست و اختلاف بين مردم از نظر نعمت‏هاي ظاهري به چه تناسب و معياري است ؟

البته بخش مهم اين تفاوت ها معلول علل خاص دنيايي خود است ؛ مثلا در مورد كودكان معلول اين امر نتيجه اموري همچون اشتباه يا كوتاهي يا ناآگاهي والدين است كه منجر به نقص عضو و معلوليت فرزند مي شود و لزوما خداوند بيماري يا نقص عضو كودك را اراده نكرده بود بلكه ساختار علّي و معلولي عالم به اين نتيجه منتهي شد . اما آيا همين ساختار قابل قبول حكيمانه يا به تعبيري عادلانه تلقي مي شود كه يك فرد بر اثر اشتباه ديگران به رنج و سختي بيفتد ؟

در پاسخ بايد گفت اراده‏ حكيمانه‏ خداوند بر آن است كه تحقق هر پديده‏اي را معلول علت خاصي قرار داده كه اين امر موجب قوام زندگي موجودات و از جمله انسان است. زيرا اگر اصل علّيت بر جهان هستي حكمفرما نبود، هيچ كاري نمي‏توانستيم انجام دهيم . هيچ تصميمي براي انجام كاري نمي‏ توانستيم بگيريم. در آن صورت، پديد آمدن هر چيزي از هر امر نامربوطي ممكن و محتمل بود.

 لازمه‏ نظام علت و معلولي حاكم بر جهان هستي، تحقق پديده‏ها به دنبال علت آن هاست، يعني همان گونه كه بر اساس نظام علت و معلولي، استفاده‏ بيمار عفوني از آنتي‏بيوتيك موجب سلامت يافتن و بهبود بيمار است، استفاده از اين دارو در هنگام بارداري  روي جنين اثر مي‏گذارد. موجب اخلال در آن و ناقص ‏الخلقه شدن نوزاد خواهد شد. همان گونه كه قانون جاذبه زمين موجب آسايش انسان ها و ساختن بناهاي  بلند و زندگي و حركت  روي كره زمين است، قانون جاذبه باعث مي‏شود كه اگر كسي از ارتفاع بپرد، با زمين برخورد كند و بميرد .

اما انتظار اينكه خداوند نتيجه علت هايي را كه به تولد يك نوزاد معلول منجر مي شود، به تولد نوزادي سالم دگرگون كند، انتظاري نامعقول است. زيرا اين كار و تغيير در عموميت قانون عليت به معني مانع شدن از امكان رشد و بالندگي در يك انسان، همچنين مانع شدن از تلاش براي رسيدن به نتايج علل مطلوب و مورد نياز بشر است .

به يقين اين كودك معلول به خاطر ناآگاهي يا سهل انگاري والدين خود گرفتار مشكلي سخت شده و بدون گناه به رنج و مشقتي افتاده است ، اما اين امر نيز نتيجه ناگزير ساختار عالم ماده و تاثير و تاثر انسان ها و بلكه همه موجودات از يكديگر است . چه ما بخواهيم و چه نخواهيم در عالم ماده موجودات مختلف از يكديگر تاثير و تاثر مي پذيرند و بخصوص انسان ها كه موجودات مختاري هستند از تصميمات و رفتارهاي يكديگر منتفع يا متضرر مي شوند .

مثلا همان گونه كه بسياري ازفرزندان از تمكن و توانايي مالي والدين خود يا موقعيت اجتماعي آنان يا كمالات جسمي و روحي ژنتيكي كه از آنان به ارث مي برند بهره مند مي شوند بدون آنكه خود هيچ نقشي در اين مساله داشته باشند ، برخي كودكان نيز از نقائص و صدمات ژنتيكي والدين خود متاثر مي شوند و معلول به دنيا مي آيند و اين امر ذوي ديگر سكه سلامت جسم و روح اكثريت نوزادان است و منطقي نيست كه نتايج مثبت اين فرايند را ببنيم و بپذيريم اما از نتايج منفي آن را نپذيرفته نادرست تلقي كنيم .

اما نكته مهم در اين ميان آن است كه در هر حال اين اختلاف وضعيت افراد در نعمت ها و توانايي ها و بهره مندي هاي دنيايي، از منظر خداوند مورد دقت و محاسبه بوده و اختلاف افراد در مسئوليت ها و تكاليف الهي از ايشان را هم رقم مي زند و خداوند وضعيت اين افراد معلول را متفاوت از ديگر افراد سالم در نظر مي گيرد تا اين تفاوت ها به نوعي تبعيض منتهي نگردد .

 در برخي روايات نقل شده: كساني كه به حكم  عوامل گوناگون اختياري يا غير اختياري، رنج و بلاي بيش تري را در دنيا متحمل مي شوند ، فارغ از تاثيرات مستقيم  بلايا و مصيبت ها در دوري از غفلت و دنيا طلبي و انحرافاتي از اين دست و زمينه هاي تربيتي كه  مشكلات به دنبال دارد، در برابر سختي ها اجر و پاداشي بي حساب را دريافت مي كنند كه در قيامت مورد حسرت ديگران خواهد بود .

در روايات متعددي آمده :«  در روز قيامت كسانى كه در دنيا با صحّت و عافيت به سر بردند، دوست دارند كه گوشت بدن آن ها را با قيچي در دنيا چيده بودند براى ثواب هايي كه  مى‏بينند به اهل بلا مى‏دهند. » (2)

پس افراد معلول اگر از  افراد معلول جسمي باشند بسته به ميزان توانايي هايشان تكاليف ومسئوليت هاي خود را دارند كه معين است و خداوند بر همان اساس آن ها را مورد محاسبه قرار مي دهد و در اين امر هيچ بي عدالتي در حق آنان روا داشته نمي شود بلكه اين تفاوت در نعمت ها و بهره مندي ها به طوري كاملا دقيق در زندگي ابدي و حيات اصلي جاودانه آخرتي افراد مورد محاسبه قرار خواهد گرفت.

پينوشتها:

1.  سيد محسن خرازى‏، بداية المعارف الإلهية في شرح عقائد الإمامية، مؤسسة النشر الإسلامي، قم ‏1417 ق‏، ج 1، ص 97.

2. شيخ حسن ديلمى‏، إرشاد القلوب إلى الصواب‏، شريف رضى‏ ،  قم‏، 1412 ق‏، ج 1، ص 42.