مگر تمامي اديان هدف شان هدايت مردم به سوي خدا نيست؟ هدف يكيست، راه چندتاست ؟
ما هم معتقديم كه دین خدا از آدم تا خاتم یكی است . اختلاف در دین وجود ندارد. همه پیامبران به یك مكتب دعوت میكردهاند. اصول مكتب انبیا كه دین نامیده میشود، یكی بوده است. اما بدان معنا نيست كه در هر زمان بتوان از هر دين و شريعتي پیروی نمود ؛ دليل امر آن است كه در بين شرايع تفاوت هاي روشني وجود داشت .
در واقع تفاوت شرایع آسمانی در شكل و ماهيت هم از جهت مقتضیات زمان و خصوصیات محیط و ویژگیهای مردمی كه بدان ها دعوت شدهاند و هم در سطح تعلیماتي كه ارائه مي دادند، متفاوت بودند. پیامبران بعدی شرايع كامل تري را به موازات تكامل بشر به آن ها عرضه مي نمودند .
همواره پيامبران بعدي در سطح بالاتری تعلیمات خویش را كه همه در یك محور كلي بوده، به توده جوامع بشري القا كردهاند؛ مثلاً تعلیمات اسلام در مورد مبدا و معاد و وجود خداوند و... با همه اديان در محورهاي كلي مشترك است. اما در عمق و گستره و جزييات با معارف پیامبران پیشین بسيار تفاوت دارد.
بشر در تعلیمات انبیا مانند یك دانشآموز بوده كه او را از كلاس اول تا آخرین كلاس بالا برند . هر پیامبری در هر دوره، یكی از مقاطع علمی و كمال انسانی را بر عهده داشته است.
مكتب پیامبران تدریجاً بر حسب استعداد جامعه انسانی عرضه شد تا بدان جا كه بشر رسیده است به حدی كه آن مكتب به صورت كامل و جامع توسط حضرت محمد (ص) عرضه شد.
از نظر قرآن آن چه وجود داشته و همه پیامبران عرضه كردهاند، دین بوده است، نه ادیان، قرآن دین خدا را از آدم تا خاتم یك جریان پیوسته معرفی میكند، نه چند تا، و یك نام روی آن میگذارد و آن "اسلام " است. البته مقصود این نیست كه در همه دورهها دین خدا با این نام خوانده میشد، بلكه مقصود این است كه حقیقت دین دارای ماهیتی است كه بهترین معرف آن لفظ اسلام است. (1) از این رو میگوید: "ان الدین عند الله الاسلام؛ دین نزد خدا اسلام است". (2) یا میگوید: "ابراهیم نه یهودی بود و نه نصرانی، بلكه حقجو و مسلمان بود". (3)
پس دین خدا كه از طرف پیامبران الهی عرضه شد، یكی بوده است، با آن خصوصیتی كه گفته شد . مردم در دورانهای پیامبران موظف بودهاند از شریعت پیامبر زمان خود پیروی نمایند، به لحاظ این كه در آن زمان آن دین به شكل كامل تر از زمان گذشته عرضه شد، اما با رسيدن به دوران خاتمیت و ارائه كامل ترين شريعت، همه مردم پس از بعثت رسول اكرم (ص) باید از دین او كه دین اسلام است ،تبعیت نمایند كه آخرین پیام الهی و كامل ترین آن ها است.
اصرار در باقي ماندن بر شيوه تعاليم و شريعت انبيای پيشين در چنين موقعيتي همانند اصرار يك دانش آموز بر دوباره و چند باره خواندن دروس يك سطح و يك مقطع تحصيلي است ،در حالي كه از او توقع مي رود به سطح بالاتري گام نهد . در نتيجه اين امر هم عملي غير منطقي و نامعقول بوده و هم با روح همه اديان يعني تسليم بودن در برابر خداوند منافات دارد . به هيچ وجه توجيه پذير نيست كه خداوند از ما تبعيت از شريعت جديد را بطلبد و ما اصرار بر عمل به شريعت سابق داشته باشيم .
بنابراین اولا دین اسلام شكل كامل تمام ادیان گذشته است. در حالی كه ادیان گذشته در زمان خود كامل و با رسالت پیامبر اسلام ناقص محسوب می شوند.
ثانيا روح همه اديان تبعيت و تسليم در برابر خداوند است . تسليم نه به شكل صوري و در تبعيت از دستورات پيشين، بلكه در عمل و در انقياد مطلق در برابر دستورات خداوند محقق مي شود .
وضعيت اديان آسماني و تعاليم و شريعت آنان به درستي و حقانيت و سلامت اصلي خود نماند.با گذشت زمان اختلاف اساسی و جوهری در ادیان از ناحیه پیروان و دانشمندان ادیان به وجود آمد . به خاطر ظلم و انحراف از حق و اعمال نظرهای شخصی، اختلافات عجيب و گسترده اي در دین را ایجاد كردهاند.
قرآن میفرماید: "آنهایی كه از حقیقت آگاه بودند، و با این حال در دین خدا اختلاف ایجاد كردند، انگیزهای جز طغیان و ظلم و ستم و حسد نداشتهاند". (4) بنابراین تحریف صورت گرفته در ادیان سابق، آنان را از حقانیت دستورات آسماني اديان دور كرده است.
هرچند اگر مردم مخصوصاً طبقه دانشمندان، تعصب و كینه توزی و تنگ نظری و منافع شخصی و تجاوز از حد حدود و حقوق خود را كنار بگذارند و با واقع بینی و روح عدالت خواهی ادیان را بررسی كنند، بسیاری ازحقایق روشن شده و اختلاف حل میشود. (5) اما در حقيقت نبايد از ياد برد كه ماهيت واحد داشتن همه اديان هم دليلي بر امكان تبعيت از هر دين ديگر نيست ، هر چند اعتقاد به تعاليم مشترك همه اديان از نظر اسلام معقول، بلكه لازم است . بحث اصلي در شريعت ها و روش هاي عملي در اديان است.
در نتيجه هر چند هدف يكي است اما از راهكارهاي موجود نمي توان به آن هدف رسيد . تنها راهكار رسيدن به آن هدف ارزشمند در زمان كنوني تبعيت كامل از دستورات دين اسلام است .
پینوشتها:
1.مرتضی مطهری، وحی و نبوت، ص 165،مجموعه آثار انتشارات صدرا ،تهران، 1374 ش ، ج 2 ،ص 181
2. آل عمران، (3) آیه 19.
3. همان، آیه 67.
4. همان، آیه 19.
5. مكارم شیرازي ، تفسیر نمونه ، دارالكتب الإسلامیه ، تهران، چاپ اول، 1374 ش ، ج 2، ص 351.