در مورد جنگ بني قريظه در ارشاد شيخ مفيد نقل شده:"پيامبر پذيرفته بود كه يهود بني قريظه با وجود خيانت بزرگي كه كرده بودند، ميتوانستند اسلام بياورند، تا از جنايات آنان صرف نظر كند و آنان به زندگي خود ادامه دهند، ولي لجاجت كرده، بر دشمني نسبت به اسلام پافشاري كردند!"
1-منظور از "خيانت بزرگ " چيست؟
2-منظور از "پافشاري" چيست؟
3-چرا پيامبر(ص) آنها را عفو نكرد؟
4-بر اساس مدارك مستند بگوييد "چه كساني" و "چند نفر" كشته شدند؟
لطفا جامع و مستند جواب دهيد.
متاسفانه در حال حاضر در جامعه اشخاصي به صورت ""گسترده"" از ماجراي بني قريظه براي ضربه زدن به پيامبر(ص)سوءاستفاده ميكنند
به گفتار زير توجه نمائيد:
1. ميان پيامبر و بنيقريظه و دو طايفه ديگر يهود، پيماني منعقد شده بود كه براساس آن، تعهد كرده بودند كه هرگز عليه پيامبر و ياران وي قدمي برندارند. با دست و زبان به آنان صدمهاي نرسانند، نيز اسلحه و مركب در اختيار دشمنان حضرت قرار ندهند. اگر برخلاف اين رفتار نمودند، پيامبر با آنان همانند دشمن رفتار نمايد. (1)
2. يهود بنيقريظه، در جريان جنگ احزاب، شهر مدينه را دچار ناامني كردند. براي ترساندن مسلمانان به خانههاي آنان ريختند. اگر مراقبت پيامبر نبود و گروهي را براي استقرار امنيت در شهر، از لشكرگاه به داخل شهر اعزام نميكرد، چه بسا نقشه شوم بني قريظه عملي ميشد. شهر به دست آنان سقوط ميكرد. مجاهدان مسلمان را ميكشتند و اموال شان را به غنيمت ميگرفتند. زنان و اولاد آنان را اسير ميكردند.(2)(خيانت بزرگ)
3. حكم تورات درباره جنگ چنين است: «هنگامي كه به قصد نبرد، آهنگ شهري نموديد، نخست آنان را به صلح دعوت نما، اگر آن ها از در جنگ وارد شدند، شهر را محاصره كن. چون بر شهر مسلط گشتي، همه مردان را از دم تيغ بگذران، ولي زنها و كودكان و حيوانات و هر چه در شهر موجود است، همه را به عنوان غنيمت بردار.»(3)
4. به روايت تاريخ مجازات يهوديان بنيقريظه، بر اساس حكم تورات انجام شد. سعد با بنيقريظه همپيمان بود و بنيقريظه پذيرفتند به هر صورت كه سعد داوري كند، بپذيرند. او داوري كرد مردان آنان كه در توطئه شركت داشتند، كشته شوند؛ زنان و كودكان اسير گردند؛ اموال شان در اختيار مسلمانان قرار گيرد. (4)
5. پيامبر پذيرفته بود كه يهود بني قريظه با وجود خيانت بزرگي كه كرده بودند، ميتوانستند اسلام بياورند، تا از جنايات آنان صرف نظر كند و آنان به زندگي خود ادامه دهند، ولي لجاجت كرده، بر دشمني نسبت به اسلام پافشاري كردند! (5)
6. پيش از بنيقريظه، پيامبر(ص) يهوديان بنيقينقاع و بنيالنضير را بخشيد؛ اما آنان رفتند و كفار قريش را تحريك كردند، كه جنگ بدر و احزاب را عليه مسلمانان راه انداختند . صدمات و خسارات زيادي به مسلمانان وارد شد! اگر مجدداً به يهوديان اجازه ميدادند كه از مدينه خارج شوند، باز عليه مسلمانان دست به توطئه و دشمني ميزدند.
7. گزارشها درباره تعداد كساني كه كشته شدند، بسيار متفاوت است. برخي تعداد آنان را چهل تن ذكر كرده و برخي بيش تر. ناهمگوني آمار، درستي گزارشها را زير سؤال ميبرد. (6)
كساني كه كشته شدند، جنگجويان و توطئهگران بنيقريظه بودند، نه افراد ديگر.
8. يهوديان، در طول تاريخ سعي كردهاند كه مظلوم نمايي كنند . آمار كشتههاي خود را كه توسط مخالفان به قتل رسيدهاند، همچنين چگونگي كشته شدن آنان را به صورتي جلوه دهند كه نشانگر مظلوميت و مقاومت آنان در راه عقيده و ايمان باشد! بر همين اساس درباره كشته شدگان يهود در جنگ جهاني دوم، آمار بسيار متفاوت و اغراق آميز است. برخي شش ميليون، بعضي هشت ميليون و حتي نه ميليون تن آمده،گروهي تعداد كشتهها را در اردوگاه «آشويتس» يك ميليون و 350 هزار تن نوشتهاند! در اردوگاههاي ديگر اختلاف نقلها متجاوز از يك ميليون تن ذكر كردهاند. (7)
در اين كه تعدادي از جنايتكاران و توطئهگران يهوديان بنيقريظه كشته شدهاند، ترديدي نيست، ولي چند نفر و چه افرادي بودند، توسط چه كساني و چگونه كشته شدند، جاي بحث و ترديد فراواني است.
از روحيه پيامبر (ص) و عفو و بخشش حضرت، ميتوان برداشت كرد سران يا جنگجويان شان (8) ( كه تعدادشان محدود بود) كشته شدهاند. در اسلام اسيران عادي را اعدام نمي كنند. اما كساني كه از سران دشمن به حساب مي آيند يا اگر آزاد شوند از دشمني و جنگ دست بر نمي دارند، حاكم اسلامي مي تواند آنان را به قتل برساند. يهوديان بني قريظه كه كشته شدند، جزو همين گروه بودند.
با توجه به مطالب بيان شده، آنان اسيران جنگي به معناي خاص آن نبودند، بلكه در واقع پيمان شكناني بودند كه از داخل به اسلام ضربه وارد كردند. حكم جاسوس را داشتند و جاسوس غير از اسير جنگي است.
اگر پيامبر(ص) آنان را عفو مي كرد، مجددا بر عليه اسلام ،توطئه مي كردند.
براي آگاهي بيش تر به كتاب: پيامبر و يهود حجاز، نوشته مصطفي صادقي و فروغ ابديت از آيت الله جعفر سبحاني، مراجعه نماييد.
پينوشتها:
1. فروغ ابديت، ج1، ص 466، جعفر سبحاني ناشر: مركز انتشارات دفتر تبليغات اسلامي سال چاپ 1370 ش.
2. همان، ص 155.
3. تورات،سفر تثنيه، فصل 20.
4. ارشاد، ج1، ص 98 ـ 99. شيخ مفيد، ترجمه رسولي محلاتي، تهران، انتشارات علميه اسلاميه.
5. همان، ص 103.
6. مصطفي صادقي، پيامبر(ص) و يهود حجاز، ص 184-192 ،قم، بوستان كتاب، 1382 ش، جاپ اول.
7. همان، ص 183.
8. جعفر مرتضي، الصحيح من سيرةالنبي الاعظم، ج12، ص 117. قم، دارالحديث للطباعه والنشر، 1426 ق، چاپ اول