آيا سحرو جادو از ديدگاه قرآن و روايات معصومين حقيقت دارد؟ اگر جواب مثبت است با چه منطقي و استدلالي فيزيكي يا متافيزيك قابل توجيه مي باشد؟
آري سحر حقيقت دارد و جزء اعمال خارق العاده است كه آثاري از خود در وجود انسان ها به جا مي گذارد وگاهي يك نوع چشم بندي و تردستي است وگاه تنها جنبه رواني و خيالي دارد.
براي اين كه با حقيقت سحر آشنايي بيشتري پيدا كنيد مطالب ذيل، شما را در اين بخش از پرسش كمك مي كند:
سحر در لغت به معناي كار لطيف، ظريف و عجيبي است كه علّت آن مخفي است و در عرف شرع به كاري ميگويند كه سبب و علّتش مخفي باشد و انسان خيال كند كه واقعيت دارد، ولي خدعه و فريبكاري باشد.(1)
سحر را با جادو و كهانت به يك معنا ميدانند. سحر گاهي تصرّف در چشم بيننده است كه چيزي را بر خلاف آن چه هست، به چشم او آورد و گاه كاري باشد كه چيزي را بر خلاف صورت و جنس آن مصوّر سازد كه غالباً همراه با نيرنگ و خدعه و تردستي و خيال پروري است.(2)
سحر با توجه به اسبابش داراي اقسامي است كه در ذيل به برخي از آن اشاره ميكنيم:
أ) سحر اسباب مادي محسوس دارد. اين سحر جزء علوم غريبه شمرده ميشود، مانند كساني كه به خوردن سم و مانند آن عادت كردهاند و سموم در آنها اثر نميگذارد و اين كار غير عادي در اثر تمرين صاحبان اين حرفه انجام ميگيرد.
ب) سحر اسباب مادي غير محسوس دارد. در اين قسم ساحران كارهاي مادي خارق العاده انجام ميدهند. اين امور مستند به يك سلسله علل و اسباب طبيعي و مادي است، ولي در اثر سرعت عمل، محسوس ما نيست، مانند كار شعبده بازان.
ج) سحر با اسباب معنوي در ارتباط است. اين قسم در اثر قدرت اراده و روح است كه ميتواند كار غير عادي نظير پيشگويي و ارائه غيب (خواه غيب مكاني و خواه غيب زماني يعني حادثهاي را را كه اكنون در آن مكان غايب يا حادثهاي را كه در زمان آينده اتفاق ميافتد) انجام دهد. البته اين قسم گاهي مطابق با واقع و گاهي غير مطابق با واقع است.
ارتباط با جنيان و ياري گرفتن از آنها در امور سحرآميز ميتواند از اين قسم باشد.
در برخي موارد، درست و نادرست بودن گزارشها براي اين است كه روح از جهان تجرّد است و اگر سرگرمي روح از عالم طبيعت كم شود، به جهان خود كه عالم غيب است سر ميزند و ميتواند از آن جهان ره آوردي داشته باشد، ولي چون معصوم نيست، گاهي بد ميفهمد و بد گزارش ميدهد و گاهي حق ميفهمد و حق گزارش ميدهد.(3)
اما بايد توجه داشت كه برخي از ساحران كه مدّعي سحر نوع سوّم اند، بازيگراني بيش نيستند و در قوه خيال انسان تصرف ميكنند و بر آدمي اثر خيالي ميگذارند، يعني گرچه سحر يك اثر واقعي بر آدمي ميگذارد، ولي اين اثر واقعي به صورت مستقيم نيست و دليلي بر وقوع آن نداريم، بلكه كانال اين اثر، قوّه تخيّل انسانها است. ساحران با كارهايي در خيال بيننده اثر ميگذارند و بيننده سحر اگر انسان ضعيفي باشد، بازار ساحران بسيار گرم خواهد بود، اما اگر انسان قوي باشد، خيال او به آساني در اختيار ساحران قرار نميگيرد.
به همين جهت است كه سر و كار ساحران دغل باز هميشه با خردسالان يا افراد ساده لوح است. ساحر در خيال بيننده اثر ميگذارد و آن گاه خيال بيننده در خود او اثر ميگذارد و احساس رفتار خاصي در او ايجاد ميكند. هر چه خيال تلقين شده قويتر باشد، اثرش روي فرد بيننده قويتر است.
علت امر آن است كه انسان از آن جا كه كارهايش را با اراده انجام ميدهد، ارادهاش بر علم او متّكي است. در واقع شخصي به مقتضاي علمش اراده ميكند. در اين حال فرقي نميكند كه علم او مطابق با واقع و حقيقي باشد يا اين كه تخيّلي و خلاف واقع باشد.
در هر صورت بر اساس آن علم، عمل ميكند، مثلاً اگر مار و عقرب در كنار شخصي كه تا كنون آن را نديده و نشناخته است بگذرد، هيچ گاه نميهراسد و فرار نميكند. انسان وقتي ميترسد كه چيزي را خطرناك بداند. بر اين اساس اگر ريسماني را ببيند و خيال كند كه مار است، از آن ميترسد و فرار ميكند، در حالي كه در واقع ماري وجود ندارد.
ساحر دغل كار نيز با تصرف در قوه خيال آدمي او را وادار ميسازد بر اساس تخيلات غير واقعي و حقيقي حركات و اعمالي را انجام دهد كه منشأش صور خيالي است، نه چيز ديگر.(4)
از بررسي كلمه سحر و مشتقات آن در قرآن به اين نتيجه ميرسيم كه سحر به دو بخش تقسيم ميشود:
- بخشي از سحر در حقيقت فريفتن، تردستي، شعبده بازي و چشم بندي است و حقيقتي ندارد، چنان كه قرآن ميفرمايد: «ريسمانها و عصاهاي جادوگران زمان موسي در اثر سحر، خيال ميشد كه حركت ميكنند».(5)
هم چنين آمده است: »هنگامي كه ريسمانها را انداختند، چشمهاي مردم را سحر كردند و آنان را ارعاب نمودند«.(6)
ب) برخي از انواع سحر به راستي اثر ميگذارد. آيه 102 سوره بقره داستان هاروت و ماروت را بيان ميكند و ميفرمايد: آن دو سحرهايي را به مردم ميآموختند، ولي آنان كه سحر را فرا ميگرفتند، بين مرد و همسرش جدايي ميانداختند: «فيتعلمون منها ما يفرقون به بين المرء و زوجه» يا «ويتعلمون ما يضرهم و لا ينفعهم؛ چيزهايي را كه به آنان ضرر ميرساند و نفعي نميبخشيد ميآموختند».
در اسلام از يادگيري سحر و انجام دادن اعمال سحر و جادوگري به شدت منع شده ، از نظر تمام فقهاي اسلام ياد گرفتن و انجام اعمال سحر و جادوگري حرام است.
علي(ع) ميفرمايد: «كسي كه سحر بياموزد، كم يا زياد، كافر شده است و رابطه او با خداوند به كلّي قطع ميشود».(7)
يادگيري سحر به قصد ابطال آن اشكالي ندارد، بلكه گاهي به عنوان واجب كفايي ميبايست عدّهاي سحر را بياموزند تا اگر مدّعي دروغگويي خواست از اين طريق مردم را اغفال يا گمراه كند، سحر و جادوي او را ابطال نمايد و دروغ مدّعي را فاش سازند.
يكي از ساحران و جادوگران كه در برابر انجام عمل سحر، مزد ميگرفت، خدمت امام صادق(ع) رسيد و عرض كرد: حرفه من سحر بوده است و در برابر آن مزد ميگرفتم.خرج زندگي من از همين راه تأمين ميشد و با همان درآمد، حج خانه خدا را انجام دادهام، ولي اكنون آن را ترك نموده و توبه كردهام. آيا براي من راه نجاتي هست؟
امام صادق(ع) فرمود: »عقده و گره سحر را باز كن، ولي گره جادوگري مزن«.(8)
از اين حديث استفاده ميشود كه براي گشودن گره سحر، آموختن و عمل به آن اشكال ندارد.
براي ابطال سحر مي توان از سوره ها و آيات قرآني بهره جست; مانند چهار سوره «يا أيها الكافرون»، «قل هو الله أحد»، «قل أعوذ بربّ الفلق»، «قل أعوذ بربّ النّاس». نيز مي توان از «آية الكرسي» و آيه كريمه «انّي توكّلت علي الله ربّي و ربّكم ما من دابّة الاّ هو آخذ بناصيتها إنّ ربّي علي صراط مستقيم»(9) استفاده كرد.
پي نوشتها:
1. بحارالأنوار، ج 56، ص 277.
2. سيد مصطفي دشتي، معارف و معاريف، ج 6، كلمه سحر، لغت نامه دهخدا، ج 8، كلمه سحر.
3. برگرفته از الميزان، علامه سيد محمد حسين طباطبايي، مؤسسه اعلمي للمطبوعات، ج 1، ص 327.
4. تفسير موضوعي قرآن كريم، آية اللَّه عبداللَّه جوادي آملي، مركز نشر اسراء، قم، چاپ اوّل، بهار 1378، ج اوّل، ص 111 – 115.
5. طه (20) آيه 66.
6. اعراف (7) آيه 161.
7. وسائل الشيعه، ج 12، باب 25، از ابواب ما يكتسب به، حديث 7، ص 107.
8. همان، حديث 1، ص 105.
9.سوره هود، آيه 55