براي روشن شدن اين نكته بايد بگوييم كه وقتي آيه اي نسخ مي شود در حقيقت، اين نسخ شدن دلالت بر موقتي بودن حكم آن آيه دارد همان حكمي كه ما آنرا دائمي فرض كرده بوديم در حاليكه از ابتدا و در علم الهي اين حكم به صورت صادر شده بود. در آيات قرآن هم مي بينيم كه برخي از احكام صادر شده در برخي آيات بوسيله ساير آيات نسخ شده، يعني آيات ناسخي نازل شده و موقتي بودن آيات منسوخ را بيان كرده اند؛ حال در اينجا اين سؤال پيش مي آيد كه وقتي كه آيه اي نسخ شد و حكم آن پايان يافت چه لزومي دارد در كتابي جهاني و جاوداني اين آيات منسوخ باقي بماند درحاليكه تاريخ مصرف حكم آن گذشته است؟!
پاسخ اين سؤال اين است كه گرچه يكي از پيام ها و اهداف آيات منسوخ، بيان حكم و وظيفه مكلفين در زمان عدم نزول آيه ناسخ است اما فايده و پيام هاي آيات منسوخ، منحصر به همين هدف نيست بلكه پيام هاي ديگري همچون دلالت بر اعجاز بياني ، تحدي و... به صورت جاودانه براي تمام مكلفين دارد و عدم علم و آگاهي ما نسبت به اين پيام ها به معناي عدم وجود پيام و فايده براي اين آيات نيست.
به عنوان نمونه وجود آيات ناسخ و منسوخ در قرآن، سير تدريجي و مراحل تشريع احكام را نشان مي دهد و اين خود، ارزش آموزشي و نيز تاريخي، ديني دارد و مراحل تكامل شريعت را بيان مي كند.(1)
پي نوشت ها:
1. آيت الله معرفت، التمهيد في علوم القرآن ، قم، مؤسسة النشر الاسلامي ، 1415ق، ج2، ص: 296