سلام..مشکل من مربوط به یه اشناییه اینترنتیه!. بیست و چهار سالمه و تا حالا با هیچ پسری دوست نبودم و ازین نظر به خودم افتخار میکردم.نزدیک دو سه ماه پیش یه وب زدم تا شعرها مو توش بنویسم.همون اوایل با پسری اشنا شدم که ازم دو سه سالی بزرگتربود .پسر خوبو با شخصیتیه به این شک نداشتم.ازش خواستم هروقت تونست نظرشو درباره شعرام بگه.نمیدونم شیطان گولم زد یا کنجکاوی و احساسات دخترونه ام بود یا دوس داشتم خوبی رو طرف خودم بیارم..تو این مدت ایشون خیلی کمکم کردن سوالاتمو جواب دادن تو موارد زیادی در مورد مسایل جامعه و بهبود وضعیت وب راهنماییم کردن.داشتیم صمیمی میشدیم.چندبار هم از طریق وب نه محیط چت روم شبا صحبت کردیم.اینو هم بگم ا ز اول من گفتم اهل دوستی های اونجوری نیستم و این دوستی ها مخالف عقایدمه و به خودم افتخار میکنم.گفتم به شما اعتماد داذم و غبطه میخورم به شما.نمیدونم چرا ازش تعریف میکردم ولی هر دو سعی کردیم حرفامون در چارچوب درستی باشه. اما تو این مدت متوجه شدم ایشون واقعا احساسیو پاکن به خودشم گفتم ادم پاکی هستی اونم گفت به من نگو پاک.اما من این حرفو زدم بهش. تا اینکه یه روز متن یه شعری از یه خواننده رو گذاشتم که میگف:از فکری که مریضه بهتره دوری باشه.... بعد این اساس کردم دیدم دلخور شده البته مستقیم نه من چیزی گفتم نه اون.این شعرو گذاشتم چون مخم هنگ کرده بود بین عقل و دل و احساسو منطق و وجدان مونده بودم.از حرفاش میفهمیدم که اونم مثه من گیج شده چون از یه طرف این شعرا و حرفای مثبتم از طرفی هم بهش گفتم برادر.! تا اینکه...یه پستی گذاشتم از شعر خودم با این مضمون که من مقصرم میرم تا تو خوب بمونی ..اونی که رفت لیاقت نداشت...رفتم تا تو نشکنی شاد باشی...اما احساس کردم اون به خودش گرفته .فک کرده من بهش توهین و بی ادبی کردمو گفتم تو لیاقت نداشتی.در صورتی که اخرین جمله بیتم گفتم من رفتم تا تو خوب بمونی ادم بده من بودمو تو خوب... بعد رفتم تو وبش دیدم حسابی اذیت شده.فک کرده بهش بیوفایی کردم بدبین شدم بی ادبی کردم نمک نشناسی کردم... حالا مشکل من اینه اگه واقعا با احساس پاک یه پسر بازی کرده باشم چی؟من که ازون دخترا نیستم؟ اون پسره خیلی خوبیه که همش تو فکرمه انگار به معیارام نزدیکه اما میدونم این جور فکرا و اشناییها اصلا عاقلانه نیس.وابستگیه فکریه.اما نمیدونم چرا نمیشه بهش فکر نکنم. همش میترسم که درباره من دچار سوئ تفاهم شده .فکر کرده من بهش توهین کردم به صداقتش به... اگه اینطور باشه اینا حق الناسه ؟یعنی اگه ازم رنجیده باشه و دلشو شکسته باشم؟ اگه به دخترا بدبین بشه و تو ایندش تاثیر یزاره من چکار کنم؟ ادم حساسیه غیر مستقیم تو نوشته هاش بود که دلش خون شده و افکارش بهم ریخته. به خدا دارم دیوونه میشم.. به دوست صمیمیم گفتم میخوام برم در جوابش یه متنی بزارم غیر مستقیم بگم سوئ تفاهمه من نمیخوام دل کسیو بشکنمو حلالیت بطلبم.اما گفت دیگه به وب نری بهتره. منم ازون روز دیگه نرفتم تا چیزی بگم.دارم میترکما هر لحظه یادم میاد چکار کردم باهاش دلم هری پایین میریزه. مساله دیگه اینه میترسم نتونم فراموشش کنم و تو ایندم تاثیر بزاره و همسر ایندمو با هاش مقایسه کنم و ... یه فکرایی تو سرم میاد که... در ضمن من اسم دانشگاه محل تحصیلمو با اسم کوچیکمو بهش گفتم همش میگم نکن پاشه بیاد پیدام کنه.پشیمونم نباید اینجور میشد.تازگیا دارم فکر میکنم شاید توهم منه که اون به من وابسته شده چون میگف احساس خاص داره و گیج شده و.. (شاید اصن اون بنده خدا منظوری نداره و من توهم زدم .احساس میکنم دوستیش پاکه) البته منم خیلی سوتی دادم هم تو شعرام هم حرفام. تو اینترنت درین مورد تحقیق کردم دیدم یهو بخوام ارتباطو قطع کنم برای هردو بهتره. الان نگرانم که ایا باید سوئ تفاهم رو برطرف کنم یا نه؟ برم غیر مستقیم بگم باید تموم میکردیم یا نه تا خدای نکرده چیز بدی پیش نیاد؟ چون از عاقبت این دوستی میترسیدم.به خودم میگم خوب شد این دلخوری پیش اومد وازم دلخور شد.ایجوری برای حفاظت پاکی خودش بهتره.هرچند کلی سوال و ابهام ازش تو ذهنم موند. ولی احساس میکنم اذیتش کردم و حق الناس برام مونده.نباید میرنجوندمش. حرفام بچه گونه و احساسی بود نه؟ خیلی بی عقلم نه؟ ببخشید طولانی شد حرفام.لطفا کمکم کنید بگید کارم درسته که یهو قطع کردم این دوستیو؟ . حالا دارم میفهمم چرا دین ما دوستیهای دختر و پسر رو مجاز نکرده به خاطر این سردرگمی ها گیجی ها و بازی با احساس.حالا هم که دارم فک میکنم با احساس یکی بازی کردم.دیگه به خودم افتخار نمیکنم چون فک میکنم به کسی توهین و بی ادبی کردمو احساس پاک کسی رو مسخره کردم. باتشکر از وقتی که گذاشتید.التماس دعا.
خواهر گرامي؛ خوشبختانه به نظر مي رسد انسان فرهيخته و با استعدادي مانند شما، به خوبي با مضرات ارتباطات اينترنتي آشنا باشد. همانطور كه گفتيد دين مبين اسلام به دليل همين سردرگمي ها و غلبه احساسات است كه مانع از برقراري ارتباطات دور از چشم بزرگترها مي شود. غالبا كسي كه همدم و هم صحبت خود را از طريق فضاي مجازي بر مي گزيند، انتخابش ابتدا بر اساس گفته هاي او است و چون اغلب، احساسي و عاطفي برخورد مي كند، به سخنان غيرواقعي طرف مقابل يا تناقض هاي گفتاري وي توجه ندارد و پس از گذشت مدتي دچار عشق مجازي و به تدريج وارد مرحله بعدي ارتباط مي شود. حتي گاها پس از مدتي، ارتباط از چت روم به ارتباط تلفني كشيده مي شود و همچنان شيفته گفتار وبيان او اوست تا سرانجام زمان ديدار فرا مي رسد. بسياري از مردان سود جو بر اساس همين ويژگي احساسي دختران جوان، پس از جذب آنها و همچنين پس از نقش بازي كردن ها و قهر و آشتي هاي متعدد، طعمه خود را آماده پذيرش هرگونه شرايط تحميل مي كنند. بر اين اساس موارد بسياري بوده كه پس از ملاقات دو طرف، با ديدن يك ديگر شوكه مي شوند (بيشتر دختر شوكه مي شود)؛ زيرا متوجه مي شوند كه هيچ گونه سنخيتي با هم ندارند؛ اما چون پيش تر دلبسته و عاشق هم شده اند پذيرش واقعيت (عدم همتايي با فرض اينكه قصد ازدواج داشته باشند) برايشان سخت است؛ چرا كه عشق آنها را كر و كور كرده. در مواردي هم متوجه عدم همتايي مي شوند و آن را مي پذيرند؛ اما به سبب ترحم، گاهي ترس از نفرين طرف، گاهي تهديد طرف به خودكشي و ... به ازدواج با او تن مي دهند كه روشن است عاقبت چنين ازدواجي چه خواهد بود.
بنابراين از شما مي خواهيم به نكات ذيل توجه كنيد.
1. به هيچ عنوان از نفرين يا سخنان احساسي او ترسي به دل راه ندهيد. زيرا نفرين يا هر چيز ديگري حق شما نيست. و مطمئن باشيد كه خداوند هيچ اثري به نفرين يا آه او نخواهد داد. قطعا اين فرد به عنوان پسر در قبال اين ارتباط مسئوليت بيشتري داشته و بايد بر اساس عقل و منطق بپذيرد كه ادامه اين ارتباط هر چند به ظاهر سالم مي تواند مشكلاتي كه شما گفتيد را به همراه داشته باشد. بايد بدانيد كه اگر خدايي نكرده اين ارتباط باعث مقايسه همسر با ايشان گردد، اين فرد مسول مستقيم خواهد بود. پس مي بينيد كه قطع اين ارتباط نه تنها بد نيست، بلكه به نفع هر دوي شماست.
2. در نتيجه سعي كنيد با اين احساس كه با احساسات او بازي كرده ايد مبارزه كنيد. ديگر نبايد از كلمات منفي بر عليه خودتان استفاده كنيد. اين كه مي گوييد ديگر به خودتان افتخار نمي كنيد مي تواند ناشي از بروز رگه هايي از افسردگي باشد. البته لازمه چنين ارتباطاتي هم افسردگي است كه اگر قطع اين ارتباط صورت نمي گرفت، دير يا زود تبديل به افسردگي اساسي مي شد. پس به خودتان و تصميمتان بباليد و اين تجربه تلخ را به فال نيك گرفته و از تكرار آن جلوگيري كنيد. قطعا با وجود مزاياي خوبي كه فضاي مجازي براي مطرح كردن هنر و شعر دارد، مضراتي هم دارد كه مضرات آن براي دختر مجرد و جواني مانند شما بسيار بسيار بيشتر و مخرب تر است.
3. شما مي توانيد با دستنويش كردن اين شعرها و جمع آوري آنها در يك مجموعه و سپس با اصلاح آن در طي ساليان بعد، مجموعه اي از اشعار داشته باشيد كه بعد از چند سال قابليت چاپ و حتي تكثير براي استفاده ديگران را دارد. پس باز تاكيد مي كنيم به اين هنر خود بباليد و از آن در راه درست استفاده كنيد.
4. در پايان به شما توصيه مي كنيم به هيچ عنوان حتي براي وداع يا خداحافظي با اين فرد تماس نگيريد. بازگشت شما مساوي است با شروعي جديد در ارتباطات كه پاياني جز بدنامي يا بي آبرويي ندارد. اين را تجربه هاي مشاوره اي ما و همكاران ما اثبات كرده است.
موفق باشید.