مادر زنم (خاله من) با طعنه زدن به افرادی که مهمان من میشوند باعث شده کسی رغبت نکند به خانه ما (در شهر دیگری ساکن و از خانواده هایمان دور هستیم) بیاید. همچنین ایشان ظاهراً قبول ندارند که اختیار زن با شوهر است و با حرفهایش خانواده مرا تحریک میکند. با دیه ای که به خاطر مصدومیت ناشی از تصادف خانمم از بیمه گرفتیم خانه ای خرید کردیم. خانواده ام نگرانند که مادر زنم در آینده به دلیل اینکه چند دانگ خانه مال دخترش است مشکلاتی ایجاد کند. مثلاً دخترش را تحریک به گرفتن اجاره از من کند (در فامیلمان چنین موردی وجود داشته) و یا اینکه استقلال من در مدیریت خانواده را با تحریک دخترش کم کند و حرفهایی از این قبیل که با توجه به اخلاق مادر زنم بعید نیست. حالا خانواده ام از من میخواهند که از خانه را فروخته و پول همسرم را به او برگردانم. بطوریکه مادرم تهدید کرده در صورت انجام ندادن این کار هرگز به خانه من پا نم گذارد. این مسئله در حال تبدیل شدن به معضلی اساسی در زندگیم است که ممکن است کار را به جای باریک بکشاند. خواهشمند است راهنمایی بفرمایید. با توجه به توضیحات مذکور آیا به صلاح هست در خانه ای زندگی کنیم که تمام یا بخشی از آن به اسم همسرم است. و آیا از نظر شرعی و اخلاقی باید به درخواست مادرم عمل کنم. ببخشید سئوال طولانی شد.

با سلام و تشكر از ارتباط شما با مركز ملي پاسخگويي به سوالات ديني
یکی از مهمترین علل اختلاف بین همسران، دخالت دیگران و اعمال سلیقه شخصی در زندگی آنهاست. یعنی دخالت های فامیل مثل مادر یا مادر بزرگ پدر یا پدر بزرگ خواهران برادران و یا حتی بیگانگان سبب می شود که آنها در اموری که به حسب ظاهر با هم اختلافی نیز ندارند به مرور زمان اختلاف افتد.
از جمله دخالت های تهدید کننده‌ی سلامت روانی خانواده، عدم احترام به استقلال فرزندان پس از ازدواج است. یعنی گاهی والدین به استقلال فرزندانشان احترام نمی گذارند و به خود اجازه هرگونه مداخله را می دهند. دراینگونه موارد والدین به تمایز خود از فرزندان خویش نرسیده اند. البته در مواردی هم مشاهده می شود که فرزندان به تمایز خود از دیگری نرسیده اند. یعنی برای هر کاری با والدین خود اجازه می گیرند. باید توجه داشت که نباید مسائل زناشویی را و به قولی مسائل درون خانواده را با خانواده های اصلی در میان گذاشت. زمانی که مامشکلاتمان را با افراد در میان می گذریم در واقع اجازه دخالت را به آنان می دهیم.
و اما چه باید کرد:
1-خانواده درمانگران سیستمی بر این اعتقادند که وقتی دختر و پسری با هم ازدواج می‌کنند از سیستم قبلی خود که خانواده های اصلی هستند جدا می‌شوند و بنای سیستم جدیدی را می ریزند، و بدینسان یک سیستم جدید شکل می گیرد. هر سیستم برای بقاء نیاز به رعایت قوانین خاصی دارد که اگر رعایت نشود سیستم از هم می پاشد. یکی از قوانین سیستم اینست که اعضاء نباید اجازه دخالت افراد خارج از سیستم را در سیستم خودشان بدهند، یعنی زن و شوهر باید بطور مودبانه و قاطع به خانواده های خود تفهیم کنند که اگر دوستشان دارند از دخالت بپرهیزند، و در صورت نیاز به مشورت با آنها حتما اطلاع خواهند داد. در قرآن کریم حتی دادن مشورت به زوجین منوط به تقاضای آنها از دیگران شده است. یعنی هیچ کس نباید به خود حق دهد که در زندگی دیگران دخالت کند و لو اینکه پدر و یا مادر زن و شوهر باشند. شعار معروف زوج درمانگران اینست که وقتی دختر و پسری با هم ازدواج کردند به معنی اینست که به همدیگر سلام می کنند و به پدر و مادر خود می گویند، خداحافظ البته خداحافظ به معنی این نیست که دیگر آنها را نمی خواهند ببینند، بلکه به این معنی است که حالت قبلی که من دختر و یا پسر شما بودم و مطیع شما و هرچه شما می گفتید من باید گوش می کردم به پایان رسید. الان من خودم شوهر و یا زن یک خانه هستم و مستقل شده ام.
2- یکی دیگر از راه حل ها، فرستادن علایم و سیگنال ها از طرف زوجین به خانواده هایشان است. ابراز محبت و علاقه به یکدیگر در مقابل دیگران. مثلا صدا زدن یکدیگر با لغات و کلمات محبت آمیز. البته این، مستلزم خطاب کردن یکدیگر با لغات محبت آمیز در خانه است.
3- علاوه بر اینها نحوه تعامل با خانواده مهم است.افراد مسن دوست دارند به سخنانشان توجه شود. بهتراست به سخنان آنان خوب گوش دهید و حتی خلاصه سخنانشان را مجددا تکرار کنید تا آنها بفهمند که شما گوش می دادید.قول دهید که حتما به حرفهایشان فکرمی کنید.گفتن جملاتی مثل:"به حرفهای شما فکرمی کنم. ولی در مورد تصمیم گیری دوست دارم همسرم نیز نظر بدهد. چنانچه مورد توافق ما بود حتما اقدام خواهیم کرد" بسیار مناسب است.
با توجه به این نکات می گوییم:
متاسفانه برای ما ننوشته اید که همسرتان تا چه اندازه از مادرشان تاثیرپذیرند؟ آیا ایشان چون ما و شما بر این عقیده اند که مسائل درون خانواده را نباید با خانواده های اصلی در میان گذاشت یا نه ؟ آیا ایشان با ما در این که، در میان گذاشتن مشکلات با افراد مساوی است اجازه دخالت را به آنان، هم نظرند یا نه؟ اگر ایشان دراین موارد و سایر مواردی که گفتیم با ما و شما هم عقیده و هم نظر باشند، مشکلی نیست. زیرا در فرضی که مادر ایشان نیز اقدام به تحریک نماید اما از آن جایی که ایشان آگاه به مسئله هستند با درایتی خاص و نیزکمک شما می توانند از اعمال نظرو دخالت های مادر خود در زندگیتان جلوگیری کند و با گفتن جملاتی نظیر "به حرفهای شما فکرمی کنم. ولی در مورد تصمیم گیری دوست دارم همسرم نیز نظر بدهد. چنانچه مورد توافق ما بود حتما اقدام خواهیم کرد" به ایشان می فهماند که نباید در زندگیتان دخالت کند.
سخن در مورد برخورد با مادرتان نیز همین است.
اما در صورتی که همسرتان به تاثیر از مادر در مواردی که گفتیم با ما و شما هم عقیده و هم نظر نیستند، لازم است ضمن تماس با گروه مشاوره بخش تلفنی به شماره (09640) راهکارهای اقناعی ایشان دراین زمینه و همفکری و همسویی ایشان با خودتان را جویا شوید.
نکته:
در این زمینه فراموش نکنید که برخورد شما با همسرتان در تمام مراحل زندگی باید به گونه ای باشد که به هیچ عنوان تحت تاثیر دیگران قرار نگیرد. تنها راه آن هم محبت به ایشان است. یعنی همسرتان را تحسين كنيد. همان گونه که شما هم به عنوان یک شوهر، آرزو دارید كه ایشان شما را تحسين كند. اين نخستين نياز او در خانه است. او با شما ازدواج كرد ،چون می‌اندیشید بهترين همسر دنيا هستيد. او به حمايت و تمجید شما نياز دارد. براي آن‌كه هميشه با شور و نشاط باشد، و گرنه به زندگی اش بي‌رغبت می‌شود و به دنبال آن دخالت های دیگران سبب مشکلات بعدی می شود. از همين حالا تصميم بگيريد كه وجود شوهر را در منزل جدي بگيريد. هنگامي كه صحبت می‌كند، تحسين‌اش كنيد. به چيزي كه می‌گويد توجه كنيد. اجازه دهيد كه احساس كند خيلي به او اهميت می‌دهيد. همه مردها صفات قابل تحسيني دارند. همچنين می‌توانيد از هوش و عقل و درايتش، از اخلاق خوبش، از وقت‌شناس بودنش و... تعريف و تمجيد كنيد. دراین صورت از مشکلات بعدی نیز جلوگیری کرده اید.