با سلام خسته نباشید سوال بنده اینست که چه تفاوتی بین رابطه ازدواج موقت دو نفر و رابطه ی دوستی بین دو نفر هست؟ ایا هر دو برای مدت کوتاه و صرفا برای تامین نیازهای جنسی و عاطفی دو طرف انجام نمی شود؟ ازدواج موقت چه مزیتی دارد که آنرا حلال می سازد؟ آیا در رابطه ی بین دو نفر وجود توافق و رضایت دو طرف برای تامین جسمی و روانی یکدیگر کافی نیست؟ ایا این نوع رابطه که با احساس بیشتری همراه است بر ازدواج موقتی که غالبا با بنای معاملاتی و قراردادی انجام می گیرد ترجیح ندارد؟ ایا اگر فرضا بنده با شخصی ارتباطی داشته باشم بدون اینکه قصد ادامه زندگی با ایشان را داشته باشم می توانم این رابطه را یک ازدواج موقت بدانم؟
پرسشگر گرامي! از اين با اين مركز تماس گرفتيد و مشكل را با ما در ميان گذاشتيد سپاسگزاريم. يقين داريم كه شما جوان فهميده ، كنجكاو و پايبند به اعتقادات ديني هستي . چه اگر غير اين بود راه ديگري در پيش مي گرفتي و خود را نيازمند به پرسش و تحقيق نمي ديديد.
خواهر گرامي ! شايد ندانيد كه طرح شما دهها سال پيش توسط يكى از قضات محاكم جوانان انگليس بنام" بن بى ليندسى" تحت عنوان" زناشويى دوستانه" يا زناشويى آزمايشى مطرح شد. و برتراند راسل آن را با شرايطي قابل بررسي و پذيرش قرار داد.(1) اين طرح به مدت چند دهه در سر زمين هاي غربي به اجرا درآمد اما نتايج حاصله از آن موجب اعتراض بسياري از جامعه شناسان غربي -حتي شخص راسل شد. اگر مايليد از آثار ونتايج اجراي اين طرح در آمريكا و جوامع غربي اطلاعي داشته باشيد آماده ايم در صورت درخواست اطلاعاتي در اختيارتان قرار دهيم. اما در آغازپاسخ تان مي گوييم: شكي نيست كه غريزه جنسى يكى از نيرومندترين غرائز انسانى است، تا آنجا كه پارهاى از روانكاوان آن را تنها غريزه اصيل انسان مىدانند و تمام غرائز ديگر را به آن باز مىگردانند.
اكنون اين سؤال پيش مىآيد كه در بسيارى از شرائط و محيط ها، افراد فراوانى در سنين خاصى قادر به ازدواج دائم نيستند، يا افراد متاهل در مسافرتهاى طولانى و يا ماموريتها با مشكل عدم ارضاى غريزه جنسى روبرو مىشوند.
اين موضوع مخصوصا در عصر ما كه سن ازدواج بر اثر طولانى شدن دوره تحصيل و مسائل پيچيده اجتماعى بالا رفته، و كمتر جوانى مىتواند در سنين پائين يعنى در داغترين دوران غريزه جنسى اقدام به ازدواج كند، شكل حادترى به خود گرفته است.
با اين وضع چه بايد كرد؟
آيا بايد مردم را به سركوب كردن اين غريزه (همانند رهبانها و راهبههاي مسيحي) تشويق نمود؟
يا اينكه آنها را آزاد گذاشت تا به سمت بي بند و باري و فحشا بروند چنان كه در جوامع غربي اين گونه است؟ و يا به عبارت ديگر طرح آزمايش شده " بن بى ليندسى" يعني رابطه دوستي يا زناشويى دوستانه" را يكبار هم در جامعه ايران آزمايش كنيم؟
و يا اينكه راه سومى را در پيش بگيريم كه نه مشكلات ازدواج دائم را به بار آورد و نه آن بىبندوبارى جنسى غرب را داشته باشد؟ يعني طرح ازدواج موقت و فرهنگ آن را جايگزين ساير طرح ها كنيم؟
البته ايرادهايى بر ازدواج موقت مىشود.
مثلا گاهى مىگويند چه تفاوتی بین رابطه ازدواج موقت دو نفر و رابطه ی دوستی بین دو نفر هست؟ ایا هر دو برای مدت کوتاه و صرفا برای تامین نیازهای جنسی و عاطفی دو طرف انجام نمی شود؟ گاهي نيزهمين انتقاد از زاويه ديگري به ازدواج موقت مي شود.اين گروه هم ازدواج موقت را رد مي كنند و هم رابطه دوستي يا ازدواج دوستانه را. از نظر اين گروه هر دو كار نوعي ترويج فحشا و خود فروشي تلقي شده است. اين گروه مي گويند: چه تفاوتى ميان" ازدواج موقت" و" فحشاء" وجود دارد؟ هر دو" خودفروشى" است. و در حقيقت اين نوع ازدواج نقابى است بر چهره فحشاء و آلودگىهاى جنسى! تنها تفاوت آن دو در ذكر دو جمله ساده يعنى اجراى صيغه است.(2)
در پاسخ هر دو گروه مي گوييم: از نظر اسلام پايه و ركن اصلي ازدواج دايم باشد يا موقت رضايت دختر و پسر است. اما اين رضايت بايد قانونمند وداراي اعتبار و ضابطه اي متقن و محكم باشد تا هم از سوء استفاده ها جلو گيري شود و هم در صورت بروز هر گونه اختلال در دوستي و عشق هاي طرفين موضوع از طرف مجريان قانون قابل بر رسي باشد. پرسشگر گرامي! درست است «هر دو( ازدواج موقت و ازدواج يا رابطه دوستانه) برای مدت کوتاه و صرفا برای تامین نیازهای جنسی و عاطفی دو طرف انجام مي گيرد ، اما ازدواج موقتي كه اسلام مطرح مي كند هم با خود فروشي و فحشاء فرق دارد و هم با ازدواج دوستانه.
ازدواج موقتي كه اسلام مطرح كرده تنها با گفتن دو جمله تمام نمىشود بلكه مقرراتى همانند ازدواج دائم دارد، يعنى چنان زنى در تمام مدت ازدواج موقت، منحصرا در اختيار اين مرد بايد باشد، و به هنگامى كه مدت مقررومعين در عقد پايان يافت زن بايد عده نگاه دارد، يعنى حد اقل چهل و پنج روز بايد از اقدام به هر گونه ازدواج با شخص ديگرى خوددارى كند، تا اگر از مرد اول باردار شده وضع او روشن گردد، حتى اگر با وسائل جلوگيرى اقدام به جلوگيرى از انعقاد نطفه كرده باز هم رعايت اين مدت لازم است، و اگر از او صاحب فرزندى شد بايد همانند فرزند ازدواج دائم مورد حمايت پدر و مادر قرار گيرد و تمام احكام فرزند بر او جارى خواهد شد، در حالى كه در ازدواج دوستانه و درفحشاء هيچ يك از اين شرائط و قيود وجود ندارد. آيا اين دو را با يكديگر هرگز مىتوان مقايسه نمود؟
البته ازدواج موقت از نظر مسئله ارث (در ميان زن و شوهر) و نفقه و پارهاى از احكام ديگر تفاوتهايى با ازدواج دائم دارد ولى اين تفاوتها هرگز نه آن را در رديف فحشاء قرار مي دهد و نه همانند رابطه دوستي بلا تكليف مي گذارد. در واقع ازدواج موقت شكلى از ازدواج است با مقررات ازدواج.
توضيح:کلمات که حکایت از نیّات دارند، نقشی اساسی در همه روابط فردی و اجتماعی ایفا میکنند. پذیرش زوجیت به واسطه عقد در حقیقت الزام طرفین به رعایت احکام و ضوابط شرعی و اعلام وفاداری به آن است و این کم چیزی نیست.
اصولاً شرع و قانون در صدد ضابطهمند کردن رفتارهای فردی و اجتماعی هستند. در تمامی نظام ها، حقوق بر اساس یک یا چند کلمه و یا یک مهر و امضا بر قرار میگردد؛ بنابراین خواندن چند كلمه اختصاص به صیغه عقد ازدواج موقت يا دايم ندارد. اصلاً آیا فاصله بین کفر و مسلمانی در ظاهر جز چند کلمه شهادتین است؟ بنابراین نقش کلمات را اندک نشمارید. صیغه ازدواج یک نوع عقد است، با همه مشخصات عقدهای دیگر که حتی در ضمن آن میتوان شروطی را قرار داد. قانون نیز از آن حمایت میکند. آيا لذت جويي ضابطه مند و قانون مدار باشد تا در مواقع به هم خوردن دوستي ها قانون از آنان حمايت كند بهتر از بي قانوني عمل كردن نيست؟
بنابر این آنچه اساس زندگی مشترک است، توافق طرفین است که از هماهنگی خواستهای دو طرف حاصل میشود. الفاظ بیان کننده این خواستها هستند که به طور مشخص و معیّن آن را تأمین میکنند.
هرگاه دو نفر همدیگر را برای زندگی مشترک انتخاب کنند تا با عشق و علاقه در کنار هم زندگی نمایند، پیمان استوار و هماهنگی آمیخته با الزام و پایبندی رخ میدهد که از آن به تعهد یاد میکنند. منظور از عقد این است که این پیمان و توافق استوار بماند و یک سری آثاری حقوقی ایجاد بنماید، نه صرفا یک وعده دوستانه باشد. بلکه برای آغاز زندگی مشترک باید عهدی استوار بست؛ عهدی که به مقتضای آن بتوان حتی حمایت قانون و دادگاه را جلب کرد. این اراده باطنی و خواست واقعی آنان امری درونی و نفسانی است و به تنهایی اثر در جهان حقوق ندارد. برای این که توافق دو اراده ظاهر شود، به ناچار باید اعلان شود تا نیت درونی آنان روشن گردد و هنگام بروز اختلاف، بر اساس آن حکم شود و صیغه عقد همان اعلان است. از شما مي پرسيم . آیا همه کسانی که مدعی عشق و وفاداری هستند، به راستی عاشقند؟ اگر کسی در مقطعی از زمان عاشق باشد چه دلیلی وجود دارد که تا پایان عمر و یا در ادامه زندگی نیز بدان پایبند بماند. مهمتر از همه، آیا در زندگی زن و شوهر فقط دوست داشتن آنها نسبت به یکدیگر کافی است یا یک سلسله تعهدات و حقوق و وظایفی برای این نهاد برخاسته از عشق، ضروری است؟ اگر مردي پس ازابراز دوستي و عشق و وفاداري فريبكارانه و پس از ارضاي جنسي خود، دختر را در حالي كه حامله است رها كند و به سراغ فرد ديگري برود چه كسي بايد از اين دختر بخت برگشته و مظلوم حمايت كند ؟با كدام مدرك قانوني از او حمايت كند؟مدركي كه گويايي اين حقيقت باشد كه فلان مرد سرمايه عفت و بكارت اين دختر را از بين برده و اين بچه را در دامن او گذاشته است؟
خواهر محترم ! در ازدواج هاي دائم با اين همه قيود و شروطي که افراد هنگام خواستگاري و قبل از ازدواج مي گذارند و کاملا توافق دارند، باز هم در بسياري از موارد، كار به دادگاه و نزاع براي احقاق حقوق و تعهدات كشيده مي شود ، و راهي جز مراجعه به مفاد توافقات رسمي قبل از ازدواج و هنگام عقد نمي ماند. پس در رابطه هاي دوستي و توافقات و تعهدات مورد نظر شما که صرفا خودتان از آن آگاهي داريد، چطور مي توان جلوي اين مشكلات و سوء استفاده ها را گرفت؟
آيا بهتر نيست كه ازدواج موقت همانند دايم با مدرك و سند قانوني ازدواج و ثبت شده باشد تا در ضمن« تامین نیازهای جنسی و عاطفی» هر دو را موظف به رعايت قانون و حقوق يكديگر كند؟
برای بیان این تعهدات و نیز امکان حمایت قانونی از آن در صورتی که یکی از طرفین عمدا یا ناخواسته قصور ورزد یا تخلف کند باید این عشق و وفاداری و انتخاب آگاهانه در قالب واژهها يعني با خواندن صيغه عقد اعلان شوند.
پي نوشت ها:
1. تفسير نمونه، آيت الله مكارم شيرازي، ج 3 ، ص 345 ، ناشر دارالكتب الاسلاميه ، تهران 1371.
2. همان ، ص 343.