من مجرد هستم و 24 ساله هدفم تو زندگی تنها رابطه صمیمانهو قلبی با معبودم هست. با اصرار خانواده قصد ازدواج دارم ولی ازداوج رو مانع هدفم میبینم مگر یک زن وشوهر که قصد برقراری رابطه جنسی دارند غرق شهوت نیستند؟؟؟ شهوت و هوا و هوس مانع رسین به خداست بهم کمک کنید تا جواب سوالم رو پیدا کنم
حلاوت و نشاط انساني، زماني است که پا از طبيعت بيرون گذاشته و به مافوق طبيعت حرکت کند. در اين صورت، لذتها و حلاوتهايي براي انسان بوجود ميآيد.
کسي که درباره ازدواج درست فکر کند، ميبيند هدف انسان چيست و به چرايي آفرينش پي ميبرد. بنابراين، به صورت مجرد زندگي کردن موجب خسران دنيا و آخرت است. از این رو، در دنيا به گناه، چشم چراني، بيتقوايي آلوده شده و در آخرت کيفر آن را ميبيند. مجرد بودن و مسئوليت نداشتن، آزادي نيست.
تأخیر در ازدواج، مورد رضایت خدا و پیامبر نیست و اگر رسوم باطل و دست و پاگیر را از جامعه برداریم، این مشکلات برطرف می شود.
اسلام به طور اصولى با سركوب نيازهاى طبيعى و مشروع انسان و از جمله غريزه جنسى، به شدّت مخالف است.
شهید مطهری (ره) در مورد غریزه جنسی و اهمیت رسیدگی به آن، این گونه می گوید: «به هر حال، از نظر اسلام علاقه جنسى نه تنها با معنویت و روحانیت منافات ندارد، بلكه جزء خوى و خلق انبیا است. رسول اكرم (ص) و ائمه اطهار (ع)، طبق آثار و روایات فراوان كه رسیده است، محبت و علاقه خود را به زن در كمال صراحت اظهار مىكردهاند و برعكس، روش كسانى را كه میل به رهبانیت پیدا مىكردند، سخت تقبیح مىنمودند». (1)
اسلام، به عنوان ديني که تمام ابعاد حيات انساني را مورد نظر قرار مي دهد، تعاليم پرباري را در ابعاد مختلف، از جمله تربيت و سلامت جنسي بر پايه وحي و سخنان ائمه معصومين (ع) براي بشريت به ارمغان آورده است و مطالعه و عمل به اين منابع غني از نکات آموزشي و تربيتي، انسان را به سعادت دنيوي و اخروي رهنمون مي سازد. بر اساس آموزه هاي ديني ما، هيچ نهادي نزد خداوند محبوب تر از نهاد خانواده نيست. در عرفان اسلامي، محبت زن و شوهر به يکديگر، مظهر عشق الهي دانسته مي شود و هر کدام از آن ها علاقه شان به ديگري بيش تر باشد، نزد خدا گرامي تر است.
خداوند حكيم، براى حركت بخشى به انسان و ايجاد انگيزه در او، به طور تكوينى و نظام طبيعى، احساس تشنگى و سختى تحمل تشنگى را در او قرار داده تا به حركت آيد و به سراغ آب برود. تحمل برخى كارها نيز بسيار سخت است. اما خداوند لذتى در آن قرار داده تا انسان به جهت دستيابى به آن لذت، زحمتها را تحمل كند. از بهترين نمونهها، تحمل سختىهاى اداره زندگى و تربيت فرزند است كه اگر لذت جنسى و شهوت نبود، چه بسا بسيارى از انسانها براى ازدواج و پذيرش مسئوليت خانواده، اقدام نمىكردند. اما فشار غريزه جنسى و لذت شهوت، آنان را حركت مىدهد. و اين نشانه حكمت خدا و نظاممندى واقعى جهان هستى است.
براى توضيح بيش تر در اين باره به چند نكته اشاره مىشود:
1. اين كه «خداوند انسان را از ناحيه غريزه جنسى و ديگر غرايز آسيبپذير آفريده» تعبير دقيقى نيست. خداوند انسان را با دو دسته كنش و واكنش نيرومند (معنوى و مادى) آفريده است و اين خود انسان است كه مىتواند با تكيه بر اراده نيرومندى كه خداوند به او داده است، هر يك از آن ها را بر ديگرى غلبه دهد و به پيروى يا سرپيچى از هر كدام اقدام كند. بنابراين، آسيبپذيرى انسان تابع خواست و اراده او است. آنچه به طور مستقيم به خدا انتساب دارد، قرار دادن چنين غريزه نيرومندى در انسان است؛ اما آسيبپذيرى مربوط به خود انسان است. معناى قدرت و توانمندى نيز همين است كه انسان در دو جهت مخالف امكان فعاليت داشته باشد؛ در غير اين صورت، قدرت و توانمندى معنا نداشت. از اين رو، در انتساب كار زيبا به هر كس و اثبات قابليت و لياقت براى هر چيز آن گاه معنا دارد كه او توانايى بر انجام زشتى و يا قدرت رهايى از انجام كارى را داشته باشيد.
2. شكلگيرى خوبان و بدان انجام نمىپذيرد؛ مگر با وجود غرايزى همچون شهوت و غضب كه داراى دو چهره خوبى و بدى مىباشند و مىتوان گفت: چهره زيبايىها آن گاه آشكارتر مىشود كه در كنار زشتىها قرار گيرد و هنر مردان خدا آن گاه بيش تر جلوهگر مىشود كه با سست عنصران و آلودگان به شهوت مقايسه شوند و در برابر حقستيزان قرار گيرند. از اين رو، با نگاهى كلان به زندگى انسانها وجود شهوت و غضب در تجلى زيبايىها و حتى به فعليت رساندن خوبان نقش مؤثرى دارد.
3. اگر چه زمينههاى فساد فراوان است و دغدغه آن بسيارى از جوانان را آزرده مىكند. اما بايد دانست كه خروش شهوت در برابر عزم و اراده جوانان و جواندلان، نه تنها قابل فروكشى است؛ بلكه حتى با يك بار ايستادگى در برابر شهوت مىتوان خاطره خوش آن تجربه نورانى در زندگى آدمى ماندگار شود؛ به طورى كه در صحنههاى بعدى بسيار آسانتر مىتوان بحرانها را پشت سر گذاشت و شايد اين تجربه براى خود شما نيز اتفاق افتاده باشد.
اسلام، برخلاف مسيحيت به غرايز - به ويژه شهوت جنسى - هرگز ديد منفى و پليد انگارانه ندارد. اسلام همه اين امور را بر اساس نظام حكيمانه خلقت، پرفايده و سودمند مىانگارد. آنچه از نظر اسلام مردود است، هدف نهايى قرار گرفتن و لجام گسيختگى شهوات، اسارت انسان در برابر آنها و غفلت از بُعد برين وجود آدمى است. اما استفاده بهنجار و صحيح از غرايز و سمت و سو دادن آن در مسير رشد و تعالى مورد تأكيد اسلام است.
4. شهوات و غرايز انسان، از جمله غريزه جنسى، به خوبى كنترلپذير است. مقصود از كنترل در اين جا نه سركوب آن، بلكه استفاده صحيح از آن است.
5. امداد الهى: خداوند همواره دستگير و مددكار كسانى است كه با جديت، خواستار پاك زيستن و دورى از گناه هستند: "وَ الَّذِينَ جاهَدُوا فِينا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنا وَ إِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِينَ؛ (2) و كسانى كه در راه ما كوشيدهاند، به يقين راههاى خود را بر آنان مىنمايانيم و در حقيقت خدا با نيكوكاران است".
پی نوشت ها:
1. شهید مطهری، مرتضی، مجموعه آثار شهید آیت الله مرتضی مطهری (ره)، ج ۱۹، ص ۶۲۷، قم، انتشارات صدرا.
2. عنكبوت (29)، آيه 96.