پاسخ ارائه شده به سؤالِ یک پرسشگر با مشخصات خاص است. در صورتی که سؤال یا ابهامی برای شما ایجاد شده از طریق درگاه های پاسخگویی پیگیری فرمائید.

نگاه کنید من اعتقاد دارم که انسان تا موقعی که ازدواج نکرده باید شهوت خود را کنترل کند و این امر خیلی ساده میشود به شرطی که هیچ موقع نگاه به نامحرم نکند من یه جوان 20 ساله هستم نمی گویم اصلا شهوت ندارم ولی خدا را شکر کنترلش کردم اگر قرار باشد آدم با یه قربونت برم و یه ارتباط بدنی بخواهد آلتش را در مدخل زن فرو کند پس من باید تا حالا 100 بار آلتم را در مدخل مادرم خواهرم خلم فرو کنم

به چند نکته توجه فرمائید:
1. در مورد نحوه نگرش و نحوه تامین امیال و غرائز نفسانی مثل غریزه جنسی از دیر زمان سه نوع دیدگاه وجود داشته است.
الف)نفی کلی:
پیروان این دیدگاه همه امیال و غرائز نفسانی را پلید پنداشته و لذا هرگونه توجه به غریزه جنسی را رد نموده و معتقدند که روح انسان اسیر همین هواهای نفسانی است و تا زمانی که یه صورت مطلق این امیال سرکوب نگردند روح و نفس انسان از اسارت آزاد نمی گردد و به کمال خود نمی رسد.
ب) آزادی مطلق:
پیروان این دیدگاه معتقدند که عمر هر کس فرصتی ویژه برای اوست که باید نهایت لذت را از آن ببرد و لذا با توجه به این که این گروه اعتقادی به حیات پی از مرگ ندارند، تامین همه امیال نفسانی به ویژه نیاز جنسی را بدون محدودیت تبلیغ می نمایند و معتقدند عدم توجه خواسته های جنسی باعث نوعی سرخوردگی روانی شده و در روحیه فرد تاثیر منفی می گذارد.(1)
ج)نظریه اعتدال:
این دیدگاه که حد اعتدال بین دو دیدگاه قبل است معتقد است که خداوند متعال هر میلی را در وجود انسان قرار داده است، دارای غرض و حکمتی است و تامین آن غریزه به صورت صحیح مصلحتی را برای انسان و جامعه به دنبال دارد مثلا غريزه جنسي هم باعث تحكيم خانواده و رابطه زن وشوهر شده و هم باعث بقاي نسل انسان مي گردد و ...، اما معتقدند که همانطور که خداوند خود غرائز را در وجود انسان قرار می دهد حد و شیوه تامین آنها را نیز بيان فرموده است. لذا هم از طریق عقل و فطرت از درون و هم از بیرون به واسطه انبیاء الهی مسیر تامین آن را به انسان آموخته است،
2. اسلام طرفدار همین دیدگاه بوده و لذا مؤمنان راستین نه غرائز جنسی خود را کاملا سرکوب می نمایند و نه اجازه می دهند به صورت لجام گسیخته عمل نماید، بلکه فقط آن را از مسیر الهی که همان ازدواج شرعی و از طریق همسر انسان می باشد آن را تامین می نمایند و در زماني كه امكان تامين آن وجود ندارد با تكيه برنيروي بازدارنده عقل و فطرت و ابزارهاي بازدارنده شرعي نظير نماز و روزه عفت و خوشتنداري مي نمايند، (2) و معتقدند اتفاقا وجود این غریزه و کشش های درونی از یک سو و مقاومت عقل و نیروی تقوا در مقابل زیاده خواهی های غریزه جنسی و الزام آن به محدودیت های شرعی و مبارزه مدام این دو نیرو از درون از سوی دیگر باعث رشد و تکامل روح و نفس انسان می گردد.
لذا اسلام به عنوان حد اعتدال و بهترین برنامه هدایت و رستگاری هم از یک سو تامین این نیاز را به صورت آزادانه و خارج از چارچوب ازدواج به شدت منع نموده و لذا به جوانان قبل از ازدواج توصیه به عفت و خویشتن داری نموده و هم از سوی دیگر افرادی که کلا از آن روی گردان بوده و حتی تن به ازدواج و تامین این غریزه از مسیر حلال آن نمی دهند را نیز محکوم می نماید ،لذا پیامبر اسلام به ازدواج جوانان سفارش فراوان مي نمود .(3)
3. اگر چه كنترل نگاه از مؤثرترين راههاي كنترل شهوت مي باشد و در برخي افراد با همين شيوه براي مدت طولاني شهوت خود را كنترل مي نمايند و عفت خويش را به راحتي حفظ مي نمايند ولي متناسب با جسم و شرايط جسمي و ترشحات هورموني اين نيرو در برخي افراد به صورت بسيار قدرتمند ظاهر مي شود به حدي كه حتي بدون نگاه به نامحرم و حتي بدون نگاه به محارم خود و صرفا بر اثر تحريك دروني اين قوه در درون آنها به جوشش مي افتد و در طولاني مدت چاره اي جز ازدواج و تامين اين نياز از راه مشروع ندارند.
4. البته اگر چه همانطور كه بيان شد در منظر ديني داشتن ارتباط جنسي با همسر حرام نيست و به اندازه نياز طرفين امري مطلوب است اما نبايد از اين حقيقت بيان شد كه نگاه شما در اين حد قابل قبول است كه ذاتا ارتباط جنسي حركتي حيواني بوده و لذا بدون ضرورت پرداختن به آن مانع رشد معنوي انسان مي گردد ،به هر حال اسلام به ارتباط جنسي نگاه ارزشي ندارد و حيواني بودن آن را متذكر شده (4) لذا پرداختن بدون ضرورت به آن را نامطلوب مي داند، لذا مناسب است. انسان حتي المقدور فضاي رابطه خود با همسرش را به رابطه اي عاطفي تبديل نمايد و ارتباط جنسي را به حد ضرورت كاهش دهد.
پی نوشت:
1. استاد مطهري ، مجموعه آثار ج19 ص657، نشر صدرا 1376ش.
2. نور (24) آيه 33.
3. طبرسی ،حسن بن فضل؛ مکارم الاخلاق، ص100؛ ناشر: شریف رضی، چاپ چهارم؛ قم 1370ش.
4. محدث نوري ، مستدرك الوسائل ،ج14 ص 306 ، آل البيت ،1408ق.