پاسخ ارائه شده به سؤالِ یک پرسشگر با مشخصات خاص است. در صورتی که سؤال یا ابهامی برای شما ایجاد شده از طریق درگاه های پاسخگویی پیگیری فرمائید.

http://stor-tums.blogfa.com/post-17.aspx • همجنسگرایی ، همجنس بازی ، مبدل پوشی و تغییر جنسیت کلیه این حالت ها هم در بین خانم ها وهم در بین آقایان با نسبت های مختلف وجود دارد. بر طبق پژوهش های انجام شده برخی از این حالت ها ریشه ژنتیکی دارند و برخی ریشه رفتاری، برخی ریشه فیزیولوژیک دارند و برخی ریشه محیطی - اجتماعی . اما اکثر متخصصان بر این باور هستند که ترکیبی از عوامل ذکر شده در شکل دادن جنسیت فرد، تصور فرد از جنسیتش و کشش جنسی وی تقش دارند. همجنسگرایی و همجنس بازی: بطور کلی همجنسگرایی به حالتی گفته میشود که فرد با دیدن و یا تصور کردن جنس موافق لذت جنسی میبرد اما بدلایل مختلفی از جمله تابوهای اجتماعی موجود در مورد اینگونه رابطه جنسی ، شرایط خانوادگی و اعتقادات مذهبی و یا انتخاب شخصی وغیره هرگز وارد رابطه جنسی با فرد همجنس نشود و شاید بنابر جبر و یا انتخاب حتی با فردی از جنس مخالف ازدواج کند. حالتی که فرد اصلا کششی به جنس مخالف ندارد و رابطه جنسی را با جنس موافق تجربه می کند همجنس بازی خوانده می شود. حالتی هم در این بین وجود دارد که فرد کشش جنسی به هر دو جنس دارد اما باز هم ممکن است با هر دو جنس وارد رابطه جنسی بشود و یا نشود . برخی افراد ممکن است پس از ازدواج وداشتن فرزند متوجه میل خود به جنس موافق بشوند که شرایط سختی را برای فرد و همسرش ایجاد می کند. مشاوره زوج با یک فرد زبده می تواند تا حد زیادی به کم کردن تنش کمک کند. مبدل پوشی: بعضی افراد در خفا و یا علنا لباس های جنس مخالف را می پوشد و خود را در قالب فردی از جنسی مخالف تصور میکند که به آنها مبدل پوش میگویند. بنابر یافته های علمی دلایل زیر ممکن است در بوجود آمدن ایت حالت موثر باشند: هورمونهای جنس مخالف در این افراد بیشتر هستند. ساختار مغزی این افراد بیشتر شبیه جنس مخالف است. در آقایان عدم حضور پدر در زمان رشد و داشتن مادری با شخصیت خیلی قوی هم جزو این دلایل احتمالی شمرده شده است. اما برای اثبات قطعی هرکدام از موارد ذکر شده تحقیقات بیشتری با تعداد شرکت کننده بیشتری لازم است. تغییر جنسیت: زمانی که فرد با تزریق هورمون و یا عملهای جراحی و یا هردو از نظر ظاهری به جنس مخالف (برعکس جنسی که با آن به دنیا آمده) تبدیل می شود یعنی تغییر جنسیت داده است. این کار ممکن است با توصیه پزشک و یا بر اساس خواست شخص انجام شود. - در جوامعی که همجنس گرایی و بخصوص همجنس بازی جنبه قانونی ندارد ممکن است افراد همجنس گرا تصمیم بگیرند که با تغییر جنسیت خود موانع اجتماعی را تا حدی شکسته و زندگی جنسی را که آرزو دارند دنبال کنند. اما در برخی مواقع این کار تنها به پیچیدگی مسئله دامن میزند. برخی ازافراد مبدل پوش هم ممکن است در طول زمان تصمیم بگیرند که جنسیت خود را به جنس مخالف تغییر دهند. افراد دوجنسیتی که ممکن است از نظر ظاهر شبیه جنس مونث و یا مذکر باشند اما از نظر هورمونی تمایل بیشتری به یکی از جنس ها داشته باشند و یا از نظر ظاهری موذب باشند، با توصیه پزشک ممکن است تصمیم بگیرند که جنسیت خود را به یکی از جنس ها تغییر دهند. تا پیش از 1885 میلادی تصور می شد که همجنس بازی یک نوع انحراف جنسی است . اما با پیشرفت علم روانپزشکی متخصصان متوجه تفاوتهای رفتاری و روانی این افراد در مقایسه با افرادی که نسبت به جنس مخالف احساس میل جنسی دارند شدند . تفاوت هایی مثل نحوه پاسخ دادن این افراد به محرکهای مختلف در مقایسه با افرادی که به جنس مخالف تمایل دارند . بنابراین همجنس گرایی و همجنس بازی جزو گروه ناهنجاری های روانی طبقه بندی شد و متخصصان به درمان این به اصطلاح بیمارها پرداختند. با پیشرفت علم اعصاب شناسی و دستگاه های تصویر برداری از مغز، علم فیزیولوژی و علم ژنتیک متخصصان تئوری های جدیدی در مورد تفاوتهای ساختار مغزی این افراد در مقایسه با افرادی که نسبت به جنس مخالف احساس میل جنسی دارند ارائه دادند. تفاوتهایی چون: سلولهای قسمت جلویی غده هیپوتالاموس در مغز در افرادی که همجنس باز هستند از مردانی که به جنس مخالف کشش دارند کوچکتر است. این قسمت از مغز تقش مهمی در تعیین کشش جنسی افراد دارد. بنابراین این اشخاص نسبت به جنس موافق کشش بیشتری پیدا می کنند. این مسئله ربطی به قوای فکری این افراد ندارد. و مطرح است که افراد بزرگی در طول تاریخ همجنس گرا بوده اند از جمله: افلاطون، میکل آنژو داوینچی. یک نوع کروموزوم در افراد همجنسگرا بیشتر دیده شده که این فرضیه ارثی بودن همجنس گرایی را تا حدی تایید می کند. این آزمایشات بر روی برادران دوقلو انجام شده بود. ساختار مغزی افراد همجنس گرا بیشتر شبیه به ساختار مغزی افراد جنس مخاف است. یعنی مثلا مغز یک مرد همجنس باز بیشتر شبیه مغز یک زن است تا یک مرد. از طرفی دانشمندان علوم اجتماعی و رفتار شناسی مطرح کرده اند که در بعضی موارد شرایط خانوادگی و اجتماعی افراد را به سمت داشتن رابطه جنسی با جنس موافق سوق میدهد. به عنوان مثال برای سربازانی که برای مدت زیاد به دور از خانواده و جنس مخالف هستند بعضا مکن است این شرایط پیش بیاید (شواهدی از زندگی سربازان در جنگهای جهانی و غیره در دست است). چنانچه پس از تغییر شرایط فرد به جنس مخالف تمایل نشان دهد به صرف داشتن چندین تجربه جنسی با فرد همجنس، همجنس باز یا همجنس گرا نیست. اکثر این پژوهش ها بر روی آقایان همجنسگرا انجام شده اما در حال حاضر بررسی های مفیدی در حال انجام بر روی خانم های همجنسگرا در جریان است. و این نکته هم قابل ذکر است که اکثر این پژوهش ها بر روی اجساد افراد همجنس گرا انجام گرفته که بر اثر بیماری ایدز از دنیا رفته بوده اند که خود این بحث را پیش می آورد که ممکن است به عنوان مثال تغییراتی که در ساختار مغز این افراد مشاهده شده بر اثر بیماری دراز مدت بوده و یا اینکه بر اثر سبک زندگی این افراد ایجاد شده نه به دلیل گرایش جنسی شان. در سال 1992 سازمان بهداشت جهانی با بدست آوردن استنادات کافی علمی و با توجه به پذیرش جوامع مختلف همجنس بازی را از لیست امراض حذف کرد. اما هنوزدر کشورهای مختلف با افراد همجنسگرا و یا همجنس باز برخوردهای متفاوتی می شود. جان مانی، پژوهشگر باسابقه در علوم جنسی: " محکوم کردن شخصی که همجنسگرا و یا همجنس باز است مانند این است که فرد را به راست دست بودن محکوم کنیم". با وجود اینکه با تنبیه و دخالت های پزشکی و روان-درمانی میشود شخص همجنسگرا را به حالت معمول در جامعه یعنی کشش جنسی نسبت به جنس مخالف وادار کرد اما اینکار مانند این است که از فردی راست دست بخواهیم که با دست چپ بنویسد.

از مطالب ارسالی استفاده بردیم، هرچند به دلیل جدیت پرسش در این حوزه و تعدد سوالات و ابهامات در این زمینه انواع و اقسام گرایشات به جنس مخالف یا جنسیت مخالف برای ما روشن بود. متوجه تنوع تمایلات و گرایشات در این خصوص بوده و هستیم .تفاوت این گروه های خاص و به اصطلاح دگرباش های جنسی را می دانیم. اما در هر حال در شریعت اسلام و سایر شرایع مطلق رابطه با جنس موافق حرام دانسته شده، بلکه از بزرگ ترین گناهان محسوب می گردد؛ البته در منظر مراجع تقلید معمولا تعبیر انحراف جنسی به کار نمی رود. این تعبیر معمولا در اصطلاحات و مباحث روانشاسی استفاده می شود، اما در هر حال از منظر تعالیم ادیان گرایش فردی که در گروه جنسی معینی قرار دارد،به جنس موافق در هر شکل و صورتی مذموم و غیر قابل قبول تلقی شده است. این گرایش معصیت و جرم شمرده می شود .
سال هاست که در زمینه گرایش به همجنس نظرات و احتمالات متعددی بیان می شود . چنان که خود ذکر کردید، بسیاری از این ها به مرور زمان مخدوش شده نادرست خوانده شد ؛ اما به هر حال نه در درستی نظراتی که امروزه مقبول خوانده می شود و نه در نادرستی نظرات مردود و مطرود ،یقین و اطمینانی وجود دارد. مهم تر از همه آن که به دلیل علل و عوامل گوناگون که به یقین بخشی غیر پزشکی و غیر علمی است، همجنس گرایی از دائره بیماری ها خارج دانسته شد .
چرا در دین اسلام چنین نگاه عام و مطلقی در قبال این نوع گرایش و این افراد وجود دارد ؟
برای تحلیل این نگاه درون دینی، تقسیم مشخصی در این مورد ارائه می دهیم ؛ در خصوص گرایش به همجنس می توان گفت:این نوع تمایلات در یک نگاه کلی دو گونه است:
1- برخی از همجنسگرایان از ابتدا این گونه نبوده و در اثر تربیت های ناصحیح ، محیط ناسالم و عوامل دیگر به همجنس تمایل پیدا کرده اند . در واقع بیش تر کسانی که از آنان به عنوان همجنسگرا نام برده می شود ،از این دسته بوده و می توانند با به کار بستن راهکارهایی ،از این خوی ناپسند جدا شده،مانند دیگر انسان ها زندگی سالم و معقولی را داشته باشند و با ازدواج به زندگی عادی برگردند.
2- عده کمی از همجنس گرایان بدون این که عوامل بالا در این گرایش دخیل باشد، به جنس مخالف تمایلی نداشته و بیش تر به همجنس خود علاقه نشان می دهند.
اگر بخواهیم پاسخ سوال شما را بدهیم، قطعا روی سخن ما این عده هستند. با اکثریتی که در دسته اول هستند، کاری نداریم. درباره تمایل همجنسگرایانه دسته دوم به رغم همه اظهار نظرها دو نظر متصور و مفروض است که البته دو دیدگاه هم محسوب می شود . برخی این گرایش را نوعی بیماری دانسته و برخی دیگر آن را نه یک بیماری ،بلکه یک خصوصیت ژنتیکی و ذاتی می دانند .
طبیعی است اگر نظر گروه اول را بپذیریم، باید بگوییم این نوع همجنس گرایان نیز باید مانند هر بیمار دیگر، به درمان خود اقدام نمایند. بیمار بودن دلیل بر تجویز ارتباط جنسی آنان با همجنس نمی گردد. این اشخاص با استفاده از داروهایی که برای شان تجویز می شود و استفاده از هورمون های مخصوص چه بسا بتوانند به تدریج تمایل شان به همجنس را از دست داده و به زندگی عادی بر گردند. هم چنین ممکن است که اینان دو جنسی های ناشناخته باشند که با آزمایش و جراحی و برخی کارهای دیگر تغییر جنسیتی داده شود تا با جنس مخالف ازدواج نماید.
اما اگر نظر دسته دوم را پذیرفته و همجنسگرایی را نه بیماری ،بلکه یک گرایش طبیعی جنسی در فردی بدانیم که از طریق ژنتیک این خصوصیت را به ارث برده اند، در این خصوص باید گفت:
بین این گروه هم افراد معمولا به طور مطلق دگر جنس گرا نیستند، بلکه به نوعی دو جنس گرا (bisexual)هستند . امکان و تمایلی ضعیف تر به رابطه با جنس مخالف را هم دارند .در نتیجه ایشان می توانند نیاز جنسی خود را همانند دیگر افراد با جنس مخالف برطرف سازند. نمی توان گفت سخت گیری اسلام در روابط جنسی با همجنس ظلم به آن ها است ؛ این امر همانند آن است که فردی به شدت علاقه مند به مصرف مشروبات الکلی یا مواد مخدر است. اما قانون این امر را منع نموده است . روشن است که به طور طبیعی نوشیدنی های جایگزین برای این فرد وجود دارد و نباید فشار قانونی بر این فرد را ظلم دانست .
اما اگر این گونه نبود و چنین فردی هیچ تمایل جنسی به جنس مخالف نداشت چه ؟ در این خصوص البته در متون اسلامی استثنائی لحاظ نشده اما اولا باید دانست که این سخت گیری انحصار در اسلام ندارد . روابط جنسی با همجنس از نظر ادیان آسمانی دیگر نیز گناه و بسیار ناپسند است. در بین همه فرقه های مسیحی همجنس گرایی گناه و معصیت محسوب می شود. در انجیل به صراحت حکم قتل برای آن صادر شده؛ در انجیل آمده‌ است:
«مردی که به همخوابی با مرد دیگر مبادرت کند، در حالی که با زنی همخواب شده ؛ هر دوی آن ها مرتکب گناه شده‌اند و باید کشته شوند و خون شان بر خودشان است» (1)
ثانیا : در مورد این نهی و تحریم نباید فراموش کنیم که دستورات دینی همیشه بر اساس مطابقت با امیال انسانی تنظیم نشده ،بلکه بر مبنای امر درست و مطابق با سعادت او تنظیم شده که در بسیاری از موارد مخالف میل درونی انسان هاست .
فرض کنید هر انسانی یا لااقل اکثر افراد از دگر جنس گرایان (heterosexual) ، میل به برقراری نامحدود روابط جنسی با افراد متعدد ( از جنس مخالف) دارند . معمولا در این زمینه فارغ از بحث شدت و ضعف تمایلات ، شهوت جنسی در اصل تمایل تفاوتی بین محرم و نامحرم و زن شوهر دار و غیر شوهر دار و .... نمی گذارد ، در حالی که همه ادیان محدودیت های زیادی در این باره دارند و مجازات های سنگینی برای آن وضع کرده اند .
در شریعت اسلام نیز در مورد برخی تمایلات جنسی محدودیت های مطلق و غیر قابل چشم پوشی وجود دارد . به هیچ وجه این تمالات تایید و تجویز نشده مانند روابط جنسی با محارم (2) یا با زنان شوهر دار یا ازدواج با خواهر زن (3). دلیل این امر آن است که انسان در زندگی دنیا موظف به طی کردن موفق آزمایش های الهی است که در برابر امیال درونی و خواسته های نفسانی او واقع می شود . بنا نیست که تجویز اسلام در برابر تمایلات درونی جنبه ای مطلق و بدون محدودیت داشته باشد .
اگر بنا بر تایید و تجویز هر نوع تمایل و گرایش در افراد باشد ،نظام و ساختار و ضابطه ای در مسیر زندگی بشر قابل تعریف نیست . باید جلوی همه قوانین که به نوعی محدودیت آورند ،گرفته شود . روشن است که در این فرض زمینه آزمون بشر و رشد و تکامل وی نیز وجود نخواهد داشت ؛ بماند که اصولا اسلام در وضع این قوانین مصلحت های پیدا و پنهان بشر در دنیا و آخرت را مورد ملاحظه قرار می دهد . در بسیاری از این محدودیت ها مصالح شخصی و همین طور عمومی بشر به دقت مورد ملاحظه قرار می گیرد .
ممنوعیت همجنس گرایی را نیز باید در همین راستا تبیین نمود . این نوع گرایش را به دلیل پیامدهای خطرناک و مضری که برای بشر دارد ،باید در زمره موارد استثنایی و خارج از چارچوب های قانونی تصور نمود ؛ در نتیجه افرادی مانند گروه آخر همجنس گرایان نیز در طول زندگی برابر آزمایش الهی باید مقاومت کنند . از راه شرعی به دفع متعارف نیاز جنسی خود بپردازند . به این تمایل درونی همانند بسیاری از تمایلات دیگر افراد نسبت به محدودیت های شرعی و قانونی شان که از ان ها پرهیز می کنند ، بنگرند .
اما در نهایت بد نیست به برخی از پیامدهای منفی همجنس گرایی بپردازیم :
يكي از دلائل اصلي حرمت همجنس بازي، كاهش نسل و از بين رفتن نسل بشر مي باشد. در واقع با همجنس گرايي نوعي فساد در نسل بشر ايجاد مي شود كه به معني فساد روحي ، فيزيولوژي ، اجتماعي و معنوي بشر نيز مي باشد.
اما در كنار اصل خطر كاهش نسل بشر ( در صورت شيوع عام اين عمل به صورتي كه همه انسان ها به آن اقدام كنند و از ازدواج با جنس مخالف سرباز بزنند ) خطرات ديگر نيز براي نسل بشر وجود خواهد داشت.
به عبارت روشن تر با گسترش همجنس گرايي، ازدواج به عنوان يكي از مهم ترين اصول سعادت بشري متروك و مهجور مي شود . نتايج منفي اين امر دامن گير جامعه مي گردد ؛ چون ارضای غریزه جنسی و تامین نیازهای فیزیولوژیک انسان از آثار مثبت ازدواج است كه با همجنس گرايي پاسخي نادرست به اين نياز داده مي شود و زمينه و انگيزه ازدواج منتفي مي شود
البته روشن است که در پرتو ازدواج یکی از مهم ترين نیازها و غرایز جدي انسان يعني غریزه جنسی هم تامین و به روشی درست ارضا می‏شود . با تأمین این نیاز جسمانی، فرد از نظر روانی، ذهنی و اخلاقی به آرامش می‏رسد . مسیر بسیاری از انحرافات جنسی و اخلاقی و اجتماعی بسته می‏شود ، اما در اثر گرايش به عمل همجنس گرائي همه نتايج سودمند ازدواج از بين مي رود. تنها نياز جنسي ، آن هم با پيامدهاي بسيار و خطرات جسمی متعدد برآورده مي شود ؛ اما بايد توجه داشت كه همجنس گرايي خود داراي مضرات و نتايج سوء بسياري است .
از نظر پزشکی ثابت شده که رابطه مرد با مرد و همجنس با همجنس یک رابطه پرخطر است . هیچ پزشکی چنین رابطه ای را توصیه نمی کند . مسلما هیچ نظریه ای مبنی بر سالم بودن و بی ضرر بودن این رابطه ارائه نگردیده، بر عکس، این رابطه همیشه از نظر پزشکی نقض گردیده است. مشكلاتي مانند آسیب دیدگی اسفنکتر خارجی مقعد كه باعث می شود که دریچه خروجی مقعد به درستی کار خود را انجام ندهد؛ یعنی فرد از قدرت ارادی خارج شود، يعني به مرور زمان امکان ارادی خروج مدفوع یا نگه داشتن خود را از دست بدهد.
همچنين سایر بیمارهای عفونی، ویروسی همانند هپاتیت، ایدز، سفلیس و سایر بیماری های مقاربتی در روابط متداول هم جنس گرايان به وفور شايع است . به علاوه بسياري از آسيب ها و خطرات در نوع روابط همجنس گرايانه زنان نيز وجود دارد و تبعات منفي اين رفتارهاي شنيع دامن گير آن هاست .

پی نوشت ها :
1. كتاب مقدس عهد جدید، اساطير، تهران، 1383ش ، انجیل لوقا 20:13.
2. نساء (4) آیه 23.
3. همان .