آیة الله مكارم شیرازى

بعضى از ناآگاهان چنین پنداشته‏اند كه انتظار ظهور مهدى (ع) بر اساس آیات فوق(كه درمقاله قبل آمده است) ممكن است سبب ركود و عقب ماندگى یا فرار از زیر بار مسؤولیتها و تسلیم در برابر ظلم و ستم گردد، چرا كه اعتقاد به این ظهور بزرگ مفهومش قطع امید است از اصلاح جهان قبل از او حتى كمك كردن به گسترش ظلم و فساد است تا زمینه ظهور آن حضرت فراهم گردد.

این سخنى است كه سالهاست بر سرزبان مخالفان و منكران قیام مهدى (ع) است و ابن خلدون به آن اشاره كرده است، درحالى كه مطلب كاملا برعكس است و انتظار این ظهور بزرگ آثار بسیار سازنده‏اى دارد كه در ذیل به طور فشرده مى‏آوریم تا معلوم شود آنها كه چنین قضاوت كرده‏اند قضات عجولانه و حساب نشده‏اى است در برابر مساله‏اى كه هم در قرآن مجید به آن شاره شده و هم در احادیث متواتره كه در كتب معروف اهل سنت و منابع مشهور شیعه آمده با صراحت مطرح شده است .

* * *
حقیقت انتظار و آثار سازنده آن
سخن در این بود كه آیا ایمان به ظهور مهدى (ع) با آن برنامه جهانیش كه عالم را پر از عدل و داد مى‏كند و ریشه‏هاى ظلم و ستم را قطع مى‏نماید اثر سازنده تربیتى دارد یا آثار منفى ؟

آیا ایمان به چنین ظهورى انسان را چنان در افكار رؤیایى فرو مى‏برد كه از وضع موجود خود غافل مى‏گردد و تسلیم هرگونه شرایط مى‏كند ؟

و یا این كه به راستى این عقیده یك نوع دعوت به قیام و سازندگى فرد و اجتماع است ؟

آیا ایجاد تحرك مى‏كند یا ركود؟

آیا مسئولیت آفرین است یا مایه فرار از زیر بار مسئولیتها ؟

وبالاخره آیامخدر است یا بیدار كننده ؟

ولى قبل از توضیح و بررسى این سؤالات توجه به یك نكته كاملاً ضرورى است و آن این كه سازنده‏ترین دستورات و عالیترین مفاهیم هرگاه بدست افراد نا وارد یا نالایق یا سوء استفاده چى بیفتد ممكن است چنان مسخ شود كه درست نتیجه‏اى بر خلاف هدفى اصلى بدهد و در مسیرى بر ضد آن حركت كند و این نمونه‏هاى بسیار دارد و مسئله «انتظار» بطورى كه خواهیم دید در ردیف همین مسائل است .

بهر حال براى رهایى از هر گونه اشتباه در محاسبه در این گونه مباحث باید به اصطلاح آب را از سرجشمه گرفت تا آلودگیهاى احتمالى نهرها و كانالهاى میان راه در آن اثر نگذارد.

یعنى ما در بحث انتظار مستقیما به سراغ اصلى اسلامى رفته و لحن گوناگون روایاتى راكه روى مسئله انتظار تاكید مى‏كند مورد بررسى قرار مى‏دهیم تا از هدف اصلى آگاه شویم .

اكنون با دقت با این چند روایت توجه كنید:

1- كسى از امام صادق (ع) پرسید: چه مى‏گوئید درباره كسى كه داراى ولایت پیشوایان است و انتظار ظهور حكومت حق را مى‏كشد و در این حال از دنیا مى‏رود؟

امام (ع) درپاسخ فرمود: هو بمنزله من كان مع القائم فى فسطاطه - ثم سكت هنیئه - ثم قال هو كمن كان مع رسول الله:«او همانند كسى است كه با رهبر این انقلاب در خیمه او(ستاد ارتش او) بوده باشد - سپس كمى سكوت كرد - و فرمود مانند كسى است كه با پیامبر اسلام (ص) در «مبارزاتش» همراه بوده است».( 1 )

عین این مضمون در روایات زیادى با تعبیرات مختلفى نقل شده است .

2- در بعضى «بمنزله الضارب بسیفه فى سبیل الله»:« همانند شمشیر زنى در راه خدا».

3- و در بعضى دیگر «كمن قارع مع رسول الله بسیفه»: «همانند كسى است كه در خدمت پیامبر با شمشیر بر مغز دشمن بكوبد».

4- در بعضى دیگر «بمنزله من كان قاعدا تحت لواء القائم»: «همانند كسى است كه زیر پرچم قائم بوده باشد».

5- و در بعضى دیگر«بمنزله المجاهد بین یدى رسول الله (ص): «همانند كسى است كه پیش روى پیامبر جهاد كند».

6- و بعضى دیگر «بمنزله من استشهد مع رسول الله : «همانند كسى است كه با پیامبر شهید شود».

این تشبیهات هفتگانه كه در موردانتظار ظهور مهدى (ع) در این شش روایت وارد شده روشنگر این واقعیت است كه یك نوع رابطه و تشابه میان مسئله «انتظار از یك سو، و «جهاد»، و مبارزه با دشمن در آخرین شكل خود از سوى دیگر وجود دارد.

7- در راویت متعددى نیز انتظار چنین حكومتى را داشتن، به عنوان بالاترین عبادت معرفى شده است .

این مضمون در بعضى از احادیث از پیامبر و در بعضى از امیر مؤمنان على (ع) نقل شده است، در حدیث مى‏خوانیم كه پیامبر فرمود: افضل اعمال امتى انتظار الفرح من الله عزوجل»: «بالاترین اعمال امت من انتظار فرج از ناحیه خدا كشیدن است».( 1 )

و در حدیث دیگرى از پیامبر مى‏خوانیم « افضل العباده انتظار الفرج»:( 3 )

این تعبیرات همگى حاكى از این است كه انتظار چنان انقلابى داشتن همیشه توام با یك جهاد وسیع و دامنه دار است این را در نظر داشته باشید تابه سراغ مفهوم انتظار رفته سپس از مجموع آنها نتیجه‏گیرى كنیم .

مفهوم انتظار
(انتظار» معمولا به حالت كسى گفته مى‏شود كه از وضع موجود ناراحت است و براى ایجاد وضع بهترى تلاش مى‏كند .

فى المثل بیمارى كه انتظار بهبودى مى‏كشد، یا پدرى كه در انتظار بازگشت فرزندش از سفر است، از بیمارى و فراق فرزند نارحتند و براى وضع بهترى مى‏كوشند.

همچنین تاجرى كه از بازار آشفته ناراحت است و در انتظار فرو نشستن بحران اقتصادى مى‏باشد این دو حالت را دارد «بیگانگى با وضع موجود» و «تلاش براى وضع بهتر».

بنابراین مسئله انتظار حكومت حق و عدالت مهدى و قیام مصلح جهانى در واقع از دو عنصر است عنصر نفى و عنصر اثبات عنصر نفى همان بیگانگى است با وضع موجود و عنصر اثبات خواهان وضع بهترین بودن است .

و اگر این دو جنبه در روح انسان به صورت ریشه دار حلول كند سرچشمه دو رشته اعمال دامنه دار خواهد شد

این دو رشته اعمال عبارتند از ترك هر گونه همگارى و هماهنگى با عوامل ظلم و فساد و حتى مبازره با آنها از یك سو، و خود سازى و خودیارى و جلب آمادگیها جسمى و روحى و مادى و معنوى براى شكل گرفتن آن حكومت واحد جهانى و مردمى از سوى دیگر .

و خوب كه دقت كنیم مى‏بینم هر دو قسمت آن سازنده‏و عامل تحرك و آگاهى و بیدارى است .

با توجه به مفهوم اصلى «انتظار» معنى روایات متعددى ه در بالا درباره پاداش و نتیجه كار منتظران نقل كردیم به خوبى درك مى‏شود. اكنون مى‏فهمیم چرا منتظران واقعى گاهى همانند كاسنى شمرده شده‏اند كه در خیمه حضرت مهدى (ع) یا زیر پرچم او هستند یا كسى كه در راه خدا شمشیرى مى‏زند، یا به خون خود آغشته شده، یا شهید گشته است .

آیا اینها اشاره به مراحل مختلف و درجات مجاهده در راه حق و عدالت نیست كه متناسب با مقدار آمادگى و درجه انتظار افراد است ؟

یعنى همانطور كه میزان فداكارى مجاهدان راه خدا و نقش آنهابا هم متفاوت است، انتظار و خود سازى و آمادگى نیز درجات كاملا متفاوتى دارد كه هر كدام از اینها با یكى از آنها از نظر مقدمات و نتیجه‏گیرى شباهت دارد هر دو جهادند و هر دو آمادگى مى‏خواهند و خود سازى كسى كه در خیمه رهبر چنان حكومتى قرار گرفته یعنى در مركز ستاد فرماندهى یك حكومت جهانى است نمى‏تواند یك فرد غافل و بیخبر و بى تفاوت بوده باشد آنجا جاى هر كس نیست جاى افرادى است كه به حق شایستگى چنان موقعیت و اهمیتى را دارند.

همچنین كسى كه سلاح در دست دارد ودر برابر رهبر این نقلاب با مخالفان حكومت صلح و عدالتش مى‏جنگد آمادگى فراوان روحى و فكرى ورزمى باید داشته باشد .

براى آگاهى بیشتر از اثرات واقعى انتظار ظهور مهدى (ع) به توضیح زیرتوجه كنید .

انتظار یعنى آماده باش كامل
من اگر ظالم و ستمگرم چگونه ممكن است در انتظار كسى باشم كه طعمه شمشیرش خون ستمگران است ؟

من اگر آلوده و ناپاكم چگونه مى‏توانم منتظر انقلابى باشم كه شعله اولش دامان آلودگان را مى‏گیرد؟

ارتشى كه در انتظار جهاد بزرگى است آمادگى رزمى نفرات خود را بالا مى‏برد و روح انقلاب در آنها مى‏دمد و هرگونه نقطه ضعفى را اصلاح مى‏كند.

زیرا چگونگى انتظار همواره متناسب با هدفى است كه در انتظار آن هستیم .

انتظار آمدن یك مسافر عادى از سفر .

انتظار بازگشت یك دوست بسیار عزیز.

انتظار فرارسیدن چیدن میوه از درخت و درو كردن محصول .

هر یك از این انتظارها آمیخته با یك نوع آمادگى است، در یكى باید خانه را آماده كرد و وسایل پذیرایى فراهم ساخت، در دیگرى ابزار لازم و داس و كمباین و... .

اكنون فكر كنید آنها كه انتظار قیام یك مصلح بزرگ جهانى را مى‏كشند در واقع انتظار انقلاب و دگرگونى و تحولى را دارند كه وسیعترین و اساسى‏ترین انقلابهاى انسانى در طول تاریخ بسر است .

انقلابى كه بر خلاف انقلابهاى پیشین جنبه منطقه‏اى نداشته بلكه هم عمومى و همگانى است و هم تمام شئون و جوانب زندگى انسانهارا شامل مى‏شود، انقلابى است سیاسى، فرهنگى ، اقتصادى و اخلاقى .

نخستین فلسفه - خود سازى فردى
چنین تحولى قبل از هر چیز نیازمند به عناصر آماده و با ارزش انسانى است كه بتوانندبار سنگین چنان اصلاحات وسیعى را در جهان بدوش بكشند و این در درجه اول محتاج به بالا بردن سطح اندیشه و آگاهى و آمادگى روحى و فكرى براى همكارى در پیاده كردن آن برنامه عظیم است. تنگ نظریها، كوته بینیها، كج فكریها، حسادتها، اختلافات كودكانه و نابخردانه و بطور كلى هر گون نفاق و پراكندگى با موقعیت منتظران سازگار نیست .

نكته مهم این است كه منتظر واقعى براى چنان برنامه مهمى هرگز نمى‏تواند نقش تماشاجى را داشته باشد باید از هم اكنون حتما در صف انقلابیون قرار گیرد.

من اگر فاسد و نادرستم چگونه مى‏توانم در انتظار نظامى كه افراد فاسد و نادرست در آن هیچگونه نقشى ندارند بلكه مطرود و منفور خواهند بود روز شمارى كنم .

آیا این انتظار براى تصفیه روح و فكر و شستشوى جسم و جان از لوث آلودگیها كافى نیست ؟

ارتشى كه در انتظار جهاد آزادگى بخش به سر مى‏برد حتمابه حالت آماده باش كامل در مى‏آید سلاحى را كه براى چنین میدان نبردى شایسته است بدست مى‏آورد، سنگرهاى لازم را مى‏سازد آمادگى رزمى افراد خود را بالا مى‏برد.

روحیه افراد خود را تقویت مى‏كند و شعله عشق و شوق براى چنین مبارزه‏اى را در دل فرد فرد سربازانش زنده نگه مى‏دارد ارتشى كه داراى چنین آمادگى نیست هرگز در انتظار به سر نمى‏برد و اگر بگوید دروغ مى‏گوید.

انتظار یك مصلح جهانى به معناى آماده باش كامل فكرى و اخلاقى، مادى و معنوى براى اصلاح همه جهان است فكر كنید چنین آماده باشى چقدر سازنده است .

براى تحقق بخشیدن به چنین انقلابى مردانى بسیار بزرگ و مصمم و بسیار نیرومند و شكست‏ناپذیر، فوق العاده پاك و بلندنظر كاملا آماده و داراى بینش عمیق لازم است .

و خود سازى براى چنین هدفى مستلزم به كاربستن عمیق‏ترین برنامه‏هاى اخلافى و فكرى و اجتماعى است، این است معناى انتظار واقعى آیا هیچكس مى‏تواند بگوید چنین انتظارى سازنده نیست ؟

فلسفه دوم - خویاریهاى اجتماعى
منتظران راستین در عین حال وظیفه دارند تنها به خویش نپردازند بلكه مراقب حال یكدیگر باشند و علاوه بر اصلاح خویش در اصلاح دیگران نیز بكوشند زیرا برنامه عظیم و سنگینى كه انتظارش را مى‏كشند یك برنامه فردى نیست برنامه‏اى است كه تمام عناصر انقلاب باید در آن شركت جویند، باید كار به صورت دسته جمعى و همگانى باشد، كوششها و تلاشها باید هماهنگ گردد و عمق و وسعت این هماهنگى باید به عظمت همان برنامه انقلاب جهانى باشد كه انتظار آن را دارند.

دریك میدان وسیع مبارزه دسته جمعى هیچ فردى نمى‏تواند از حال دیگران غافل بماند بلكه موظف است هر نقطه ضعفى را در هر كجا ببیند اصلاح كند و هر موضع آسیب پذیرى را ترمیم نماید و هر قسمت ضعیف را تقویت كند زیرا بدون شركت فعالانه و هماهنگ تمام مبارزین، پیاده كردن چنان برنامه‏اى امكان‏پذیر نیست .

بنابراین منتظران واقعى علاوه بر اینكه به اصلاح خویش مى‏كوشند وظیفه خود مى‏دانندكه دیگران را نیز اصلاح كنند.

این است اثر سازنده دیگرى‏براى انتظار قیام یك مصلح جهانى واین است فلسفه آن همه فضیلتها كه براى منتظران راستین شمرده شده است .

فلسفه سوم - منتظران راستین در فساد محیط حل نمى‏شوند
اثر مهم دیگرى كه انظار مهدى دارد حل نشدن در مفاسد محیط و عدم تسلیم در برابر آلودگیها است .

توضیح این كه هنگامى كه فساد فراگیر مى‏شود و اكثریت یا جمع كثیرى رابه آلودگى مى‏كشاند گاهى افراد پاك در یك بن بست سخت روانى قرار مى‏گیرند، بن بستى كه از یأس اصلاحات سرچشمه مى‏گیرد.

گاهى آنها فكر مى‏كنند كه كار از كار گذشته و دیگر امیدى به اصلاح نیست و تلاش و كوشش براى پاك نگاهداشتن خویش بیهوده است این نومیدى و یاس ممكن است آنها را تدریجا به سوى فساد و همرنگى با محیط بكشاند و نتوانند خود را به صورت یك اقلیت صالح در برابر اكثریت ناسالم حفظ كنند و همرنگ جماعت نشدن را موجب رسوایى بدانند.

تنها چیزى كه مى‏تواند در آنها امید بدمد و به مقاومت و خویشتن دارى دعوت كند و نگذارد در محیط فاسد حل شوند امید به اصلاح نهایى است تنها در این صورت است كه آنها دست از تلاش و كوشش براى حفظ پاكى و اصلاح دیگران بر نخواهند داشت .

و اگر مى‏بینیم در دستورات اسلامى یأس از آمرزش یكى از برزگترین گناهان شمرده شده است و ممكن است افراد ناوارد تعجب كنند كه چرا یأس از رحمت خدا اینقدر مهم تلقى شده است حتى مهمتر از بسیارى از گناهان، فلسفه‏اش در حقیقت همین است كه گناهگار مأیوس از رحمت هیچ دلیلى ندارد كه به فكر جبران بیفتد و یا لااقل دست از ادامه گناه بردارد و منطق او این است اكنون كه آب از سر من گذشته است چه یك قامت چه صد قامت، من كه رسواى جهانم غم دنیا هیچ است. بالاتر از سیاهى رنگ دیگر نیست، آخرش جهنم است من كه هم اكنون آنرا براى خود خریده‏ام از چه مى‏ترسم و مانند این منطقها...

اما هنگامى كه روزنه امید براى او گشوده شود، امید به عفو پروردگار، امید به تغییر وضع موجود نقطه عطفى در زندگى او خواهدشد و او را به توقف كردن در مسیر گناه و بازگشت به سوى پاكى و اصلاح دعوت مى‏كند .

به همین دلیل امید را مى‏توان همواره به عنوان یك عامل موثر تربیتى در مورد افراد فاسد شناخت همچنین افراد صالحى كه در محیطهاى فاسد گرفتارند بدون امید نمى‏توانند خویشتن را حفظ كنند.

نتیجه این كه انتظار ظهور مصلحى كه هر قدر دنیا فاسدتر مى‏شود امید ظهورش بیشتر مى‏گردد اثر فزاینده روانى در معتقدان دارد و آنهارا در برابر امواج نیرومند فساد بیمه مى‏كند آنهانه تنها با گسترش دامنه فساد محیط مأیوس نمى‏شوند بلكه به مقتضاى «وعده وصل چون شود نزدیك * آتش عشق تیزتر گردد» وصول به هدف را در برابر خویش مى‏بینند و كوششان براى مبارزه با فساد و یا حفظ خویشتن با شوق و عشق زیادترى تعقیب مى‏گردد.

از مجموع بحثهاى گذشته چنین نتیجه مى‏گیریم كه اثر تخدیرى انتظار تنها در صورتى است كه مفهوم آن مسخ یا تحریف شود همانگونه كه جمعى از مخالفان تحریفش كرده‏اند و جحمعى از موافقان مسخش - اما اگر به مفهوم واقعى در جامعه و فرد پیاده شود یك عامل مهم تربیت و خود سازى و تحرك و امید خواهد بود.

از جمله مدارك روشنى كه این موضوع را تایید مى‏كند این است كه در ذیل آیه وعدالله الذین آمنوا منكم وعملوا الصالحات لیستخلفنهم فى الارض...)

«خداوند به آنها كه ایمان دارند و عمل صالح انجام مى‏دهند وعده داده است كه حكومت روى زمین را در اختیارشان بگذارد» از پیشوایان بزرگ اسلام نقل شده است كه منظوراز این آیه « هو القائم و اصحابه»: مهدى و یاران او هستند». ( 4)

و در حدیث دیگرى مى‏خوانیم (نزلت فى المهدى) :این آیه درباره مهدى (ع) نازل شده است».

در این آیه مهدى (ع) و یارانش به عنوان (الذین آمنوا منكم و عملوا الصالحات) «آنها كه ایمان و عمل صالحى دارند» معرفى شده‏اند بنابراین تحقق این انقلاب جهانى بدون ایمان مستحكم كه هر گونه ضعف وزبونى و ناتوانى را دور سازد و بدون اعمال صالحى كه راه را براى اصلاح جهان بگشاید اماكن‏پذیر نیست و آنها كه در انتظار چنین برنامه‏اى هستند هم باید سطح آگاهى و ایمان خود را بالا ببرند و هم در اصلاح اعمال خویش بكوشند.

تنها چنین كسانى هستند كه مى‏توانند نوید شركت در حكومت او بخود دهند، نه آنها كه باظلم و ستم همكارى دارند و نه آنها كه از ایمان و عمل صالح بیگانه‏اند. نه افراد ترسو وزبونى كه بر اثر ضعف ایمان از همه چیز حتى از سایه خود مى‏ترسند.

ونه افراد سست و بى حال و بیكاره‏اى كه دست روى دست گذارده و در برابر مفاسد محیط و جامعه شان سكوت اختیار كرده و كمترین تلاش و كوششى در راه مبارزه با فساد ندارند.

این است اثر سازنده قیام مهدى (ع) در جامعه اسلامى .

خداوندا! دیدگان ما را به جمالش روشن كن، و ما را از یاران وفادار و سربازان فداكارش قرار ده !

--------------------------------------------------------------------------------

1- محاسن برقى طبق نقل بحارالانوار، چاپ قدیم، ج 13، ص 136.

2- كافى بنا به نقل بحار، ج 13، ص 137.

3- كافى بنا به نقل بحار، ج 13، ص 136.

4- بحارالانوار قدیم، ج 13، ص 14.

پیام قرآن ،جلدنهم