باسمه تعالي
ميدانيم که ولدالزنا از حقوقي در شرع اسلامي محروم است که مجاز نبودن براي امام جماعت، شهادت و... از اين موارد است (لطفاً حقوقي را که ولدالزنا از آنها محروم است خودتان به صورت کامل برايم ذکر کنيد).
ميخواستم بدانم طبق فلسفه احکام، آيا محروم بودن ولدالزنا از اين حقوق -که در اين معصيت اختياري نداشته است- با عدل الهي سازگار است؟ آيا مصداق «گنه کرد به بلخ آهنگري-به ششتر زدند گردند مسگري» نيست؟
پرسش: عدل الهي و حقوق ولدالزنا
شرح : 1- باسمه تعالي ميدانيم که ولدالزنا از حقوقي در شرع اسلامي محروم است که مجاز نبودن براي امام جماعت، شهادت و... از اين موارد است (لطفاً حقوقي را که ولدالزنا از آنها محروم است خودتان به صورت کامل برايم ذکر کنيد). ميخواستم بدانم طبق فلسفه احکام، آيا محروم بودن ولدالزنا از اين حقوق -که در اين معصيت اختياري نداشته است- با عدل الهي سازگار است؟ آيا مصداق «گنه کرد به بلخ آهنگري-به ششتر زدند گردند مسگري» نيست؟
پاسخ:
پرسشگر محترم با سلام و تشکر از ارتباطتان با این مرکز.
در مورد فردي كه از طريق نامشروع به دنيا مي آيد يا همان ولد الزنا احكام خاصي وجود دارد كه به برخي از آن ها اشاره فرموديد. اما قبل از پاسخ به اين نكته اشاره شود كه غالب اين مواردي كه ذكر شده به عنوان حق محسوب نمي شوند؛ بلكه مناصب اجتماعي هستند كه به جهت حساسيت آن ها و اهدافي كه براي رسيدن به آن اين جايگاه قرار داده شده است مي طلبد فردي در آن مقام قرار گيرد كه از لحاظ جايگاه خانوادگي و منزلت اجتماعي و اخلاقي، خود مورد نقد و طعنه مخاطبين نباشد. مثلا مرجعيت تقليد يا امامت جهت نماز و مقام وعظ و خطابه براي عموم مردم ، اگر چنين فردي در مناصب قرار گيرد، اگر چه در پيشگاه الهي او را به خاطر خطاي والدين او مؤاخذه نمي كنند؛ لكن در نگاه اقشار مردم كه مخاطب او هستند، نفرتي از عمل والدين او وجود دارد كه مانع تاثير گذاري و پذيرش او مي شود و لذا خداوند اين محدوديت ها را براي اين مناصب قرار داد نه براي فردي خاص اما در عين حال جاي اين سؤال شما هنوز باقي است كه همين مقدار محدوديت نيز براي ولد الزنا آزار دهنده است و يا در مورد آثار اخلاقي و روحي و معنوي كه عمل والدين در سعادت و شقاوت اين فرد مي گذارد چگونه با عدالت سازگار است ؟
درباره فرزند نامشروع ، باید به این نکات توجه شود:
1. فرزند نامشروع مىتواند مانند دیگران مراتب کمال انسانى را طى کند، اگر چه کار او مشکلتراست. زیرا گرایش ها و رغبت او به پیروی از شهوات بیشتر است؛ ولی فرد زنازاده می تواند با تعمیق آگاهی و انتخاب راه درست و عمل طبق آن بر خلاف جریانی حرکت نماید که پدر و مادر، برای او به وجود آورده اند. بنا بر این فرزندان نامشروع , مانند فرزندان طبیعى و قانونى در انتخاب راه سعادت و یا شقاوت آزادند ; آن ها نـیـز مـى تـوانند با اراده و اختیار خود راه تقوا و فضیلت رابرگزیده , جزء گروه رستگاران و اهل بهشت گردند و ایـن طـور نـیست که آن ها شریر و جانى بالفطره آفریده شده باشند و به هیچ وجه نتوانند خود را از چـنـگـال ناپاکى و گناه رهایى بخشند ; حضرت صادق علیه السلام فرموده اسـت : فرزند نامشروع از راه تـربـیـت بـه کـار و انـجام وظیفه وادار مى شود ; اگر اعمالش نیکو و خیر بود ,پاداش خوب داده مى شود . اگر کار زشت و ناپسند انجام داد , کیفر نافرمانى خود را خواهد دید . (1)
2. در مورد قرار دادن اين نقصان و محروميت براى فرزند نامشروع اگر هم ظلمی هست، این ظلم از ناحیه زناکار است ، نه خداوند متعال.
3 . در محضر خداوند و ترازوى عدالت الهى با همه یکسان برخورد نمی شود؛ بلکه بر اساس «عدالت خدا» از هر کس به مقدار توانایی ها و امکانات او انتظار هست و بازخواست می شود. (2)
حسابرسی از فرد با استعداد و دارای امکانات خانوادگی ممتاز به طور حتم با حسابرسی از فردی که در خانواده ضعیف و یا ناهنجار یا از راه نامشروع به دنیا آمده ، تفاوت دارد. بنا بر این اگر فرزند نامشروع به مقدار توانایی و امکانات خودش حق پذیر باشد ، اهل نجات خواهد بود . می تواند با استفاده از نیروهای اختیار و آگاهی خود حتی مدارج عالی را طی کند. گـرچـه طـبـع سـرکـش , وظـیـفـه فـرزندان نامشروع را که علاقه بیش ترى به گناه و قانون شـکنى دارند ، در پیکار با معاصى دشوارتر مى سازد ; اما در صورتى که بر خلاف میل باطنى خود از فـرمان خدا و دستورات صحیح زندگى پیروى نمایند , به حکم «اين قاعده كه ؛ بهترین کارها آن هایى است که با رنج و مشقت بیش تر توام باشد»، (3)پاداشى بهتر و ارزنده تر به آن ها داده خواهد شد .
پینوشتها:
1. کلینی ، کافی ، دار الکتب العلمیه ،تهران ، 1363 ش، ج8 ، ص 238 .
2. بقره (2) آیه 286 .
3. ابن ابی الحدید ، شرح نهج البلاغه ، مکتبه آیه الله مرعشی - قم 1404 ق ، ج19، ص83 .
پرسش: لطفاً حقوقي را که ولدالزنا از آنها محروم است خودتان به صورت کامل برايم ذکر کنيد؟
پاسخ:
پرسشگر گرامی انسان ولد زنا در بسیاری احکام مانند دیگر افراد جامعه می باشد و تنها در برخی از موارد، حکم ولد الزنا استثنا شده است. از جمله اين كه از پدر و مادر زناکارش ارث نمىبرد (1) و از پذيرفتن بعضى مناصب اجتماعى مانند امامت جماعت (2) و قضاوت (3) و مرجعيت (4) محروم هست و نمی تواند شهادت بدهد (5)، ولى در تكاليف شرعى با ديگر انسانهاى حلالزاده تفاوتى ندارد .
پی نوشت ها:
1. امام خمینی ، تحريرالوسيله، ج2، کتاب الارث، الرابع : المتولد من الزنا ، ص 352 .
2. همان ، ج 1 ، القول فی الشرایط امام الجماعه ،ص 258 .
3. همان ، ج2 ، القول فی الصفات القاضی ، م1 ، ص 386 .
4. توضیح المسائل ، م 2 .
5. تحریر الوسیله، ج2 ، کتاب الشهاده، الخامس : طیب الولد ، ص 421 . ( مطابق با نظر مقام معظم رهبری ).






