با سلام
من چند سوال دارم اميدرم كمك كنيد

1- براي انتخاب مرجه تقليد بايد چه چيزهاي را بايد در نظر گرفت ؟ ممنون ميشم اگه مراجع تقليد را اگر شد نام ببريد و من بين يكي از آنا انتخاب كنم

2- سجده سهو را بايد در چه موقع بايد به جا آورد؟

3- وقت نماز ظهر و عشا از كي تا كي ميباشد؟

4- من هر چه دعا مي كنم دعا هام بر آورده نمي شود و يا كلان همشيه بر عكس دعا هايم بر آورده مي شود چي كار كنم دعايم بر آورده شود؟

5-من نماز را مي خوانم ولي معني فارسي آن را نمي فهم آيا نماز من اشكال دارد؟

6- براي حضور قلب در نماز بايد چي كار كرد تا با حضور قلب نماز را بخوانيم؟

7-آيا قضاي نماز شب را مي شود خواند اگر مي شود وقت اش كي مي باشد؟

8- آيا نماز حق مشجد وجود دارد اگر وجود دارد چند ركعت وچطوري مي باشد

9- در قنوت و سجده چه دعايي را بخوانيم خوب هست ؟

10 - در نماز جماعت و نماز فردا چطور مي توانيم نست بكيم ؟

ممنون ميشم اين سوالها را به من جواب بدهيد
با تشكر

پرسش 1:
سوالات شرعي
شرح : با سلام من چند سوال دارم اميدرم كمك كنيد 1- براي انتخاب مرجه تقليد بايد چه چيزهاي را بايد در نظر گرفت ؟ ممنون مي شم اگه مراجع تقليد را اگر شد نام ببريد و من بين يكي از آنان انتخاب كنم
پاسخ:
پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مركز
در رساله­ هاي توضيح المسائل مراجع آمده است: تقليد از مجتهدي جايز است که علاوه بر مرد بودن، بالغ و حلال زاده و شيعه دوازده امامي باشد و شرايط زير را نيز داشته باشد. چنين مرجعي را بايد براي تبعيت انتخاب کرد:
1. زنده باشد. بنابراين، ابتدائاً نمي­شود از مجتهدي که از دنيا رفته تقليد کرد.
2. عادل باشد. منظور از عدالت، ملکه نفسانيه يا تقوا و حالت خداترسي باطني است که انسان را به انجام واجبات وادار کند و از ارتکاب گناهان کبيره يا اصرار بر گناه صغيره باز دارد.
3. حريص به مال، قدرت و رياست دنيا نباشد.
4. در فهميدن حکم خدا از همه مجتهدان عصر خويش عالِم‌تر باشد و يا لااقل با آن ها مساوي باشد. (1)
براي شناختن مجتهد اعلم، سه راه وجود دارد:
اوّل: خود انسان اهل علم باشد و بتواند مجتهد اعلم را بشناسد.
دوم: دو نفر عالِم عادل که مي‏توانند مجتهد اعلم را بشناسند و تصديق نمايند؛ البته به شرطي که دو نفر عالِم عادلِ ديگر با گفته آنان مخالفت ننمايند.
سوم: عده‏اي از اهل علم که مي‏توانند مجتهد اعلم را تشخيص دهند و از گفته آنان اطمينان حاصل مي‏شود، مجتهد يا اعلم بودن کسي را تصديق کنند. (2)
ممکن است تشخيص اعلم مشکل باشد و چند نفر مجتهد به عنوان مراجع هم سطح معرفي شوند.
مراجعي که موجود هستند و جامعه مدرسين حوزه علميه قم آنان را به عنوان مراجع مورد توجه انتخاب و اعلام کردند، عبارت‏اند از حضرات آيات: خامنه‏اي، شبيري زنجاني، وحيد خراساني، مکارم شيرازي. و آيات عظام ديگري مانند آيات عظام: صافي، سيستاني و... وجود دارند که اگر چه در اين انتخاب نيامده اند، اما آنان نيز به عنوان مراجع مطرح قابل ذکر هستند.
حال اگر يکي از اين افراد را به عنوان اعلم مي شناسيد، يا روحاني شهر به عنوان اعلم معرفي کرده است، از همان تقليد نماييد و اگر نمي­ شناسيد، از هر کدام که تقليد نماييد، کفايت مي­ کند و صحيح است.

پـي‌نوشت‌ها:
1. توضيح المسائل مراجع، مسئله 2.
2. همان، مسئله 3.

پرسش 2:
سجده سهو را بايد در چه موقع بايد به جا آورد؟
پاسخ:

1. براى سه چيز بعد از سلام نماز، انسان بايد دو سجده سهو به دستورى که بعداً گفته مى‏شود به جا آورد:
اول: آن که در بين نماز، سهواً حرف بزند.
دوم: آن که يک سجده را فراموش کند.
سوم: آن که در نماز چهار رکعتى بعد از سجده دوّم شک کند که چهار رکعت خوانده يا پنج رکعت. (1)
در دو مورد هم احتياط واجب آن است که سجده سهو بنمايد: اول در جايى که نبايد نماز را سلام دهد ، مثلًا : در رکعت اول سهواً سلام بدهد.
دوم آن که تشهد را فراموش کند.
2. چگونگي انجام دادن سجده سهو:
کسي که سجده سهو براو واجب است، بعد از سلام نماز فوراً نيت سجده سهو کند و پيشاني را به چيزي که سجده بر آن صحيح است (مثلاً مهر) بگذارد و بگويد: « بسم الله و بالله و صلّي الله علي محمد و آله» و يا بگويد : «بسم الله و بالله اللّهمّ صلّ علي محمّد و آل محمد » . ولي بهتر است بگويد : « بسم الله و بالله السّلام عليک ايّها النّبيّ و رحمة الله و برکاته» . و بعد بايد بنشيند و دوباره به سجده رود و يکي از همين ذکرها را بگويد و بعد از سجده بنشيند و تشهد بخواند و سلام دهد. (2)
پي نوشت ها:
1. امام خميني توضيح المسائل، مسأله1236 و 1250. ( در مسائلي که رهبري فتوي نداشته باشد و علم به اختلاف فتواي رهبري با امام نباشد ،فتواي امام خميني براي مقلدين رهبري حجت است )
2. پاسخ سؤالهاي مورد ابتلاء از رهبري، سؤال1 .

پرسش 3:
وقت نماز ظهر و عشا از كي تا كي مي باشد
پاسخ:

وقت نماز ظهر از زوال آفتاب يعني ظهر شرعي شروع مي شود تا چهار رکعت باقي مانده به مغرب . و وقت نماز عشا از بعد از سه رکعت بعد از اذان مغرب شروع مي شود تا نيمه شب شرعي.
اگر به واسطه عذر شرعي يا به واسطه معصيت تا نيمه شب شرعي نماز مغرب و عشا را نخوانده باشد ، بنا بر احتياط واجب تا قبل از اذان صبح بدون اينکه نيت ادا و قضا کند بجا آورد .(ا)

پي نوشت :
1 . امام خميني ، توضيح المسايل م 731 و 736 و 739 .

پرسش 4:
من هر چه دعا مي كنم دعا هام بر آورده نمي شود و يا كلان همشيه بر عكس دعا هايم بر آورده مي شود چي كار كنم دعايم بر آورده شود
پاسخ:
$$پرسشگر گرامي باسلام و تشکر از ارتباط با اين مرکز:
از نظر تعاليم ديني استجابت دعا همواره به معناي بر آورده شدن و عملي شدن آنچه ما خواسته ايم نيست . چه بسا اتفاق مي افتد که انسان رسيدن به مقصد يا برآورده شدن حاجتي را ايده آل و مطلوب خويش مي پندارد. چنان به منفعت و خير بودن آن يقين دارد که آن را همانند دو، دو تا چهار تا واضح مي داند، حال آن که واقعيت امر غير از پندار ماست. عکس آن نيز صادق است، يعني چه بسا امري را زشت و به ضرر خود مي پنداريم، ولي از آثار و عواقب آن بي اطلاعيم و نمي دانيم آن چه رُخ داده، از الطاف پنهان پروردگار است. قرآن کريم مي فرمايد:
« چه بسا از امري اکراه داشته باشيد، در حالي که خير شما در آن است، يا چيزي را دوست داشته باشيد و حال آن که شر و بدبختي شما در آن است. خدا مي داند و شما نمي دانيد» . (1)
راز عدم استجابت برخي دعاها در اين واقعيت نهفته است که از باطن هستي و مصالح حقيقي خود و جهان بي خبريم. به همين دليل گاهي مي‌پنداريم خير و مصلحت ما در تحقق و برآورده شدن حاجتي يا دفع و رفع مشکل و مانعي در زماني که ما مي خواهيم است . بر اساس اين پيش فرض وقتي مي‌بينيم خواسته ما بر آورده نمي‌شود، رنجيده خاطر مي‌شويم! در حالي که اگر حجاب از روي «حقيقت باطني» عالم کنار رود و آينده و نتيجه برخي خواسته‌ها براي ما آشکارگردد، از تقاضا و درخواست خود منصرف مي‌شويم . خدا را شکر مي‌کنيم که خواسته و حاجت ما را آن گونه که مي خواستيم ، برآورده نکرده است.
خداوند نسبت به بندگانش مهربان است . خير و خوشبختي واقعي بندگانش را مي‌خواهد، از اين رو اگر خواسته آنان به ضررشان باشد ، اما آنان به جهت عدم اطلاع از باطن امور آن را از خداوند بخواهند، اجابت نمي‌کند.
بنابراين نبايد از برآورده نشدن خواسته اي که به صلاح شما نيست و از مستجاب نشدن دعايي که براي شما نفعي در آن نيست، ناراحت باشيد. چه بسا مصلحت شما در عکس خواسته شماست و لذا به نظرتان چنين مي آيد که دعايتان دقيقا در نقطه مقابل خواسته شما مستجاب مي شود. همان گونه که خود شما هم به اين مطلب اشاره کرده ايد : " همشيه بر عكس دعا هايم بر آورده مي شود "
اصلي ترين عامل بروز چنين حالتي ، به اشتباه در فهميدن معناي استجابت بر مي گردد. در حالي که در تمام اوقات دعاي تان نظر لطف خدا با شما بوده است، اما چون خواسته خود را طبق ميل خود ، بر آورده نديده ايد، تصور کرده ايد که دعا مورد استجابت قرار نمي گيرد، يا هميشه بر عکس برآورده مي شود. چه بسيار دعاهاي مستجاب و نظر لطفي که با بر آورده نشدن خواسته همراه است و يا بالعکس برآورده مي شود.
معناي درست استجابت دعا اين است که: هيچ دعايي بي اثر نيست . هر دعايي در دنيا و آخرت تأثير مناسب خود را دارد. هر دعاي مقبولي يقينا به استجابت مي‌رسد ، اما گونه‌هاي استجابت مختلف است.
امام سجاد (عليه السلام) مي‌فرمايد: «دعاي مؤمن يکي از سه فايده را دارد:
براي او ذخيره مي‌گردد ،
يا در دنيا برآورده مي‌شود ،
يا بلايي را که مي‌خواست به او برسد، ‌از وي مي‌گرداند». (2)
فراموش نکنيد :
1. دنيا عرصه امتحان و محل ظهور و بروز استعدادهاي دروني و افکار و عقايد قلبي است. يکي از راه‌هاي امتحان، قرار گرفتن در ميدان سختي‌ها و تأخير افتادن اجابت دعاها است. از خدا بخواهيم که ما را در همه آزمون هايش موفق و ثابت قدم نگه دارد.
گاهي «حُسن ظن به خدا» مورد آزمايش قرار مي گيرد، يعني استجابت دعا به تأخير مي افتد. تأخير در استجابت دعا براي اين هدف است که فرد«حقيقت ايمان » و جوهر وجودي خود و ميزان «حُسن ظن» خود به خدا را آشکار نمايد.
2. حُسن ظن و اعتماد به خدا کليد بسياري از درهاي قفل شده زندگي و خوشبختي‌ها است. به خداوند حُسن ظن و اعتماد داشته باشيد. او نسبت به بندگانش بسيار مهربان است. خير و سعادت را گاهي در قالب سختي‌ها و مشکلات ظاهر مي‌سازد . گاهي در لباس آسايش و نعمت ها. خدا به علم نامحدود خويش مي‌داند که صلاح و رستگاري چه کسي از بندگان مؤمنش در ميدان مشکلات و مصايب نهفته است . کدام يک از آنان را بايد در رفاه و نعمت‌ها جستجو کرد. پس باور داشته باشيم که در صورت انجام تکاليف و وظايفي که خداوند براي اهل بلا و مشکلات يا رفاه و نعمت‌ها قرار داده، هر وضعيتي براي ما پيش آيد، خير و خوشبختي ما در همان نهفته است.
خداوند دوست دارد که بندگانش قوي باشند .بيش ترين بهره را از عقل و کارداني داشته باشند. گاهي دعا استجابت نمي شود تا فرد به اين ويژگي سوق داده شود.
3. بهتر است در کنار زمزمه با معبود و دعا کردن ، با بهره وري بيشتر از از قوه عقل و کارداني و مشورت با ديگران اسباب استجابت دعا را نيز فرهم کنيد زيرا خداوند حکيم نظام هستي را بر پايه اسباب و مسببات قرار داده است . يعني براي پيدايش هر پديده اي علتي خاص و براي حل هر مشکلي راهکارهاي ويژه اي تعيين نموده است .
انسان بايد با تلاش قوي و به کمک عقل و فکر خدا دادي خود و مشورت با افراد آگاه و متخصص براي رفع نياز هاي خود اقدام نمايد ، همزمان با دعا و توسل به لطف و عنايت هاي خداوند اميدوار باشد . از او بخواهد اقداماتش را به هدف و نتيجه مطلوب برساند.
دو نکتهء پاياني:
1. يکي از مقامات بلند معنوي، رسيدن به مرحلهء" تفويض" است؛ يعني رسيدن به اين مرحله که انسان همه امور خود را به خداوند داناي مهربان بسپارد و مطمين باشد که آنچه براي او لازم است خداوند برايش مقدر مي فرمايد و البته اين امر منافات با حرکت و تلاش انسان و انجام وظايف ندارد.
شايد شرايط خاصي که براي شما پيش آمده موهبتي الهي براي سوق دادن شما به اين مرحله باشد.
2. هر انساني واجد روح الهي است و خداوند متعال بخشي از قدرت خويش را در ما به وديعت نهاده و لذا حالات و توجهات و صفات ما در رخدادها و مقدرات ما تاثير دارند.
در تماس بعدي مي توانيد مطالب بيشتري در باره خواسته هاي خود و عدم اجابت آنها بفرماييد تا راهنمايي هاي لازم تقديم گردد.
موفق باشيد

پي ‌نوشت‌ ها:
1. بقره (2) آيه 216.
2. حاج شيخ صادق احسان‌بخش، آثار الصادقين، روابط عمومي ستاد برگزاري نماز جمعه گيلان، چاپ اول،1362 ، ج 6، ص 66.

پرسش 5:
من نماز را مي خوانم، ولي معني فارسي آن را نمي فهم. آيا نماز من اشكال دارد؟
پاسخ:

دانستن معناي فارسي نماز واجب نيست، اگر همان متن عربي نماز را صحيح بخوانيد نماز صحيح است هر چند معناي فارسي آن را ندانيد. (1) .
البته اگر کسي بتواند معناي فارسي نماز را بفهمد کار خوبي است. ولي شرط صحت و يا شرط قبولي نماز دانستن معناي فارسي آن نمي باشد.
پي نوشت:
1. امام خميني، توضيح المسائل، مسأله 997.
پرسش 6:
براي حضور قلب در نماز بايد چي كار كرد تا با حضور قلب نماز را بخوانيم؟
پاسخ:

از آيات و روايات استفاده مي شود که نماز کامل و حقيقي نمازي است که با حضور قلب و خلوص نيت و همراه با يقين باشد. از امام رضا (ع) نقل شده است:
«لا صلاة الا باسباغ الوضو‌ء و احضار النية و خلوص اليقين و افراغ القلب و ترک الاشتغال و هو قوله"فاذا فرغت فانصب و الي ربک فارغب؛(1)
نماز کامل بايد با وضوي کامل، با حضور قلب ،خلوص يقين، خالي بودن فکر و ذهن و قلب از توجه و اشتغال به دنيا باشد، همان طور که خطاب به پيامبر آمده است: «هنگامي که فارغ شدي، به نماز بايست و به سوي پروردگارت بشتاب».
البته اين بدان معنا نيست که اگر نماز با اين ويژگي ها نبود، باطل يا بي ارزش است، بلکه مي توان مراتب متعددي براي نماز و نمازگزار تصور کرد. هر چه درجه و مرتبه کمال معنوي بالاتر باشد، نماز بهتر و از درجه حضور قلب بالاتري برخوردار خواهد بود.
عرفا براي حضور قلب در نماز مراتبي ذکر کرده اند:
1- نماز گزار بداند که با خداوند سخن مي گويد و حمد و ثناي او مي کند، اگر چه به معناي الفاظ توجه نمي کند.
2- علاوه بر مرحله قلبي، به معاني کلمات و اذکار نيز توجه داشته باشد. بداند که چه مي گويد. به اين مرتبه روايتي از امام صادق (ع) اشاره دارد: «هر کس دو رکعت نماز بخواند، در صورتي که بداند چه مي گويد، از نماز فارغ مي شود در حالي که بين او و خداوند گناهي نيست، مگر اين که خداوند آن ها را مي بخشد». (2)
3- اسرار عبادت و حقيقت اذکار و تسبيح و ستايش را بفهمد.
4- اسرار و حقايق به باطن نفوذ کند.
5- در اين مرتبه نمازگزار به مرتبه کشف و شهود و حضور کامل مي رسد، که به اين مرحله حضور قلب در معبود مي گويند. در اين مرحله نمازگزار حتي به خود و افعال و حرکاتش نيز توجه نداشته، از سخنگو و سخن نيز غافل است. (3)
بزرگان براي به دست آوردن حضور قلب در نماز عواملي را ذکر کرده اند که مهم ترين آن ها عبارتند از :
1- شناخت و آگاهي:
هر مقدار معرفت و شناخت انسان به حق تعالي و صفات و اسماي حُسنايش بيش تر باشد، عشق و محبتش نسبت به خدا و شوق خلوت نمودن و سخن گفتنش با خدا نيز بيش تر خواهد بود . شناخت و معرفت پروردگار سبب مي شود که انسان خداوند را ناظر و حاضر ببيند و در برابرش خاضع و خاشع باشد. چه زيبا اين حقيقت را امير المؤمنين عليه السلام در دعاي صباح بيان مي فرمايد :
مَنْ ذَا يَعْرِفُ قَدْرَكَ فَلَا يَخَافُكَ وَ مَنْ ذَا يَعْلَمُ مَا أَنْتَ فَلَا يَهَابُك(4) ؛چه کسي تو را شناخت و به عظمت تو پِي برد ، در پيشگاه تو خاشع و خاضع نشد و از تو ترس و خوف نداشت؟ چه کسي دانست که تو کي هستي و در برابر هيبت و عظمت تو سر تسليم فرود نياورد ؟
2- اهميت دادن به نماز:
ميزان حضور قلب در نماز به ميزان همت آدمي و ميزان شناخت و آگاهي نماز گزار و اهميت و ارزشي بستگي دارد که براي نماز معتقد است، زيرا قلب تابع همت و شوقي است که از معرفت بر مي خيزد. پس اگر همت و شوق به نماز و شوق به سخن گفتن و راز و نياز کردن با معشق و محبوب باشد، قلبت هم نزد نماز حاضر خواهد بود. هر اندازه که همت و شوق انسان بيش تر باشد، قلبش هم بيش تر نزد نماز خواهد بود. هر اندازه که همت و شوق انسان بيش تر باشد، غفلتش از غير نماز بيش تر خواهد بود.
کسانى که نماز را سرسرى مى گيرند و نسبت به آن بى توجه هستند و به اهميت نماز توجهى ندارند، حضور قلب نخواهند داشت. بر عکس کسانى که به نماز اهميت مى دهند و براى آن سرمايه گذارى مى کنند و آن را ستون دين مى دانند و وقت و فرصت بيش ترى را صرف نماز مى کنند، حضور قلب بيش ترى خواهند داشت.
3- فهم معاني نماز:
در نماز بايد مراقب کلمات بود. با تمرين بيش تر، کلمات بيش تري را با معاني آن ادا نماييد.
4- آمادگي قبل از نماز:
کسي که مي خواهد در نماز حضور قلب داشته باشد، لازم است به مقدمات نماز توجه داشته باشد . وضو را به صورت کامل انجام دهد . قبل از نماز لحظاتي را با خدا خلوت کند. امام صادق (ع) مي فرمايد:
«هنگامي که به قصد نماز به جانب قبله ايستادي، دنيا و آن چه در آن است و مردم و احوال آن ها را فراموش کن. قلبت را از هر شاغلي که تو را از ياد خدا باز مي دارد، فارغ ساز . با چشم باطن، عظمت و جلال خدا را مشاهده کن. به ياد آور توقف خودت را در برابر خدا، در روزي که هر انساني اعمال از پيش فرستاده اش را آشکار مي سازد ». (5)
5- رعايت مستحبات نماز:
از اسباب حضور قلب، رعايت احکام و آداب نماز است، مانند نگاه کردن به محل سجده در حال قيام، نگاه کردن بين دو پا در حال رکوع، نگاه کردن به دامن در حال تشهد و سلام و چسباندن دست ها به بدن در حال قيام و غيره.
از هنگام وضو ساختن، دل را به خدا بسپار . با گفتن اذان و اقامه و توجه به معانى و مفاهيم بلند آن، جان و روح و قلب را به آن خط نورى ملکوتى اتصال بده که از کعبه تا عرش و از آن جا تا حقيقت اسما و صفات و از آن فراتر تا «ذات احديّت» امتداد دارد.
پس از اقامه گفتن و قبل از ورود به نماز، به ابراهيم خليل تأسى کن و بگو:
«انّى وجهت وجهى للذى فطر السموات و الارض حنيفاً و ما انا من المشرکين؛(6) روى خود را به سوى کسى کردم که آسمان‏ها و زمين را آفريده، من در ايمان خود خالصم و از مشرکان نيستم».
سپس با حضور قلب و توجه به معانى الفاظ بگو: «انّ صلوتى و نسکى و محياى و مماتى للَّه ربّ العالمين؛(7) نماز و تمام عبادات من، زندگى و مرگ من، همه براى خداوند پروردگار جهانيان است».
آن گاه که در آستانه تکبير قرار گرفتى، گناهان خويش را به ياد آور و به عظمت خالق توجه نما و حقارت خويش را در نظر آور و بگو:
«يا محسن قد اتاک المسى و قد امرت المحسن ان يتجاوز عن المسى انت المحسن و انا المسى بحق محمد و آل محمد صل على محمد و آل محمد و تجاوز عن قبيح ما تعلم منّى؛(8)
اى خداى نيکوکار! بنده گناهکارت به در خانه تو آمده، امر کرده‏اى که نيکوکار از گناهکار بگذرد. تو نيکوکارى و من گناهکارم. به حق محمد و آل محمد، رحمتت را بر محمد آل محمد بفرست و از کارهاى زشتى که مى‏دانى از من سر زده بگذر».
6- انتخاب مکان مخصوص و اختصاص وقت مناسب براي نماز.
7- فراغت قلب:
يکي از مهم ترين اسباب حضور قلب، فراغت قلب است.
تا بر نخيزي از سر دنيا و هر چه هست

با يار خويشتن نتواني دمي نشست
حضرت امام خمينى در مورد راه هاى تحصيل حضور قلب مى گويد:
« آنچه باعث حضور قلب شود، دو امر است:
يکى فراغت وقت و قلب و ديگر فهميدن اهميت عبادت . مقصود از فراغت وقت آن است که انسان در هر شبانه روزى براى عبادت خود وقتى را معيّن کند که در آن وقت خود را موظف بداند فقط به عبادت بپردازد . اشتغال ديگرى را براى خود در آن وقت قرار ندهد. انسان اگر بفهمد که عبادت يکى از امور مهمى است که از کارهاى ديگر اهميتش بيش تر بلکه طرف نسبت با آن ها نيست [= قابل مقايسه نيست] البته اوقات آن را حفظ مى کند و براى آن وقتى موظف مى کند. . . از فراغت وقت ‌مهم تر فراغت قلب است و آن چنان است که انسان در وقت اشتغال به عبادت، خود را از اشتغالات و هموم دنيايى فارغ کند و توجه قلب را از امور متفرقه و خواطر متشتّته [=پراکنده] منصرف نمايد و دل را يکسره خالى و خالص براى توجه به عبادت و مناجات با حق تعالى نمايد و تا فراغت قلب از اين امور حاصل نشود، تفرغ براى او و عبادت او حاصل نشود». (9)
8- رفع موانع:
پرخوري، جلوگيري از ادرار، کسالت و خستگي، سر و صدا و نگاه به اطراف، مانع حضور قلب در نماز مي شود. رفع اين موانع در حضور قلب مؤثر است.
موانع تا نگردانى ز خود دور درون خانه دل نايدت نور
9ـ احساس و درک عظمت و بزرگى خدا.
درک عظمت و بزرگى هر کسى بستگى به مقدار شناخت و معرفت به او دارد. هر مقدار اين شناخت بيش تر شود، ‌بزرگى و عظمت او بيش تر جلوه گر خواهد شد. اگر کسى به عظمت و بزرگى خدا پي ببرد، ‌طبعاً‌ خضوع و خشوع بيش ترى در پرستش و عبادت خواهد داشت.
ابان بن تغلب مي‌گويد: به امام صادق(ع) گفتم: على بن الحسين(ع) را ديدم وقتى که به نماز مي ايستاد، رنگ به رنگ مى شد. فرمود: آرى او خدايى را که در برابرش ايستاده بود، کاملاً مى شناخت. (10)
اميرالمؤمنين(ع) در وصف عارفان و خدا پرستان واقعى فرمود: «عظم الخالق فى أنفسهم فصغر ما دونه فى أعينهم؛(11) آنان خدا را به عظمت و بزرگي شناخته اند. بنابراين هر چه غير او است، در نظرشان کوچک جلوه مي‌کند».
10ـ جلوگيرى از هرزگى قوه خيال:
يکى از بزرگ ترين عوامل حواس پرتى در نماز، ‌هرزگى و پراکندگى قوه خيال است. اگر قبل از نماز چند دقيقه اى به وسيله ذکر خدا و مناجات و خواندن نمازهاى مستحبى و تلاوت قرآن، خود را آماده نماز کنيم، ‌ذهن از حواس پرتى و پراکندگى و از توجه به کثرت، به سوى وحدت متوجه مى شود، ‌در نتيجه در نماز فکر انسان به اين طرف و آن طرف متوجه نمي شود. کسى که قبل از نماز با ديگرى بگو مگو و بحث داشته يا خوشحال يا ناراحت شده، اگر فوراً وارد نماز شود، نمازش تحت تأثير آن افکار خواهد بود و حضور قلب نخواهد داشت.
11ـ با تأنى خواندن نماز:
اگر کسى رکوع و سجود را مقدارى طولانى کند و با حال خوشي اذکار و سجود را بگويد، در حضور قلب مؤثر خواهد بود.
12ـ حالت خاصي در نماز که بيانگر خضوع است، در خشوع که حالت قلبى است، تأثير مى گذارد.
13 -بعضى از آداب نماز مانند سر وقت خواندن و مواظبت بر وقت نماز و به حالت کسالت داخل نماز نشدن و. . . در نماز مؤثر است.
14 -دوري از غذاهاي شبهه ناک و حرام و اموالي که از طريق غير مشروع به دست مي آيد، در حضور قلب و ايجاد آمادگي دروني براي نماز و سخن گفتن با خدا بسيار موثر است.
15 -رعايت آدابي از قبيل مسواک زدن، ‌انگشتر به دست کردن، ‌عطر زدن و. . . که باعث آمادگي و تميزي و پاکي انسان مي شود. اين کارها موجب بهره برداري هر چه بيش تر از برکات معنوي نماز مي شود.
16 -ترک گناه:
کسى که به خيانت به مردم، کلاه برداري، رشوه خواري، اختلاس، ‌تهمت، غيبت و غيره فکر مى کند، براى او قلبى نمانده است تا در آن خدا جلوه کند. هر چه هست ،غير خدا است.
دل ز دل بردار اگر بايست دلبر داشتن دلبر و دل داشتن نَبْوَد طريق عاشقان
گناه لذت مناجات را از انسان مى گيرد و با گرفتن لذت شيرينى عبادت، حضور قلب هم خواهد رفت.
امام صادق(ع) مى فرمايد:«خداوند به داوود پيامبر فرمود: قرار نده بين من و خودت عالِمى را که شيفته دنيا است، ‌چون اين شخص از راه محبت من جلوگيرى مى کند. اين ها دزدان راه بندگانى هستند که به سوى من مى آيند. کم ترين کارى که من با آن ها مى کنم، اين است که شيرينى مناجاتم را از قلب شان مى گيرم». (12)
پي نوشت ها :
1. علامه مجلسي ، بحارالانوار، مؤسسه الوفاء ، بيروت ، 1404 ه ق ، ج 81، ص 243،
2. محمد بن الحسن الحر العاملي ، وسائل الشيعه، مؤسسه آل البيت ، قم ، 1409 ه ق ، ج4، ص 686.
3.امام خميني، چهل حديث، مؤسسه تنظيم و نشر آثار .امام خميني، چاپ دوازدهم ، ص 434.
4. بحار الانوار ، ج 84 ، ص339.
5. همان، ص 23.
6. انعام (6) آيه 79.
7. همان، آيه 162.
8. بحار ، ج 81 ، ص 375.
9.امام خميني، چهل حديث، ص426 .
10. بحارالانوار، ج48، ص 236.
11. نهج البلاغه، ترجمه فيض الاسلام ، خطبه 184.
12.ثقه الاسلام کليني ، الکافي، دارالکتب الاسلاميه - طهران ، 1365 ه ش ، ‌ج 1، ص 46.

پرسش 7:
آيا قضاي نماز شب را مي شود خواند اگر مي شود وقت اش كي مي باشد؟
پاسخ:
نماز هاي مستحبي مانند نافله نمازهاي واجب و نماز شب اگر در موقع مقررش خوانده نشود مي توان قضاي آن را خواند .پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله مي فرمايد : إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى لَيُبَاهِي مَلَائِكَتَهُ بِالْعَبْدِ يَقْضِي صَلَاةَ اللَّيْلِ بِالنَّهَارِ فَيَقُولُ يَا مَلَائِكَتِي انْظُرُوا إِلَى عَبْدِي يَقْضِي مَا لَمْ أَفْتَرِضْهُ عَلَيْهِ أُشْهِدُكُمْ أَنِّي قَدْ غَفَرْتُ لَهُ )1) خداوند به وجود بندگاني که قضاي نماز شب را مي خوانند، نزد فرشتگان مباهات مي کند و مي فرمايد : اي فرشتگان من ، به بنده ام نگاه کنيد با آن که نماز شب را بر او واجب نکرده ام ، قضاي آن را مي خواند . شما شاهد باشيد که مغفرت و آمرزش خود را شامل حال او کردم . بنا برا ين در صورت موفق نشدن به خواندن نماز شب در زمان مقررش مي توان قضاي آن را به جا آورد ، اگرچه ثواب خواندن نافله در زمان مقرر با قضاي آن برابر نيست.
قضاي نماز شب را در هر وقتي از شبانه روز مي توان خواند. اگر چه بهترين زمان قضاي نافله شب ، همان ساعتي ازشب است که نماز شب قضا شده يعني دقايق آخر شب و پيش از نماز صبح(در شب بعد) ، چنان که بهترين زمان براي قضاي نافله روز ، همان موقع از روز است که نماز نافله قضا شده است. (2) وقت ديگري که در روايات نسبت به وقت هاي ديگر براي قضاي نماز شب ترجيح داده شده بعد از نماز صبح و پيش از طلوع آفتاب ، هم چنين بعد از خواندن نماز عصر در وقت فضيلت آن و پيش از غروب آفتاب است . در برخي روايات علت برتري اين زمان نسبت به زمان ديگر جهت قضاي نماز شب از اسرار مخفي و نا پيداي آل محمد شمرده شده است. (3)
پي نوشت ها :
1. الشيخ الصدوق، الفقيه (من لايحضره الفقيه)، الناشر: مؤسسه النشر الاسلامي، قم، سنه النشر/1413 ه.ق ، ج1 ، ص 498.
2. الشيخ الطوسي، التهذيب، الناشر: دار الكتب الاسلاميه، طهران، سنه النشر/1365 ه.ش ، ج2 ، ص163.
3.من لايحضره الفقيه، ج1 ، ص497 .

پرسش 8:
يا نماز حق مشجد وجود دارد اگر وجود دارد چند ركعت و چه طوري مي باشد؟
پاسخ:

نمازي که نوشتيد نماز تحيت مسجد نام دارد که دو رکعت مانند نماز صبح است که به نيت تحيت و احترام مسجد خوانده مي شود. البته اين نماز مستحب است و هر گاه در مسجدي نماز واجب يا مستحب ديگري هم خوانده شود کفايت مي کند (1)

پي نوشت:
1. امام خميني ، توضيح المسائل م 913.
پرسش 9:
در قنوت و سجده چه دعايي را بخوانيم خوب هست ؟
پاسخ:

1- در قنوت هر ذكرى بگويد، اگر چه يك «سُبْحانَ اللَّه» باشد، كافى است و بهتر است در قنوت نماز اين ذکر گفته شود: «لَا إِلهَ الَّا اللَّهُ الْحَلِيمُ الْكَرِيمُ لَا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ الْعَلِىُّ الْعَظِيمُ سُبْحانَ اللَّهِ رَبِّ السَّماواتِ السَّبْعِ وَ رَبِّ الْأَرَضِينَ السَّبْعِ وَ ما فِيهِنَّ وَ ما بَيْنَهُنَّ وَ رَبِّ الْعَرْشِ الْعَظِيمِ وَ الْحَمْدُ للَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ» (1)
2- در سجده نيز هر ذكرى گفته شود کفايت مي کند. ليکن احتياط واجب آن است كه مقدار ذكر کمتر از سه مرتبه «سبحان اللَّه» يا يك مرتبه «سُبْحانَ رَبِّي الْأَعْلى‏ وَ بِحَمْدِهِ» نباشد ولي مستحب است انسان در سجده ذکر «سُبْحانَ ربِّي الْأَعْلى‏ وَ بِحَمْدِهِ» را سه يا پنج يا هفت مرتبه بگويد(2)
پي نوشت:
1. امام خميني، توضيح المسائل، مسأله 1119.
2. همان، مسأله 1049 .
پرسش 10:
در نماز جماعت و نماز فردا چطور مي توانيم نست بكيم ؟ ممنون مي شم اين سوالها را به من جواب بدهيد با تشكر
پاسخ:

اگر منظور شما نيت نماز است نيت نماز جماعت با فرادا تفاوت دارد که به شرح زير است:
به صورت فرادا نيت مي‌کند که: دو رکعت نماز صبح به جا مي‌آورم قربة الي الله.
اگر نماز جماعت باشد،‌نيت مي‌کند: دو رکعت نماز صبح اقتدا به پيشنماز حاضر به جا مي‌آورم قربة الي الله.
لازم نيست که نيت را به زبان آورد، همين که در قلب اين نيت را داشته باشد، کافي است. (1)

پي نوشت:
1. امام خميني ، توضيح المسائل م 943و1460.