سلام ایا داستان خریدن شتر توسط پیامبر اکرم (ص) از مردی که پول پرداختی پیامبر اکرم (ص) را منکر شده بود و امام علی (ع) بعد از 3 بار درخواست از آن مرد بخاطر ارتدادش او را در حضور پیامبر اکرم (ص) گردن زد ، صحت دارد؟ اگر آری می توانید سند آن را ذکر نمایید ؟ آیا می توانید تفصیلی ترین نقل در تاریخ را بیان کنید؟(با ذکر سند) با کمال تشکر.
پرسشگر گرامی با سلام و سپاس از ارتباط تان با این مرکز
روايت مذكور را مرحوم شيخ صدوق دركتاب من لا يحضره الفقيه مي آورد. (1)
مردى اعرابى (بيابانى) نزد رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله آمد و ادّعا كرد كه هفتاد درهم قيمت ناقهاى (ماده شتر) كه به ايشان فروخته، طلبكار است.
رسول خدا فرمود: همه قيمت را به تو پرداختم، مرد گفت: ميان من و خود كسى را داور قرار ده تا حكم كند. مردى از قريش مىگذشت . رسول خدا (ص) او را گفت: ميان ما حكم كن، آن مرد رو به اعرابى كرده گفت: بر رسول خدا چه ادّعا مىكنى؟ مرد گفت: هفتاد درهم قيمت ناقهاى كه به او فروختهام، مرد رو به رسول خدا كرده گفت: شما چه مىگوئيد؟
حضرت فرمود: تمام مبلغ را به وى پرداختهام، از اعرابى پرسيد، گفت: نپرداخته است، مرد به رسول خدا
گفت: آيا شاهدى داريد كه قيمت را پرداختهايد؟ فرمود: نه، آن مرد به اعرابى گفت: آيا حاضرى قسم ياد كنى كه حقّ خود را نستاندهاى؟ گفت: آرى، در اين جا رسول خدا فرمود: سوگند كه با اين مرد، داورى به نزد ديگرى برم تا به حكم خداوند ميان ما داورى نمايد، پس نزد علىّ بن ابى طالب آمد ، در حالى كه اعرابى همراه وى بود، على عليه السّلام پرسيد: اى فرستاده خدا !شما را چه شده كه به اين جا آمدهايد؟ فرمود: اى ابا الحسن! ميان من و اين اعرابى داور شو، على عليه السّلام از آن مرد پرسيد: ادّعاى تو چيست؟ مرد گفت:
هفتاد درهم قيمت ماده شترى كه به او فروختهام، على از رسول خدا سؤال كرد: چه مىفرمائيد؟ حضرت پاسخ داد: تمام قيمت ناقه را به او يك جا پرداختهام، على عليه السّلام گفت: اى مرد! رسول خدا راست مىگويد؟ گفت: نه، چيزى از قيمت به من نپرداخته است، در اين هنگام على عليه السّلام دست برد و شمشير خود را بيرون كشيد و گردن آن مرد را بيافكند، رسول خدا پرسيد: يا على! چرا چنين كردى؟ عرض كرد: ما تو را به امر و نهى و بهشت و دوزخ و ثواب و عقاب و وحى خداوند تصديق كردهايم . چگونه در پرداخت هفتاد درهم قيمت شتر اين مرد بيابانى تصديق نكنيم، و من از اين جهت او را كشتم كه پرسيدم: آيا رسول خدا آنچه گفت راست مىگويد؟ او پاسخ داد :نه، چيزى به من نداده است، پس رسول خدا فرمود: حكم به درستى كردى اى على، امّا ديگر در اين موارد تكرارش منما، سپس رو به مرد قريشى كرده كه همراه ايشان بود و فرمود: اين حكم خداوند بود ،نه آن كه تو كردى.
اين خبر بدون سند ذكر شده و از معصوم روايت نشده است . داراى مطالبى است كه از روش و سيره معصومين دور مىنمايد. انسان نمىتواند باور كند كه رسول كريم و رحمة للعالمين براى هفتاد درهم كار را بدين جا كشيده باشد . نيز نمىتوان باور كرد كه على عليه السّلام با حضور پيغمبر كه ولى امر است، دست به اجراى حكمى بزند، بدون اينكه از جانب ولى امر مأمور باشد. چون خبر از معصومين نقل نشده، اشكالى ندارد ، چون در هر حال حجيّت ندارد و صرفا در حدّ يك قصّه و حكايت است.
پي نوشت :
1. من لا يحضره الفقيه ،شيخ صدوق،ج3،ص139-140، جامعه مدرسين، قم، 1404 ق، چاپ: دوم؛ ترجمه غفارى،ج4،ص133-138، نشر صدوق،تهران، 1367 ، چاپ: اول.