1- آیا اگر شما فردی بسیار پولدار باشید و به کسی کمک مالی کنید و این کمک هیچ از ثروت شما نمی کاهد ارزشمند است ویا وقتی شما تمام دارائیتان به اندازه کمک بوده باز به فرد نیازمند کمک میکنید؟همچنین است وقتی کسی کاری را در شرایط سخت انجام میدهد حال در دعاها میخوانیم ای خداییکه هیچ مخالفی در انجام کارهایت نداری ای خداییکه بخشش از ثروت تو نمی کاهد بنابراین ایا ارزش کار خدا نعوذ باله بسیار کم نیست 2-اگر شما چیزی را که قبلا کسی کشف کرده بدانید هیچ ارزشی در پیشبرد علم برای شما متصور نیست وفقط منطقی تر است برای رفع نیاز خود به آن عالم مراجعه کنید. حال اگر خدا و پیامبر و ائمه تمامی علم اول وآخر را دارندایا برای کسب علم به جای این همه زحمت منطقی نیست از خدای رحمان سوال کنیم و او نیز که رحمان است ختما پاسخ خواهد داد. البته نه به این معنی که هیچ حرکتی نکنیم بلکه فقط به این معنی که همانند مثال به جای اینکه آزمایشگاهی که فرد اول علم مورد نظر را در آن کشف کرده بر پا کنیم فقط به دانشگاه برویم و از آنجا کسب علم کنیم ولی واقعیت دنیا به نظر می رسد برای کسب علم راهی جز بر پایی آن آزمایشگاه نیست!
پاسخ:
پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
مقايسه بين اعمال مخلوقات با خداوند از حيث ارزشمندي از اساس اشتباه است ، زيرا فضيلت و ارزش براي ما موجودات محدود ماهيتي مخصوص دارد كه ناشي از گرايش هاي گوناگون شخصيتي و موقعيت هاي متفاوت اجتماعي و ... است ،در حالي كه هيچ يك از اين امور در مورد خداوند معنا ندارد .
اصولا همه اعمال خداوند ،چه نعمت دادن به يك مورچه كوچك باشد و چه آفرينش و مديريت كائنات با گستره اي غير قابل تصور ، ناشي از اين نيست كه خداوند اين كار را ارزشمند و خوب تلقي مي كند و لازم مي بيند كه چنين كاري را انجام دهد و اگر چنين كاري را نكند، اين عمل بد تلقي مي گردد .
در حقيقت خداوند تنها از آن رو كه خداست، مي آفريند و خلق مي كند و نعمت مي دهد و خدايي مي كند ، همان گونه كه چشمه از آن رو كه چشمه است، مي جوشد و درخت از آن رو كه درخت است، سايه مي افكند ، هرچند در دور دست تشنه اي از آب چشمه بهره مند مي گردد و خسته اي در سايه سار درخت استراحت مي كند .
خلق و جود و بخشش و فياضيت لازمه وجود و ذات خداوند است . از چنين ذاتي كه در اوج دارايي و كمال و بها است ، جز رفتار و نتايج منطبق بر آن انتظار نمي رود ؛ اما نگاه ما به افعال الهي از زاويه فرد دريافت كننده نعمت و بهره مند متفاوت است .
در واقع براي فقيري كه از جانب فردي مورد تفقد و لطف قرارگرفته ،در لزوم عقلي شكر و خضوع تفاوت ندارد كه اين فرد منعم توانگري بزرگ است كه اين كمك در مقابل دارايي هاي او به حساب نمي آيد ، يا فردي عادي مانند خود اوست ؛ عقل حكم مي كند كه بايد در هر حال در برابر فرد منعم و نعمت او حالت شكرگزاري و سپاس داشت .دراين خضوع و كرنش كوتاهي نكرد .
ما نيز خود را در برابر خداوند كه همه گونه نعمتي به ما داده ،در وضعيتي مي بينيم كه جز عبوديت و شكر او تكليف ديگري نداريم . در نتيجه بندگي و شكر خداوند را به حكم عقل بر خود لازم مي دانيم ، نه آنكه چون اين كار خداوند براي او سختي و مشقتي داشت يا به خاطر اعطاي اين نعمت ها خداوند از خود و داشته هايش ايثار نموده ، او را لايق پرستش و شكر ببينيم .
پرسش 2:
2-اگر چيزي را که قبلا کسي کشف کرده بدانيد هيچ ارزشي در پيشبرد علم براي شما متصور نيست وفقط منطقي تر است براي رفع نياز خود به آن عالم مراجعه کنيد. حال اگر خدا و پيامبر و ائمه تمامي علم اول وآخر را دارند، براي کسب علم به جاي اين همه زحمت منطقي نيست از خداي رحمان سوال کنيم و او نيز که رحمان است حتما پاسخ خواهد داد. البته نه به اين معني که هيچ حرکتي نکنيم بلکه فقط به اين معني که همانند مثال به جاي اينکه آزمايشگاهي که فرد اول علم مورد نظر را در آن کشف کرده بر پا کنيم فقط به دانشگاه برويم و از آن جا کسب علم کنيم ولي واقعيت دنيا به نظر مي رسد براي کسب علم راهي جز بر پايي آن آزمايشگاه نيست!
پاسخ:
اولا در اين که حضرات معصومين (ع) از علم اولين و آخرين برخوردار بودهاند، جاي ترديد نيست . اين مطلب در روايات به خوبي بيان شده مثلا در اصول کافي از امام صادق نقل شده : به جناب موسي و خضر علم گذشته داده شد، ولي به ما علم گذشته و آينده تا روز قيامت داده شده.(1)
چنين علمي را خداوند به هر کسي نميدهد، چون:
گوهر پاک ببايد که شود قابل فيض ورنه هر سنگ و کلوخ لولو و مرجان نشود.
آن جان انسان کامل است که شايسته فيض علم اولين و آخرين است . هر انساني چنين ظرفيتي ندارد.
دوم: آنچه بدون زحمت و به عنوان موهبت الهي و علم لدني از سوي خدا رحمان نصيب کسي ميشود ، علم شهودي، و قلبي و حضوري است، اين علم نصيب هر کسي نميشود و تنها اولياي الهياند که از چنين موهبتي بهرهمند ميشوند . اين امر هم ناشي از مقام و مسئوليت و تكاليفي است كه برعهده آنان گذارده شده است.
در نتيجه اکثر مردم بايد با زحمت و تجربه و آزمايش درس و کلاس و تلاش در پي تحصيل علم بروند تا قطرهاي از علم حصولي و يا معرفت شهودي نصيب آنان بشود . خداوند مسير تعليم و تعلم را براي آموختن معلومات پيش روي بشر قرار داده است .در سنت خداوند از راه متداول به راه هاي غير مرسوم عدول نمي شود .
سوم: اين سخن پرسشگر درست که در کنار دعا، تلاش نيز صورت گيرد تا خداوند علم و معرفتي به انسان عنايت فرمايد ، به طور يقين چنين چيزي شدني است . دعا و خواستن از خداي رحمان همراه با تلاش، تجربه و آزمايش و مانند آن قطعا نتيجه بخش است چون خداوند وعده قطعي داده و فرمود:
«والذين جاهدوا فينا لنهدينهم سبلنا» (2) آنان که در راه ما تلاش و کوشش نمايند، به طور يقين به راههاي خويش هدايتشان ميکنيم.
بنابراين هم دعا و توکل و هم تلاش و کوشش در کسب علم و هر کاري شرط موفقيت است. از اين رو مولوي ميگويد:
گفت پيغمبر به آواز بلند با توکل زانوي اشتر ببند
گر توکل ميکني ،در کار کن کشت کن، پس تکيه بر جبار کن (3)
پينوشتها:
1. کافي، ج 1، ص 261.
2. عنکبوت (29) آيه 69.
3. مثنوي معنوي ،دفتر 1، ص 44.