سوال؟ سلام آخرین بار که برای مشاوره یه پیام فرستادم متاسفانه انگ دیوانگی بهم زدید کلی هم دری بری بدون اینکه بدونید جریان چیه جوابتونو دادم ولی وقتی خواستم بفرستم یعنی ریپلای زدم نفرستاد مثل اینکه ایمیلو یه طرفه کردید که جواب نشنوید منم دیگه اینجا نیومدم نظر بذارم جوابتونو بدم گفتم کلی نظر می ذارن نمی تونید برید ببینید سوال قبلی من چی بوده و جواب خودتون چی بوده که بعد تازه من نسبت به اون شاکی شم؟ خلاصه اگه قراره توهین کنید اصلا جواب ندین چون این جوری آدم یه هو قاطی میکنه و از دین و مبلغین دینی که مثل شما باشند حالش بهم می خوره دیگه نمیاد طرفتون اون وقت شما مبلغین و طلاب علوم دینی هستید که باید روز قیامت جوابگو باشین اگه جوون رفت سراغ کس دیگه و به اشتباه افتاد اما برم سر سوال جدیدم بحث قبلی که به نتیجه نرسید سوالم اینه این دین اسلامی که همش از آسونیش حرف می زنید از عدالتش حرف می زنید از دفاع از حقوق زنش حرف می زنید برای خانم هایی که شوهرشون چند ماه چند ماه میرن سفر نیستن چه راهکاری توصیه کرده تقوای خالی زهد و ریاضت اگه فقط اینه پس چرا به مردا حق ازدواج موقت میده اونم نه یکی نه دوتا الی ماشالله نه با مسلمون با اهل کتاب هم میده من به این مردا کار ندارم که آخر هوس بازیند من کار ندارم مردی رو که زن داره بچه داره داره باهاشون زندگی میکنه به جای حل مسائلش بازنش می ره ارتباط جدید برقرار میکنه من می خوام بدونم این دین راحت و آسون که واسه مردا آسون گرفته و از عدالت هم دم میزنه از حقوق زن هم دم میزنه چه راهی برای این خانم ها داره باید چند ماه چند ماه از شوهرش جدا شه صیغه کنه بعد وایسه 4 ماه عدش تموم شه تا شوهرش بر گرده دوباره ... اصلا مگه میشه شما خودت باشی زنت جدا شه بره با یکی دیگه ازدواج کنه زمانی که نیستی بعد اومدی باهاش ازدواج می کنی اصلا غیرتی داری؟ نداری؟ داری آره الان خونت به جوش اومد اسم زنتو آوردم پس الان به من راهکار بگو نگو اسلام فقط برای منه برای دفاع از حقوق مرد که این طوری از تو تمام کسایی که از اسلام دم می زنندو از دفاع اسلام از حقوق زن حرف می زنندو ادعای کرامت بخشیدن به زنو دارن بدم میاد نگو چون باور نمیکنم اسلامی که از بچگی تو گوشم کردن مدافع حقوق زنه حالا که بحث جنسی زن شده میگه برو بمیر بذار شوهرت بیاد بذار اون تو اون موقع که تو نیستی بره حالشو ببره تو تنها تو خونه بشین وایسا بیاد اگه اسلام به مرد این اجازه رو نمی داد آدم شاید بهتر می تونست وضعو تحمل کنه ولی حالا که اسلام به مرد این حقو داده حالا تکلیف ما چیه اگه اسلام می خواد فساد نشه فقط فکر مرده مرده شهوت رانه درست قدرت جنسیش قوی تره درست ولی ما زن ها مگه آدم نیستیم تکلیف ما رو هم اسلام مشخص کنه من منتظرم الکی هم مثل بعضی ازین حاج آقا ها که آنلاین باهاشون صحبت کردم نرید تو حاشیه من جواب مستقیم می خوام مردید جواب این سوالمو بدید نزنید تو حاشیه که دیگه بهتون سر نمی زنم با یکی ازین حاج آقا ها شروع کردم یه بحثو درباره حقوق زن وآیات قرآنو به جای جواب دادن رفت تو حاشیه دو روزه هنوز ما تو حاشیه موندیم اون یکی حاج آقاهه باز وایساد یه خورده حرف زد اگه از نوع حاج آقا اولیه هستی که یه ساعت می خای بری تو حاشیه آخرم جواب مستقیم این سوالمو ندید از همین اول جواب نده بگو اسلام برای این موضوع جواب نداره یا حداقل ما نمی دونیم واقعا فکر نمی کردیم شما زن ها هم نیاز جنسی داشته باشید یا نیاز عاطفیتون از طریق تلفنی که چند دقیقه صحیت می کنیم باهاتون حل نمیشه شرمنده خانمای مسلمون ما تو دینمون برای خانم های هوس باز عاطفی راه کار نداریم اصلا شما حق ندارید این خواسته رو داشته باشید که الانم داریم بهتون میگیم هوس باز عاطفی بله بفرمایید شما برید برید همون جریان کور فیمینیستیو دنبال کنید من الان یه طرف قاضی نرفتم که اگه رفته بودم الان اینجا نبودمو منتظر جواب اسلام نبودم اومدم چون فکر میکنم اسلامی که این همه ادعاش میشه برای اینم راهکار داره ولی نه ازین راه کارای مسخره که بالاتر مثال زدم یه راه کار منطقی حالا اگه عصبانی نشدیدو تعصبات مذهبیتون کورتون نکرده بسم الله وگرنه شما رو به خیرو مارو به سلامت یا علی
پاسخ:
با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما در اين ماه عزيز؛ و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز؛
دوست عزيز ! متاسفانه با آيدي فعلي پرسش ديگري از شما در آرشيومان نيافتيم . حتما بازخواني مجددي از آن كرده ، پاسخ قبلي را بررسي مي نموديم ؛ در هر صورت از اينكه شايد در نامه قبلي به نوعي اسائه ادب و بي احترامي به شما شد ،عذر مي خواهيم ؛ همچنين خصوص مشكل ايميل هم مطمئن باشيد چنين كاري از طرف اين مركز به هيچ وجه انجام نمي شود و نخواهد شد .اما اگر هر مطلبي براي ما ارسال نماييد ،در آرشيو نگهداري شده و به هيچ وجه به فراموشي سپرده نمي شود .
در هر حال از آن جا كه امكان دست يابي به نامه قبلي شما و پاسخي كه از جانب كارشناسان ما به شما ارسال شد براي مان ميسر نشد ، قدرت داوري و بررسي در خصوص ادعاي شما هم مقدور نيست ، اما لازم است بدانيد شيوه كار در اين مركز بحث و بررسي عالمانه و دين مدارانه و به دور از هر نوع اهانت و جسارت است حتي ما در برابر برخي اهانت ها و توهين هاي شديد برخي مخالفان هم هيچ گاه از مدار ادب و نزاكت خارج نمي شويم ؛ در صورت امكان متن پرسش و پاسخ قبلي را براي مان ارسال كنيد تا بررسي هاي لازم صورت بپذيرد .
ما ادعا نمي كنيم كه عمل به همه دستورات دين اسلام به شكل دقيق كاري آسان است ، بلكه اگر سخن از آساني دين و شريعت اسلام زده مي شود و شريعتي سمحه و سهله خوانده مي شود ،به اين معنا است كه شريعت اسلام در مقابيسه با ديگر شرايع آسماني مانند شريعت يهود بسيار آسان تر است .
اما در خصوص راهكار اسلام براي زناني كه مدتي طولاني از همسران خود جدا هستند و كيفيت پاسخ دادن آن ها به نيازهاي جنسي شان ، پاسخ را در ضمن چند نكته عرض مي نماييم :
1- مساله نياز جنسي حقيقتي مسلم و قطعي در وجود انسان هاست ، اما ماهيت و كيفيت و كميت آن در وجود افراد مختلف به خصوص در بين دو جنس زن و مرد تا حدود زيادي متفاوت است . مقايسه زنان و مردان دراين زمينه امري نادرست و نامعقول است .
در واقع نميتوان انكار كرد كه نياز جنسي در مردان كاملا متفاوت از نياز جنسي در زنان است ، به گونه اي كه در اغلب مردان انگيزه اصلي در ازدواج و ارتباط با جنس مخالف خواسته يا نا خواسته، ارضاي نياز جنسي است ، در حالي كه دراغلب زنان اين انگيزه عاطفي و روحي است حتي بخش نياز جنسي در آن ها هم ماهيتي دوگانه يعني عاطفي جنسي دارد ؛ يعني در ماهيت و حقيقت اين نياز هم تفاوت آشكاري بين زنان و مردان وجود دارد .
اكثريت آنچه برخي از زنان در دوران تجرد به عنوان نياز جنسي احساس مي كنند، بيش تر ماهيت تجربه جنسي دارد كه با ارتباط با همسر برآورده مي شود .پس از ازدواج كم رنگ مي شود، در حالي كه در مردان اين نياز ، امري مداوم و كاملا مستقل و قدرتمند باقي مي ماند .
در شدت و قدرت اين نياز بين زنان و مردان تفاوت آشكاري وجود دارد ،به گونه اي كه حتي در جوامع غربي كه بيش ترين تحريكات و بيداري هاي جنسي وجود دارد و عدم تمايلات جنسي عامل اجتماعي ندارد، تفاوت بين زنان و مردان در نياز جنسي امري كاملا آشكار است تا حدي كه در اكثر اين كشورها ميزان سرد مزاجي جنسي زنان 35 تا حدود 40 درصد جمعيت زنان را تشكيل مي دهد ،در حالي كه اين امر در مردان شايد به 10 درصد هم نرسد ؛ البته در برخي جوامع ميزان سردمزاجي زنان تا 80 درصد هم تخمين زده شده است .
2- هر چند گفته مي شود كه ميل جنسي زنان از مردان بيش تر است اما اين امر بيش ترماهيت كيفي دارد نه كمي ، يعني در شرايط كاملا ايده آل روحي و عاطفي كه براي زنان در محيط خانواده خود و در وضعيت كاملا آرامش بخش و در كنار همسر ايجاد مي شود ، در موقعيت تحريك جنسي ، اين ميل در زنان از كيفيت شديد تري مانند طول زمان تحريك پذيري و ميل به تداوم و مانند آن برخورداراست ، نه اين كه درحالت عادي تمايلات و تحريكات جنسي زنان حتي در موقعيت هاي غير ايده آل همانند مردان است .
در واقع در زمان دوري از همسر اصولا فضاي تحريكات جنسي چندان براي زن حاصل نشده ،زمينه بروز ميل جنسي به وجود نميآيد . اگر هم ايجاد شود همانند نياز جنسي مردانه نخواهد بود كه در تحت هر وضعيت و موقعيت ، حتي در بدترين شرايط ممكن مرد خواهان ارضاي اين ميل به هر وسيله ممكن است .
به همين دليل است كه اصولا زن ها در بسياري از موارد توانايي بي توجهي كامل به اين نياز را دارند ،در حالي كه مردان اصولا اين گونه نيستند ؛
بارها ديده شده كه بسياري از زنان حتي بعد از مرگ شوهرشان به ازدواج مجدد رو نمي آورند . علي رغم وجود ميل جنسي با توجه به مسائل و مشكلات احتمالي از آن دست مي كشند ، اما مردان در اكثر موارد بدترين تبعات و مشكلات را تحمل كرده ، اما ازداوج مجدد مي نمايند كه اين خود به خوبي بيانگر تفاوت كمي اين نياز در مردان و زنان است .
3- در اسلام ارضاي نياز جنسي و برقراري رابطه جنسي به عنوان امري مستقل و جدا از ديگر نيازها تعريف نشده است و كاركردي مستقل ندارد ، بلكه حتي در ازدواج موقت كه توجه به نياز جنسي درآن بسيار پررنگ است، باز حدود و شرايط و ضوابطي تعيين شده ،دو فرد در برابر هم داراي مسئوليت ها و حريم هايي هستند ، چه رسد به ازدواج دائم كه مهم ترين و اصلي ترين راهكار اسلام براي پاسخ گويي به نياز جنسي است كه در آن در كنار نياز جنسي توجه به انواع نيازهاي روحي و عاطفي و اجتماعي فرد هم مورد توجه قرار گرفته است .
در نتيجه اگر قرار باشد توجه به يك نياز به قيمت اختلال در نيازهاي ديگر و ضرورت هاي مهم زندگي انسان محسوب گردد ، توجه مستقل به اين نياز خاص و لطمه زدن به ديگر نيازها و به خطر انداختن ديگر ضرورت ها به حكم عقل مطرود و ناپسند است ؛ در نتيجه اگر قرار باشد راهكاري همچون راهكار ازدواج موقت مردان در شرايط خاص براي زنان هم تعريف شود ،اين امر از جهات مختلف مي تواند به زندگي عادي و طبيعي زن لطمه زده ،آن را به خطر بيندارد .
دليل اين امر آن است كه ماهيت نياز زنان به همسر و ازدواج براي آن ها در نگاهي كلي براي برطرف كردن خلأ روحي و عاطفي است و بيش تر ماهيتي احساسي دارد ؛ در واقع ازدواج و ارتباط جنسي و عاطفي و دل بستن به شريك جنسي و شريك زندگي در زنان حقيقتي يك پارچه دارد كه نمي توان تصور نمود زن مي تواند بدون توجه به همسر خود نيازجنسي اش را تنها با مردي ديگر به شكل موقت برطرف نمايد . در اين رابطه احساسات و عواطف و تمايلات عاطفي هم در او به وجود نيايد كه اين امر ابتداي شكل گيري تضاد روحي و دروني در زن خواهد بود .
به علاوه اين مساله از زاويه مقابل يعني از منظر نگاه مردان به هيچ وجه قابل قبول نخواهد بود . مانع ايجاد رابطه حمايتي و احساسي مورد نياز زنان ، از طرف همسران شان خواهد شد . موجب تزلزل بيش تر مجموعه خانواده خواهد گرديد . با اين امر زنان عملا جايگاه حقيقي و ظرف مناسب ارضاي مجموعه نيازهاي خود يعني كانون خانواده را از دست مي دهند .
در واقع مردان در فرايند ازدواج در كنار نياز جنسي ، نياز عاطفي مهمي را نيز برآورده مي كنند كه مديريت از يك مجموعه مستقل و در اختيار آن ها و همچنين احساس نيازمندي يك مجموعه يا لااقل يك زن به آن هاست . حفظ استقلال و هويت داخلي اين مجموعه همانند حفظ قلمرو در بسياري از حيوانات در روحيات مرد نهادينه شده است . ورود هر مرد ديگر به اين مجموعه يا اظهار نياز همسرشان به مرد ديگري را به مقتضاي فطرت شان برنمي تابند .
حتي بخشي از نياز جنسي مردان در گرو انحصاري دانستن شريك جنسي و عامل ارضاي آن براي خودشان است . ارتباط زن با هر مرد ديگري حتي تصور و احتمال اين امر عاملي در عدم تمايل مرد به همسرش يا عدم ارضاي درست اين نياز در او خواهد بود؛ بماند كه چنان كه ذكر شد چند شوهري نه تنها با طبيعت انحصار طلبي مرد ناموافق است، بلکه با طبيعت زن نيز مخالفت دارد و تحقيقات روانشناسي ثابت کرده است که زنان بيش از مردان خواهان تک همسري و توجه كامل به يك همسر هستند .(1)
4- در اسلام همه قوانين و ضوابط شرعي با توجه به همه شرايط و ضرورت ها و نيازهاي فردي و اجتماعي شكل گرفته است . اين گونه نيست كه به صرف وجود يك نياز در فرد يا افرادي مجوز پاسخ گويي به آن صادر شود ؛ در حقيقت كم نيستند نيازهاي گوناگوني كه در وجود انسان ها وجود دارد ، اما در اسلام به دليل مصالح گوناگون فردي و اجتماعي مجوزي براي توجه به آن ها صادر نشده است ، به عنوان مثال تمايل طبيعي انسان به توجه و ارتباط با جنس مخالف امري است كه به رغم میل شديد انسان به اين امر اسلام به خاطر تبعات منفي و مضر آن با آن مقابله نموده است .
همچنين تمايلات جنسي افرادي كه داراي اختلالات جنسي بوده و تنها به همجنس خود تمايل جنسي دارند ، حتي اگر در شديدترين وضعيت و موقعيت هم باشد، به هيچ وجه مورد پذيرش اسلام نبوده ، اسلام به هيچ شكلي پاسخ دادن به اين نياز را جايز نمي داند ؛ حتي اين امر در افراد عادي و طبيعي هم وجود دارد ، زيرا اكثريت مردان تمايل طبيعي به برقراري رابطه جنسي با زنان متعدد دارند .واقعا نسبت به اين امر احساس نياز مي كنند اما اسلام اين روابط را تنها در محدوده كاملا مشخص غير محارم و زنان بدون همسر و داراي شرايط خاص پذيرفته است، نه مطلق و بي حد و مرز .
چه بسا مجوز ارتباط جنسي محدود براي زنان در شرايط خاص به ظاهر مشكلات مقطعي انان را تا حدودي برطرف نمايد ، اما اين امر به قيمت لطمات شديد و آسيب ديدن جدي پيكر خانواده ها و در نتيجه گسست دروني جامعه خواهد شد كه به هيچ وجه قابل قبول نخواهد بود .
با در نظر گرفتن همه آنچه گفته شد مي توان نتيجه گرفت كه اولا نياز جنسي در زنان به گونه اي نيست كه در شرايط و موقعيت هاي خاص دوري از همسر اين نياز در اكثريت زنان به حدي غيرقابل تحمل برسد كه نيازمند پاسخ گويي حتمي با راهكاري خاص به آن باشد. ثانيا خطرات و لطماتي كه ممكن است در اين مسير متوجه زن و ثبات زندگي و سلامت روح و روان وي گردد، به حدي است كه تحمل نياز جنسي در اين شرايط خاص و استثنايي به مراتب راحت تر از پذيرش اين خطرات و لطمات است .
اگر موقعيت خاص نياز جنسي يك زن به شكلي كاملا خاص و ويژه باشد ، وضعيت كار و موقعيت همسرش هم موقعيتي غير طبيعي باشد تا حدي كه امكان برآوردن اين نيازها از جانب همسربراي او فراهم نباشد و در جمع بندي لطمه پاسخ ندادن به اين نياز در زن شديدتر از فوائد اين زندگي مشترك باشد ،معقول ان است كه يا از ابتدا در ورود به چنين موقعيت و پذيرش اين ازدواج خودداري ورزد يا شروطي را مبني بر لزوم ارتباط نزديك تر و دور نبودن طولاني مدت براي همسر بگذارد . اگر هم در حال زندگي مشترك به چنين وضعيتي رسيد، از ادامه اين زندگي دست كشيده، به فكر برآوردن نياز طبيعي و ضروري خود باشد .
از نظر اسلام زن دراين شرايط مي تواند از طريق راهكارهاي قانوني براي طلاق و ازدواج با مردي ديگر اقدام نمايد . طلاق هايي مانند "طلاق خلع" در شرع براي همين امور تعبيه شده است . قانونگذار هم راهكارهاي قانوني براي اين امر را در نظر گرفته است تا فشاري فوق طاقت بر زناني كه دچار چنين وضعيتي هستند وارد نگردد . زنان مي توانند با مراجعه به محاكم خانواده در جهت برطرف كردن اين مشكل اقدام نمايند .
پينوشت :
1. مرتضي مطهري، مجموعه آثار، ج19، ص 302.